خانواده و ساز و کارهای سنتی ارتزاق؛
نعمتی که باید به روستاهای ما بازگردد
امیرعباس زینتبخش
اواسط سال 2016 بود که بیل گیتس در طبقه 68 یک آسمانخراش در نیویورک، با قرار دادن قفس بزرگی که در آن مرغها مشغول دانه خوردن بودند؛ از شراکت بنیاد خیریه خود یعنی Bill & Melinda Gates و بنیاد خیریه بینالمللی Heiferبرای توزیع مرغ زنده در میان مردم منطقه جنوب صحرای آفریقا که در فقر مطلق زندگی میکنند؛ خبر داد. اولین هدیه بیل یکصد هزار قطعه مرغ زنده بود.
چرا مرغ؟
بیل در سایت gatesnotes دلایل انتخاب خود را این گونه برمیشمارد:
1. پرورش مرغها آسان و کمهزینه است، چراکه هرچه روی زمین ریخته باشد را میخوردند (هر چند اگر به آنها غذای مرتب بدهیم سریعتر رشد میکنند). آنها به یک سرپناه احتیاج دارند که با کمی چوب و سیم میتوان آن را ساخت تا بتوانند تخمگذاری کنند و در ضمن برای سلامت آنها تعدادی واکسن لازم است که گرانترینشان نیوکَسل است و قیمت آن 20 سنت بیشتر نیست!
2. مرغها سرمایهگذاری خوبی هستند، چراکه پرورش آنها بهصورت دائمی و تصاعدی سود میدهد! فرض کنید یک روستایی با 5 مرغ شروع کند و همسایه او یک خروس داشته باشد که مرغها را بارور کند. بعد از 3 ماه روستایی ما صاحب 40 مرغ و خروس میشود. با در نظر گرفتن 5 دلار برای هر قطعه، سالانه به 1000 دلار درآمد خواهد رسید حال آنکه خط فقر سالانه آنها 700 دلار است.
3. مرغها به سلامتی کودکان کمک میکنند. سوء تغذیه سالانه جان 3.1 میلیون کودک را میگیرد. اگرچه تخم مرغها حاوی پروتئین فراوان هستند، اما بیشتر کشاورزان ترجیح میدهند آنها تبدیل به جوجه شوند تا با فروش جوجهها مواد غذایی مقوی یا حتی سایر حیوانات اهلی مثل گاو و گوسفند بخرند. این واقعیت که یک خانواده با داشتن تخم مرغ، گوشت مرغ، شیر گاو و... میتواند در سلامتی زندگی کند، معنی بیشتری به ایده اهدای مرغ زنده میدهد.
مرغها و زنها!
4. مرغها زنهای روستایی را توانمندتر میکنند؛ چراکه در مجاورت خانه زندگی کرده و در خیلی فرهنگها آنها را حیوانات مخصوص زنها محسوب میکنند و از سوی دیگر، زنها در طول روز در خانه هستند. زنهایی که مرغها را پرورش میدهند، درآمد حاصله را برای خانواده خود هزینه میکنند.
هدف بیل ایجاد یک بازار باثبات و سالم مرغ در منطقه جنوب صحرای آفریقا بوده تا سهم مرغ از 5 درصد به 30 درصد منبع درآمدی مردم مناطق حومهای برسد. به گفته پیِر فِراری؛ مدیر ارشد اجرایی Heifer و شریک بیل در این طرح؛ به هر خانوار 8 تا 9 مرغ زنده اهدا و به روستاییان آموزشهای لازم نیز ارائه میشود.
این یک آموزش کلاسیک است که به یک نفر چگونه ماهیگیری بیاموزیم. اما اگر آن فرد نزدیک آب زندگی نکند؛ دیگر ماهیگیری خیلی سخت میشود و بهجای آن میتوانیم به او یک مرغ بدهیم! جالب اینجاست که برخی رهبران جهان مانند عمرانخان، نخستوزیر پاکستان برای ریشهکنی فقر مطلق در کشور خود از راهکار بیل تمجید کرده و در پی پیاده کردن آن است!
جادوی اثر مرکب!
جمعبندی اینکه بیل و امثال او؛ علاوه بر لحاظ کردن مسائل انسانی و بهرهمندی از معافیتهای مالیاتی، با استفاده از اصل «اثر مرکب» به دنبال محقق کردن رفاه مشترک (Shared Prosperity) میان انسانها هستند.مثال خواندنی اثر مرکب را در سکه جادویی میتوانیم مشاهده کنیم. اگر بین ۳ میلیون دلار پول نقد یا ۱ سکه ۱ سنتی که در ۳۱ روز آینده هر روز ارزشش دو برابر شود، حق انتخاب بگذاریم، فکر میکنم اکثر مردم همان ۳ میلیون دلار نقد را انتخاب کنند! اما در واقع پیشنهاد دوم بهتر است. در روز پنجم انتخاب اول هنوز همان ۳ میلیون دلار است و انتخاب دوم تنها ۱۶ سنت! در روز بیستم انتخاب اول همان ۳ میلیون دلار است و انتخاب دوم ۵۲۳۴ دلار! اما جادوی اثر مرکب آنجاست که در روز سیویکم انتخاب اول هنوز همان ۳ میلیون دلار مانده است و انتخاب دوم ۱۰٫۷۳۴٫۱۸۰ دلار میشود یعنی بیش از سه برابر انتخاب اول!
مرغ از یارانه بهتر است!
و سخن آخر اینکه راهکارهای دنیای امروز برای ریشهکنی فقر از توزیع درآمد به سمت توزیع داراییهای مولد درآمد میان قشر محروم در حال چرخش است، چرا که اگر همه افراد محروم و کل یک جامعه دارای سهمی در کیک اقتصاد ملی یک مملکت شوند، اثر مرکب این تنعم منجر به رشد باثبات و شکوفایی اقتصادی آن مرز و بوم میشود!
دیدگاه تان را بنویسید