سعیده علیپور

 

«ببین آقامجید چه بخوای چه نخوای باید این فیلم را تمام کنی. خسته هم شدی، می‌دونم که خسته شدی. همه‌مون خسته شدیم. برو یه استراحتی بکن دوباره بیا....».

 این متن بخشی از سکانس پایانی فیلم سینمایی «شرم» است. فیلمی که در پی ساخت مجموعه موفق «قصه‌های مجید» در سال‌های ابتدای دهه هفتاد، مخاطبان زیادی را مسحور خود کرد. در این سکانس «کیومرث پوراحمد» کارگردان، در میانه فیلم، به ناگاه «کات» می‌دهد و به بازیگر نوجوان «مجید» می‌توپد که چرا پر اشتباه ایفای نقش می‌کند. مجید فریاد می‌زند سرخ می‌شود و ابراز خستگی می‌کند و به پوراحمد و سایر عوامل بدوبیراه می‌گوید. مرز واقعیت و فیلم دریده می‌شود و مخاطبان میان اوهام و واقعیات، جملات پوراحمد را خطاب به بازیگر نوجوان و عصبانی می‌شنوند؛ جملاتی که در ابتدای این متن بدان اشاره شد. حرف‌هایی که حالا پس از خبر شوکه‌کننده مرگ پوراحمد، آن هم با گزارش خودکشی، خیلی‌ها را به بازنشر این سکانس در شبکه‌های اجتماعی ترغیب کرده است. سخنانی که خیلی‌ها دلشان می‌خواست پیش از این اقدام انتحاری، به کارگردان موفق و صاحب‌نام ایرانی می‌گفتند و او را از این عمل منصرف می‌کردند.

در حالی که بسیاری عنوان مرگ خودخواسته را بر گزارش مرگ او نهادند و این انتخاب را به شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی و بحران‌های مختلف کشور و ناامیدی و یاس از بهبود شرایط آینده مربوط دانسته‌اند، شماری نیز آن را اعتراض و به نوعی واکنش یک هنرمند به شرایط سخت فرهنگی و اجتماعی تفسیر کرده‌اند؛ هنرمندی که عملا به دلیل خط قرمزهای فراوان محکوم به خانه‌نشینی و به دلیل ابراز مخالف‌های فراوان حتی از کشور ممنوع‌الخروج شده بود. در آن سوی ماجرا اما گروهی هم با تخطئه شخصیتی پوراحمد، بی‌هدفی و بی‌اعتقادی و حمایت از اندیشه‌های تغییرگرا را نتیجه زندگی او و اقدام به خودکشی‌ این کارگردان ارزیابی کرده‌اند.

هرچند این تفاسیر در هر کدام از دیدگاه‌های سیاسی بعضا متفاوت و به عنوان سنگی علیه دیگری مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما نگاهی به دیدگاه کارشناسان این هشدار جدی را مطرح می‌کند که خودکشی افراد موفق در سن و سطح پوراحمد که در همه آثارشان به نوعی خالق امید بوده‌اند، هشداری است از گسترش سایه افسردگی بر زندگی جامعه ایرانی. سایه‌ای که به اعتقاد سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری ایران، «گسترش آن را نمی‌توان تنها به عوامل فردی نسبت داد» و چنین تفسیری «به نوعی سرپوش گذاشتن روی ناکارآمدی بخش‌های دیگر است». بخش‌هایی که در واقع حاکمیت مسئول رتق‌و‌فتق آن هستند.

هفت میلیون مشاوره برای خودکشی

اما هم‌زمان با انتشار خبر خودکشی کیومرث پوراحمد، معاون پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی در سازمان بهزیستی نیز از آمار قابل توجه مشاوره در خصوص پیشگیری از خودکشی پرده ‌برداشت.

آرزو ذکایی‌فر با اشاره به وجود «برنامه جامع پیشگیری از خودکشی» در این سازمان به ایلنا، گفت که در سال ۱۴۰۱ برای پیشگیری از خودکشی به هفت میلیون نفر خدمات ارائه شده است.

رئیس انجمن مددکاری ایران در گفت‌وگو با «توسعه ایرانی»: «در جامعه‌ای که شاهد کاهش رفاه و سرمایه اجتماعی و شاخص سلامت و از سوی دیگر گسترش ناکارآمدی‌ها باشیم؛ طبیعتا شاخص سلامت روان هم وضعیت مطلوبی نخواهد داشت و به همین دلیل آسیب‌ها و بحران‌های اجتماعی نظیر خودکشی بیشتر خواهد شد»

وی افزود: «آمارها به ویژه آمارهای پزشکی قانونی نشان می‌دهد که همواره ۵ تا ۶ استان در چند سال اخیر در این زمینه رتبه‌ دارند».

همچنین انجمن علمی روانپزشکان ایران در واکنش به مرگ این هنرمند صاحب‌نام در اطلاعیه‌ای با اشاره تلویحی به افزایش این نوع مرگ در بین طبقات اجتماعی مختلف جامعه اعلام کرد: «اظهار نگرانی از وقوع این نوع مرگ طی سال‌های اخیر در بین هنرمندان، متخصصان، روشنفکران، پزشکان، و دانشجویان، یک زنگ هشدار برای سیاست‌گذاران، برنامه‌ریزان و متولیان امر تلقی می‌شود».

در این اطلاعیه، بخشی از این اقدامات به مسائل اجتماعی و اقتصادی معطوف شده و آمده است: «تورم مهارگسیخته و افزایش روزافزون هزینه‌های زندگی از عوامل جدی افزایش یاس و افت سطح سلامت روانی اجتماعی است که افزایش خودکشی یکی از تظاهرات آن است. چنان‌که اگر هواشناسی گزارش احتمال طوفان بدهد دستگاه‌های مسئول در وضعیت آماده‌باش قرار می‌گیرند و تدابیر پیشگیرانه اتخاذ می‌کنند، اکنون وظیفه‌ نظام سلامت و شورای اجتماعی کشور است که چنین رویه‌ای را در این مورد در پیش بگیرند».

در همین باره حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری ایران به «توسعه ایرانی» گفت: «در هر جامعه‌ای که شاهد مولفه‌هایی از قبیل کاهش سرمایه اجتماعی، کاهش شاخص سلامت اجتماعی باشیم و از سوی دیگر ناکارآمدی‌ها مشاهده کنیم، یا شاهد شرایطی باشیم که مردم در آن جامعه از منظر رفاه و تامین اجتماعی حال خوبی نداشته باشند؛ طبیعتا در کنارش شاخص سلامت روان هم وضعیت مطلوبی نخواهد داشت». به گفته او در این شرایط «اطمینان بخشی و اطمینان آفرینی به گونه‌ای نیست که احساس تعلق اجتماعی بیشتر شود، به همین دلیل ظهور و بروز پدیده‌های اجتماعی، آسیب‌ها و بحران‌های اجتماعی و ... از قبیل خودکشی بیشتر خواهد شد».

او با اشاره به اینکه «تقلیل امر خودکشی تنها به اختلالات روانی فرد منطقی نیست» بر این نکته نیز اشاره کرد که البته موضوع خودکشی را نمی‌توان تنها از منظر مولفه‌های اجتماعی بررسی کرد.

این مددکار اجتماعی با بیان اینکه زمانی که ما از یک پدیده صحبت می‌کنیم باید کارکرد همه نهاد‌ها از جمله نهاد اقتصاد، آموزش، دین، حاکمیت، خانواده و... را ببینیم، گفت: «این نهادها بر هم تاثیر می‌گذارند و از هم تاثیر می‌پذیرند. اگر این نهاد‌ها کارکرد خود را درست انجام دهند هم بر حوزه‌های خودشان تاثیرگذار خواهند بود و هم در سایر حوزه می‌توانند آثار مثبتی بر جای بگذارند. اما متاسفانه اشتباه فاحشی که در تحلیل‌ها در مورد موضوعاتی از این دست رخ می‌دهد، تقلیل دادن این موضوع‌ها به رفتار فردی یا یک اختلال روانی است».

او در ادامه با اشاره به بحران‌های مختلفی که کشور با آن دست به گریبان است و تاثیر آن بر تخریب سلامت روان شهروندان افزود: «به نظر من تقلیل دادن موضوعات اینگونه به فرد و عوامل فردی به نوعی سرپوش گذاشتن روی ناکارآمدی‌هاست».

 شرایط سختی که برخی را می‌بلعد

مراسم خاکسپاری کیومرث پوراحمد آن هم با عنوان پر مناقشه «مرگ خودخواسته» در حالی برگزار شد که برای بسیاری دلیل مرگ او پذیرفتنی نبود. محمدرضا عرب، نماینده کانون کارگردانان خانه سینما، در مراسم تشییع جنازه کیومرث پوراحمد گفت که «او سینماگر مطالبه‌گر و معترضی بود، ولی افسرده و ناامید نبود» و «با مرگش اعتراض خود را نشان داد. اعتراض او به شرایط فعلی هم بود و خود را قربانی کرد تا به جوان‌ترها امید دهد».

پس از انتشار خبر خودکشی کیومرث پوراحمد، کارگردان صاحب‌نام سینما، بسیاری عنوان مرگ خودخواسته را بر گزارش مرگ او نهادند و این انتخاب را به شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی و بحران‌های مختلف کشور و ناامیدی و یاس از بهبود شرایط آینده مربوط دانستند

در حالی که بسیاری در شبکه‌های اجتماعی با این تفسیر هم رای بودند و مرگ پوراحمد را در هنگامه‌‌ای که رنجی عمومی دامن مردمان زیادی را گرفته، واکنشی از سر یاس، بی‌آیندگی، درماندگی و میل به تباهی عمومی تفسیر کردند، اما برخی نیز اینگونه رویکرد به مرگ پور‌احمد را حماسه‌سرایی و اقدامی اشتباه توصیف کردند که می‌تواند خود مروج واکنشی نادرست و تباه‌کننده همچون خودکشی باشد. در همین باره، رئیس انجمن مددکاری ایران با انتقاد از رویکرد رسانه‌ها در بازتاب و بررسی دلایل مرگ کیومرث پوراحمد اظهار کرد: «بررسی پدیده خودکشی افراد مشهور، در نوع خود می‌تواند جنبه‌های یادگیری این پدیده را افزایش دهد. این موضوع در ایران به دلیل نبود سیاست رسانه‌ای مشخص، می‌تواند آثار منفی هم در ترویج این پدیده به دنبال داشته باشد».

موسوی چلک با اشاره به اینکه منظور از این سخن این نیست که رسانه‌ها نباید این موضوع را تحلیل کنند، افزود: «اگر تحلیل‌ها منطبق بر سیاست رسانه‌ای نباشد می‌تواند آثار معکوسی به دنبال داشته باشد، چراکه ما از کسی و از کسانی حرف می‌زنیم که مقطعی الگوی ما بودند و خاطرات خوبی از آنها داریم».

افزایش آمار خودکشی در کشور

نکته قابل‌ذکر دیگر در این میان آن است که آمار دقیقی در خصوص خودکشی در کشور ارائه نمی‌شود، اما بسیاری از کارشناسان از رشد چشمگیر اقداماتی از این دست خبر می‌دهند. هر چند برخی ثبت موارد خودکشی و اطلاع‌رسانی در این مورد را در افزایش توجه به این اقدامات بی‌تاثیر نمی‌دانند، اما به نظر می‌رسد، گستردگی آنچه در این حوزه رخ می‌دهد، تنها نتیجه انتشار اخبار در این خصوص نیست.

 امیرحسین جلالی ندوشن، رئیس کمیته پیشگیری از خودکشی انجمن علمی روانپزشکان ایران، چندی پیش درباره نرخ خودکشی در ایران اظهار کرد: «در چند سال گذشته حدودا ۴۲۰۰ مرگ سالانه بر اثر خودکشی به ازای جمعیت کشور داشته‌ایم که عدد متوسط آن ۶.۲ در ۱۰۰ هزار نفر جمعیت را شامل می‌شود». هر چند این عدد در قیاس با برخی دیگر از کشورها، بهتر است، اما شیب افزایشی آن نشان می‌دهد جامعه ایرانی در سال‌های اخیر از نظر سلامت روان آسیب‌های جدی دیده است.

جلالی در عین حال گفت که «طی ۱۰ سال گذشته یعنی از سال ۸۸ تا ۹۸، شیب موارد خودکشی در ایران رو به بالا بوده» و به نظر می‌رسد، این نرخ با توجه به تغییرات اجتماعی و سیاسی کشور اکنون بالاتر هم رفته باشد.

به هر حال مرگ خودخواسته و بهت‌آور کیومرث پوراحمد، زنگ خطر این پدیده را بار دیگر به صدا درآورد و به حاکمیت و دغدغه‌مندان امور اجتماعی هشدار داد که تکرار موارد خودکشی در کشور؛ آسیبی جدی و تهدیدی نگران‌کننده‌ است.