یک عصبشناس: عملکرد گشت ارشاد بر سیستم هیجانی- عاطفی افراد تأثیر منفی دارد
تبعات «گشتزنی» در فضای عصبی جامعه
حسین جمشیدیان
رویداد تاسفبار و دردناک درگذشت مهسا امینی در جریان بازداشت وی از سوی گشت ارشاد، بازتاب و واکنشهای بسیاری را از سوی چهرهها و گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی به دنبال داشته است و هرکس از ظن خود نسبت به این موضوع موضعگیری کرده است. بسیاری این اقدام را محکوم کردهاند، برخی نسبت به عواقب آن هشدار دادهاند و گروهی نیز وقوع این حادثه را نافی وجود «گشت ارشاد» ندانسته، بلکه بحث بر سر شیوه و مدل کار را مطرح کردهاند.
در این میان نامه سرگشاده انجمن علمی روانپزشکان به رئیسجمهور که در آن، آنچه بر مهسا امینی گذشته را سبب خدشهدار شدن سلامت روانی-اجتماعی جامعه دانسته در نوع خود جالب توجه است.
احساس امنیت از جمله مواردی است که در این نامه به عنوان یک مولفههای تعیینکننده در سلامت روانی و اجتماعی جامعه بدان اشاره شده است. غیر از ادراک ناامنی، بیاعتمادی، افزایش خشونت، ادراک بیعدالتی و تسریع روند نزولی سلامت روان مردم نیز از جمله مهمترین تبعات عملکرد گشت ارشاد است که در این نامه مورد تاکید قرار گرفته است.
براساس نامه انجمن علمی روانپزشکان بجز عوارض زیانبار اجتماعی، آثار فردی خشونت را نیز نباید نادیده گرفت. اموری چون جلب افراد، انتقال اجباری آنها و گرفتن تعهد به خودی خود از نظر روانی فرایندی آسیبرسان است که به ویژه در کنار احساس بیعدالتی و بیحمایتی میتواند اختلالی جدی، ناتوانکننده و درازمدت در ذهن و رفتار آنها به یادگار بگذارد.
تسریع روند نزولی سلامت روان مردم یکی از موارد مورد تاکید در این نامه است که براساس آن، پژوهشهای موجود، سطح سلامت روان مردم را که متأثر از عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاستگذاری و مدیریتی است رو به کاهش نشان میدهد.
انجمن علمی روانپزشکان ایران متذکر شده است: برنامهریزی و مدیریت در عرصههای گوناگون از سالها پیش تاکنون چشمانداز روشنی برای تغییر این روند نشان نمیدهد و اضافه شدن بار اتفاقات فاجعهباری چون مورد اخیر، آیندهای نگرانکننده برای سلامت مردم ایران تصویر میکند.
اگر هیجان آسیب ببیند از خِرَد خبری نیست
در این میان حسن عشایری، عصبشناس و نوروسایکولوژیست برجسته کشور معتقد است در این روزها مطالب زیادی در مورد آسیبهای اجتماعی و روانشناختی آثار گشت ارشاد و اقداماتی مشابه آن گفته شده اما موضوعی که کمتر به آن پرداخته شده است؛ اهمیت بسیار زیادی دارد، آثار چنین رخدادهایی بر سیستم هیجانی- عاطفی افراد جامعه است.
وی در گفتوگو با «توسعه ایرانی» اینگونه توضیح میدهد که مغز انسان دو نیمکره دارد که هریک به خوبی در حال انجام وظایف خود هستند. آنچه کمتر به آن پرداخته میشود این است که مغز انسان مانند یک کامپیوتر نیست بلکه از سیستمی هیجانی-عاطفی نیز برخوردار و از آن تاثیرپذیر است. تاثیرات هیجانی-عاطفی از جمله مواردی است که به ویژه در 20 سال اخیر بسیار مورد توجه دانشمندان قرار گرفته و تحقیقات در آن به نتایج بسیار مهمی منتج شده است. برای مثال «آنتونیو داماسیو» در کتاب "خطای دکارت: هیجان، مغز و خِرَد" ثابت میکند که اگر هیجان آسیب ببیند از خِرَد خبری نیست. این واقعیتی است که فردوسی شاعر نامدار ایرانی نیز به آن اشاره کرده و گفته است "چو شادی بکاهی بکاهد روان/ خِرَد گردد اندر میان ناتوان".
عشایری با بیان اینکه براساس آنچه گفته خِرَد و عقلانیت برای جامعه ضروریست، تصریح میکند: سیستم هیجانی-عاطفی که در علم پزشکی به آن لیمبیک گفته میشود از بدو تولد و در دوران کودکی رشد میکند و بعدها با هیجانات ترکیبی روبه رو میشود که کمتر به آن توجه شده است. نمونه چنین هیجانات ترکیبی اثری است که رخدادهایی (مانند گشت ارشاد) به طور کلی داشته، (فارغ از پیامدی مانند فوت مهسا امینی).
خطر سرگردانی هیجانات عاطفی
به گفته این عصبشناس، این سیستم هیجانی-عاطفی با قسمت شناخت، رفتار، هویت و به طور کلی با خِرَد سر و کار دارد و اثر منفی اقداماتی، خواه نام آن را کنترل، ارشاد یا هرچه دیگری که می خواهیم بگذاریم روی این سیستم، باعث سرگردانی هیجانات فرد میشوند.
وی این هیجانات سرگردان را بسیار خطرناک توصیف و خاطرنشان میکند: همانگونه که در علم پزشکی میگوییم عدم کنترل کلسترول سبب فشار خون شده و سلامت جسمی فرد را به خطر میاندازد، عدم کنترل و تعدیل این هیجانات، نیز خطرناک است.
عشایری توضیح میدهد که علامت سلامتی که مورد پذیرش سازمان بهداشت جهانی نیز قرار دارد، تحریکپذیری، تحلیل محرک و پاسخ متناسب به تحریک است. یعنی انسان وقتی گرسنه است باید غذا بخورد، وقتی تشنه است باید آب بنوشد و ... به همین ترتیب وقتی این هیجانات توسط یک سازمان اجتماعی تحریک میشود و فرد نمیتواند پاسخی منطقی، از سر خِرَد و عقلانیت برای آن بیابد، دچار تعارض میشود. چون از یک سو آنچه میبیند را نمیخواهد و آنچه را میخواهد در دسترس ندارد. این تعارض، بویژه چنانچه فرد توان حل مسئله را نداشته باشد نطفه پیدایش یک "روان رنجوری" است.
نسل جوان و بروز تعارض مزمن
این استاد دانشگاه متذکر میشود که اینجا باید نقش مسائلی همچون فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را نیز مورد بررسی قرار داد. چرا که فضای مجازی این امکان را در اختیار جوانان ما قرار میدهد که ببینند در آن سوی جهان چه میگذرد. این تعارض، خود ایجادکننده هیجانات سرگردان و منفی است. مجموعه این عوامل، بروز انباشتگی برای هیجانات سرگردان و منفی را به ویژه برای نسل جوان به دنبال دارد.
عشایری نسل جدید را بسیار متفاوت از نسلهای گذشته میداند؛ «قبلا هر 50 سال نسل عوض میشد، اما اکنون با توجه به تحولات اجتماعی و فناوری، میتوان گفت هر 10 سال و حتی زودتر، نسل دستخوش تغییر میشود. این تعارض به ویژه در مورد جوانان، بویژه دختران با توجه به نیازهایی مانند دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن، طبیعی است که اگر به آن توجه نشود تبدیل به یک تعارض مزمن خواهد شد.»
این روانشناس متذکر میشود که این موضوع در میان متولیان مورد غفلت قرار گرفته است که اگر سیستم هیجانی، ترس، تنبیه، ارشاد و ... اتفاق بیافتد، آنچه آسیب میبیند خِرَد است و این سبب از بین رفتن عقلانیت در رفتار میشود که عصیانگری در جوانان یکی از عوارض آن است. نتیجه این تعارضات نه فقط در کوچه و خیابان بلکه در داخل خانه و در میان خانواده نیز خودش بروز خواهد داد.
وی تصریح میکند که محرکهای منفی هیجانی که در مغز و سیستمهای عصبی، انباشته میشود اگر به تعادل نرسد خود را به شکلهای متفاوتی نشان میدهد، عدهای که درونگرا هستند خودخوری میکنند و برخی برونگرا هستند آن را در رفتار خود در اجتماع بروز میدهند.
عشایری با بیان اینکه تبعات چنین رخدادهایی به ویژه برای جوانی که خود آیندهساز است جامعه را آبستن رخدادهایی انفجاری میکند که متخصصان آن را پیش از این پیشبینی کرده و نسبت به آن هشدار دادهاند میافزاید: بهطور خلاصه نتیجه چنین روندهایی آسیب خِرد است. به عبارتی نوعی خِرَدستیزی اتفاق میافد و عقلانیت از رفتار افراد جامعه رخت برمیبندد که نتیجه آن شکلگیری رفتارهای عصیانگرانه، خودتخریبی، واقعیتگریز و حتی غیراجتماعی و ضد اجتماعی است. ضمن آنکه همین موضوع افراد جامعه را برای گریز از شرایط و مهاجرت، ترغیب میکند.
حسن عشایری در گفتوگو با «توسعه ایرانی»: این موضوع در میان متولیان مورد غفلت قرار گرفته است که اگر سیستم هیجانی، ترس، تنبیه، ارشاد و ... اتفاق بیافتد، سبب عصیانگری در جوانان میشود
دیدگاه تان را بنویسید