همیشه آن که در صحنه حضور دارد، مقصر است:
بچهها میسوزند و گزارشها هرگز ارائه نمیشوند
پایان سال ۹۶ نقطه پایان استفاده از بخاریهای نفتی در مدارس وعده شده بود. اما امروز و در سال ۹۷ مسئولان خود معترفند که ۸۳ هزار کلاس درس با استفاده از بخاری نفتی گرم میشوند. مهرالله رخشانی مهر، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور میگوید:«۸۳ هزار بخاری نفتی در مدارس کشور استفاده میشود که نسبت به ایمنی آنها نگرانیم. حتی پیش از این قرار بود بخاریهای تابشی جایگزین بخاریهای نفتی شود، اما حالا این اتفاق هم نیافتاده است.»
آذر فخری، روزنامهنگار
عجیبترین مسئله درمورد حادثه آتشسوزی مدرسه «اسوه حسنه» این است که بعد از گذشت چند ساعت وقتی در این مورد در اینترنت گوگل میکنیم، خبر و اطلاعات مربوط به آن را در «ویکیپدیا» هم پیدا میکنیم. خبری دردناک و جانسوز و تکراری، که به یک روز نرسیده، در فضای مجازی به تاریخ میپیوندد و میتوان در مورد آن، اخبار ریز و درشت، واقعی و جعلی پیدا کرد. ویکیپدیا درمورد علت آتشسوزی در مدرسه نوشته: «در این کلاس چراغ نفتی «غیر استاندارد» استفاده میشده و «گیر کردن بند کیف یکی از دانشآموزان» باعث واژگون شدن این چراغ و آتشسوزی شد و کل کلاس در حریق سوخت. وضعیت نامطلوب فضای آموزشی مدارس زاهدان طوریست که تنها کلاس پایه اول این دبستان از یک اتاق سه در چهار تشکیل شده که دفتر مدیر مدرسه نیز در همین کلاس قرار داشت و تنها با استفاده از پنل چوبی نازک از هم جدا میشوند. پیش از این نیز چندین بار دانشآموزان مدارس ایران به دلیل استفاده از چراغهای نفتی طعمه آتش شدهاند. یکی از معروفترین نمونه اینگونه اتفاقات در ایران آتشسوزی در دبستان روستای شینآباد پیرانشهر در استان آذربایجان غربی میباشد.»
حالا حقیقت تلخ، به شکلهای گوناگون خود را نشان میدهد؛ گزارشی که ویکیپدیا نوشته به چندین زبان ترجمه میشود و دنیا از چنین بیمبالاتی ما با خبر میشود؛ بیمبالاتی و بیتوجهی از سویی و بیمسئولیتی از سویی دیگر؛ آن هم در مورد کشوری که در جهان بیرون از مرزهایش، ادعاهایی درمورد پیشرفت و توسعه خود دارد و حاضر است در این مورد به کشورهای دیگر هم مشاوره بدهد و هم در تامین مالی بازسازی برخی از این کشورها، کمک و همراهی کند.
دولتی یا غیردولتی آموزش و پرورش کجاست؟
پایان سال 96 نقطه پایان استفاده از بخاریهای نفتی در مدارس وعده شده بود. اما امروز و در سال 97 مسئولان خود معترفند که 83 هزار کلاس درس با استفاده از بخاری نفتی گرم میشوند. مهرالله رخشانیمهر، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور میگوید: «83 هزار بخاری نفتی در مدارس کشور استفاده میشود که نسبت به ایمنی آنها نگرانیم. حتی پیش از این قرار بود بخاریهای تابشی جایگزین بخاریهای نفتی شود اما حالا این اتفاق هم نیافتاده است.» پس هنوز بسیاری از کلاسهای ما به صورت بالقوه در معرض آسیب و آتشسوزی قرار دارند و گویا باید همچنان منتظر چنین خبرهای دردناکی در پاییز و زمستان باشیم. هر سال، با تلفات مالی و گاه جانی، شاهد اینگونه حوادث هستیم و هر بار تیمی برای نظارت و بررسی این حوادث فرستاده شدهاند، اما هرگز گزارش دقیق و جامعی ارائه نشده و پیگیریهای مناسب هم اتفاق نیافتاده که اگر هم گزارشها علنی میشدند (اگر گزارشی موجود باشد!) و هم پیگیریها انجام میشدند، این اتفاقات، تکرار نمیشدند. در مورد اتفاقاتی که در آموزشوپرورش میافتد، چه تصادف اتوبوسهایی باشد که بچهها را به اردو میبرند، چه مسئله تجاوز و تعرض به دانشآموزان باشد و چه آتشسوزی در کلاسها و کشته و مجروح شدن دانشآموزان، درنهایت تمام این ماجراها با توجیه نبود اعتبار به محاق میرود و مسئولان مینشینند دست زیر چانهشان میگذارند و منتظر تامین اعتبار یا رسیدن مدد از غیب میشوند و امداد غیبی یعنی کمک گرفتن از خیرین، آن هم در جاییکه برای فرهنگ و آموزش آن، در کل بودجه سال 98، کمتر از یک درصد، در نظر گرفته شده است. آیا اکنون چنین به نظر نمیرسد که تحمل این همه حادثه و دادن این همه هزینه جانی (مالیاش بماند!) کافی باشد؟ آیا هنوز مسئولین به این باور نرسیدهاند که دیگر برای افکار عمومی جامعه قابلپذیرش نیست که مدارس کوچکترین استانداردها را برای حضور دانشآموزان نداشته باشند و دیگر نمیتوان با توجیه نبود اعتبار با جان دانشآموزان بازی کرد. از سوی دیگر در این حادثه ضعف نظارتی آموزشوپرورش بر وضعیت مدارس خود را به شدت نشان میدهد و معلوم نیست تا کی قرار است مدام چنین خسارتهایی ببینیم و مدام فقط اظهار تاسف بشنویم.
تمام اتفاقاتی که در آموزشوپرورش میافتد چه تصادف اتوبوسهایی باشد که بچهها را به اردو میبرند، چه مسئله تجاوز و تعرض باشد و چه آتشسوزی در کلاسها درنهایت با توجیه نبود اعتبار به محاق میرود و مسئولان مینشینند دست زیر چانهشان میگذارند و منتظر تامین اعتبار میشوند
10 درصد گازرسانی 9 سال فرصت!
لازم نیست برای اطلاع از میزان و نحوه گازرسانی به استان سیستان و بلوچستان، خیلی گوگل کنیم و دنبال آمار و ارقام بگردیم. در این مورد حبیبالله دهمرده، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس خیلی دقیق توضیح میدهد: «وقتی مرکز استان هنوز گازدار نشده چگونه حرف از رسیدن گاز به کل استان زده میشود! سیستانوبلوچستان تنها استانی است که هنوز گازرسانی نشده و همچنان به روش سنتی گرمای منازل و مدارس با بخاریهای نفتی تأمین میشود که این موضوع باعث شده این منطقه از کشورمان همواره آبستن چنین حوادث تلخی باشد. در حالیکه شهر زاهدان مرکز استان سیستانوبلوچستان است، اما فقط 10 درصد شهر گاز دارد و این مسئله سرانجام دامن دانشآموزان را گرفت و به دلیل نبود گاز مدارسی چون اسوه، با چراغ نفتی غیراستاندارد گرم میشوند. دو سال قبل، طرح گازرسانی به زاهدان توسط رئیسجمهور افتتاح شد، اما با گذشت دو سال از افتتاح طرح همچنان بخش وسیعی از شهر زاهدان گازکشی نشده است و در این شرایط بسیاری از کلاسهای درس با بخاریهای نفتی گرم میشوند.»
دهمرده با اشاره به اینکه وزیر آموزشوپرورش باید پاسخگوی حادثه آتشسوزی زاهدان باشد، میگوید: «روز یکشنبه وزیر آموزش و پرورش درخصوص حادثه آتشسوزی دبستان دخترانه زاهدان باید با حضور در کمیسیون آموزش مجلس نسبت به این حادثه تلخ گزارش ارائه کند. پیش از این هم بارها گفتهایم که تمامی زیرساختهای سیستانوبلوچستان از میانگین کشوری پایینتر بوده و باید برای حل این مشکل اقدام شود.»
دو سال قبل، طرح گازرسانی به زاهدان توسط رئیسجمهور افتتاح شد، اما با گذشت دو سال از افتتاح طرح همچنان بخش وسیعی از شهر گازکشی نشده است و در این شرایط بسیاری از کلاسهای درس با بخاریهای نفتی گرم میشوند
عضو کمیسیون آموزشوتحقیقات مجلس میافزاید: «اگر این مدرسه گازکشی بود هیچگاه آتش نمیگرفت، این حادثه تلخ در حالی اتفاق افتاده که تبلیغ بسیاری برای گازرسانی به سیستان و بلوچستان انجام شده، اما اگر این مدرسه در زاهدان بهعنوان مرکز استان گازکشی بود که دیگر بخاری نفتی استفاده نمیشد تا دچار حریق شود. آتشسوزی دبستان دخترانه «اسوه حسنه» زاهدان سندی غیرقابل انکار برای غیرواقعی بودن رسیدن گاز به مردم سیستانوبلوچستان است و بیتردید آه دل خانوادههای داغدار و خون این فرزندان کوچک ایران به گردن آنان است.» هماکنون 83 هزار کلاس درس کشور با استفاده از بخاری نفتی گرم میشوند که عمدتا در مناطق محروم قرار دارند. تا به امروز وعدههای مختلفی از سوی مسئولان درباره جمعآوری بخاریهای نفتی مطرح شده است. علی اصغر فانی، وزیر وقت آموزشوپرورش سال 94 گفته بود، امسال (یعنی در سال 94)، 40 هزار کلاس درس با بخاریهای نفتی خداحافظی کرده و برنامهریزی کردیم که ظرف یکی دو سال آینده سیستمهای گرمایشی مدارس را به طور کامل استانداردسازی کنیم تا دانشآموزان دیگر بابت سیستمهای گرمایشی مدارس نگرانی نداشته باشند.
اما امروز و در سال 97، وزیر آموزش و پرورش میگوید برای ایمن کردن مدارس از بخاریهای غیراستاندارد ۹ سال زمان نیاز است!
چرا فقط مربی و مدیر مسئول مقصرند؟
دادستان عمومی و انقلاب مرکز سیستانوبلوچستان گفته: «با بررسیهای صورت گرفته قصور مدیر و مربی آموزشی محرز شده است و در این رابطه دستور بازداشت آنها صادر شد. حجت الاسلام دادستان عمومی و انقلاب مرکز سیستان و بلوچستان گفت: «متاسفانه بر اثر آتشسوزی در یک مرکز آموزشی چهار دانشآموز فوت شدند و عدهای دیگر در بیمارستان بستری هستند، تیم پزشکی از تهران اعزام شده و برای انجام اقدامات درمانی در محل مستقر هستند.» او با اشاره به اینکه در حال حاضر معاون و بازپرس ویژه قتل در محل حاضر هستند، ادامه داد: «با بررسیهای صورت گرفته قصور مدیر و مربی آموزشی محرز شده است و در این رابطه دستور بازداشت آنها صادر شد. متاسفانه استانداردهای لازم و نکات ایمنی در این مدرسه رعایت نشده بود و قطعا پس از وصول نظریه کارشناسی چنانچه سایر اشخاص و دستگاهها در این رابطه مقصر شناخته شوند طبق قانون با آنها برخورد خواهد شد. این نهادها باید هرچه سریعتر گزارش مدارسی که حداقل استانداردهای قانونی در آن رعایت نشده است را به دادستانی ارسال کنند تا نسبت به تعطیلی یا انتقال دانشآموزان به مکان مناسبتر اقدام شود.»
چرا همیشه آنان که در بدترین شرایط در فکر راهحلی هستند و با توجه به امکانات خود، اقداماتی میکنند، مقصرند؟ چرا معلم و یا مدیری که نمیتوانسته از سرما لرزیدن بچهها را تحمل کند و به ناچار از چراغ نفتی استفاده کرده، فقط مقصر شناخته شده و بلافاصله مورد پیگرد قانونی قرار میگیرند؟ اینکه مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۲ زاهدان در پی حادثه در پیشدبستانی و دبستان دخترانه اسوه حسنه و به منظور ابراز همدردی با خانوادههای داغدیده و مصدوم از سمت خود استعفا کرده، خودش یک گام به جلوست؛ این که کسی بتواند مسئولیت کارش و درواقع قصورش را بپذیرید و تاوان آن را در هر مقامی که هست، بپردازد. اگر مشکلات را ریشهای ببینیم و برای از بین بردن آنها پرسش از ردههای بالای مسئولیتها را آغاز کنیم، احتمالا نتایج بهتری خواهیم گرفت!
دیدگاه تان را بنویسید