سعیده علیپور

انگار این بار هم قرار نیست هیچکس تکانی به خود بدهد؛ تالابی دیگر جلوی چشمانمان نیست و نابود و برهوت می‌شود و ما تنها نظاره‌گریم. چشم بسته می‌توان حدس زد که دوباره تالابی می‌خشکد و برنامه باز هم بر این می‌شود که از بودجه‌ای عمومی پروژه‌ای بی‌حاصل و نافرجام برای احیا کلید بخورد؛ اسباب اشتغال مدیران مربوطه!

این بار نوبت تالاب میقان است. تالابی در پنج کیلومتری اراک که همواره به عنوان جاذبه طبیعی و گردشگری و قطبی برای پرنده‌نگری در مرکز کشور مطرح بوده است. محلی که هر ساله در زمستان محل استراحتی برای پرندگان مهاجر بوده و محلی برای گسترش زمین‌های بیابانی کشور. اما ... .

اما باز هم همان داستان همیشگی. حقآبه‌ای که داده نشده و این تالاب را هم به صف بلند بالای تالاب‌های در معرض خطر برده است. وضعیتی که تجربه نشان داده که یعنی تا مرگ کامل، راه درازی نیست.

تجربه‌ای که می‌گوید هیچ قدرت و اراده‌ای برای بازستاندن حقآبه تالاب از دست کشاورزی و صنایع و غیره و ذالک وجود ندارد و در واقع همه از حقآبه بهره می‌برند جز خود تالاب. اما خبر بد این است که به زودی این حق‌خوری نه تنها این منطقه را به منشا جدیدی از گرد و خاک در منطقه تبدیل می‌کند که کشاورزی را غیر ممکن و ادامه فعالیت صنایع را هم سخت خواهد کرد.

43 درصد تالاب‌های کشور در نابودی

وسعت تالاب‌های ایران حدود سه میلیون هکتار است و به‌دلیل اهمیت زیست محیطی آن، بیش از 50 سال پیش معاهده‌ای نیز با نام کنوانسیون رامسر برای حفظ و نگهداری آنها امضا شد.

طبق پیوست قانون حفاظت احیای تالاب‌ها، ۱۵۲ تالاب در کشور داریم که از این بین ۲۵ تالاب در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است؛ تالاب‌هایی چون انزلی، گاوخونی، دریاچه ارومیه، میانکاله، خلیج گرگان، شادگان، کانی برازان و زریوار و ... که اغلب آنها یا از بین رفته یا در خطر هستند.

نابودی تالاب‌ها در ایران بنا به‌دلایلی مانند عدم مدیریت پسماندها و فاضلاب‌ها در محیط تالابی، قطعه قطعه کردن تالاب، آتش زدن حوضچه‌های نفتی در تالاب، تخلیه پسماندهای نفتی و مهمتر از همه ندادن حقآبه تالاب کار برخی از آنها را یکسره و برخی دیگر را در معرض خطر قرار داده است.

چندی پیش، صدیقه مدرس طباطبایی، رییس گروه منابع آب، پایش و آینده پژوهشی تالاب‌های سازمان حفاظت محیط زیست گفته بود: «۴۳ درصد از تالاب‌های کشور پتانسیل تبدیل شدن به منشأ گرد و غبار را دارند و این به آن معناست که اگر شرایط تالاب مطلوب نباشد و نیاز آبی آن تأمین نشود، می‌تواند به کانون جدید گرد و غبار در کشور تبدیل شود».

در این میان تالاب میقان یکی از همان‌هاست که این روزها نگرانی‌ها در خصوص آن قوت گرفته است. به اعتقاد کارشناسان ایجاد بندها و سدهای خاکی در حوزه‌های آبریز بالادست تالاب کویری میقان اراک، حفر بیش از اندازه چاه‌های مجاز و غیرمجاز و برداشت‌های بی‌رویه منابع آبی، ایجاد کشتزارها و مزارع کشاورزی آب بر در اطراف تالاب، از مهم ترین رخدادهایی است که به کم آب‌تر شدن تالاب کویری میقان اراک دامن می‌زند. دقیقا همان دلایلی که دریاچه ارومیه با همه وسعتش را خشکاند.

اگر میقان آب نداشته باشد

در حالی که حقآبه تالاب میقان در حوزه‌های دیگر استفاده می‌شود که بسیاری نگرات تبعات جبران ناپذیر این خشکسالی در منطقه هستند.

در همین باره سرپرست اداره کل حفاظت محیط زیست استان مرکزی به ایلنا گفت: «حجم آبی که تالاب میقان به آن نیاز دارد، حدود 30 میلیون مترمکعب در سال است که این آب باید به انواع مختلف تهیه شود. اگر این میزان از حجم آبی که تالاب میقان به آن نیاز دارد، تأمین نشود، قطعاً در حوزه مدیریت تالاب میقان و بحث جلوگیری از ریزگردها که از کارکردهای اصلی تالاب است، از دست خواهیم داد».

مهدی مصطفوی ادامه داد: «سهمیه آبی که برای تالاب میقان در نظر گرفته شده است، سهمیه مناسبی نیست. در حال حاضر تنها 200 لیتر بر ثانیه از محل پساب تصفیه خانه شهر اراک برای حقآبه تالاب در نظر گرفته شده که به تالاب منتقل می‌شود».

حمید اخوان، مدیرعامل مؤسسه محیط زیستی سبزاندیشان اراک نیز به اشاره به تامین بخشی از حقآبه تالاب با پسماندهای تصفیه خانه اراک گفت: «تامین آب به این صورت همچون یک مسکن است. مسکن‌ها، درمان دائم بیماری نبوده و تنها به صورت موقت و برای تحمل درد در کوتاه مدت مورد استفاده قرار می‌گیرند. درمان بیماری تالاب میقان فرایند دیگری است و باید با عوامل طبیعی برای آن راهکار دائمی پیدا کرد».

اخوان تصریح کرد: «این مسکن خود حتی می‌تواند مشکلات و آسیب‌های جدید نیز به وجود آورد. پساب تصفیه‌خانه به لحاظ نوع آب و نوع شرایطی که ایجاد می‌کند، متفاوت با شرایط طبیعی است و می‌تواند اکوسیستم تالاب را دگرگون کند. بنابراین نباید به مسکن دل بست و در درازمدت نسبت به آن اعتیاد پیدا کرد. در این شرایط باید به فکر چاره بود. آسیب دیگر آلودگی آب تصفیه‌خانه است که می‌تواند اثرات سویی داشته باشد. به صورت کلی این رهاسازی آب تصفیه‌خانه هم از نقطه نظر اثرات اکوسیستمی و هم از جهت آلودگی آب باید مورد مطالعه و بررسی جامع و تخصصی قرار بگیرد و بدون انجام مطالعه به رهاسازی آب تصفیه خانه در تالاب دل خوش نکرد».

توسعه نامتوازن متهم اصلی

تالاب‌ها یکی از نقش‌آفرینان اصلی حفاظت از تنوع زیستی هستند که به تجدید ذخیره آب‌های زیرزمینی کمک می‌کنند و با وجود تمام فوایدی که دارند، بسیاری از آن‌ها در حال نابودی هستند. دلیل عمده آن نیز آگاه نبودن و نداشتن شناخت درست از تالاب‌ها و توسعه نامتوازن است.

در حالی که میزان متوسط بارش سالیانه در ایران یک سوم متوسط جهانی و نرخ تبخیر سه برابر نرخ متوسط جهانی است، ادامه حیات اغلب تالاب‌های کشور در گرو تأمین حقآبه رفته است. این در حالی است که سوءمدیریت در توسعه صنعتی و عدم مدیریت آب در حوزه کشاورزی کار را برای تامین این حقآبه سخت کرده. به طوری که ابتدا آب به همه بخش‌های یاد شده می‌رسد و سر آخر اگر چیزی بر جای ماند به تالاب‌ها می‌رود و این اتفاق در خصوص میقان نیز در حال وقوع است.

به اعتقاد کارشناسان ایجاد بندها و سدهای خاکی در حوزه‌های آبریز بالادست، حفر بیش از اندازه چاه‌های مجاز و غیرمجاز و برداشت‌های بی‌رویه منابع آبی، ایجاد کشتزارها و مزارع کشاورزی آب‌بر به کم آب‌تر شدن تالاب کویری میقان اراک دامن زده است

زمانی که ورودی آب تالاب‌ها کمتر از میزان طبیعی و مورد نیاز آن‌ها باشد، تالاب‌های دائمی به تالاب‌های فصلی و تالاب‌های فصلی به اراضی خشک تبدیل خواهند شد و این موضوع سبب می‌شود، پوشش گیاهی و حیات جانوری و تنوع زیستی و کارکردهای اصلی تالاب دستخوش تغییر شود و این اکوسیستم‌های ویژه، کارکرد اصلی و مثبت خود را از دست می‌دهند و با تبدیل شدن به کانون‌های ریزگرد، خود به چالشی بزرگ تبدیل می‌شوند.

این در حالی است که مسئولان امر به جای مدیریت این موضوع در سه دهه گذشته به توسعه صنایع آب‌بر در استان مرکزی و اصفهان و یزد اقدام کردند.

ملیحه کیخایی، کارشناس و کنشگر محیط زیست در این باره می‌گوید: «تالاب‌های ایران با وضعیتی نامناسب برای ادامه حیات نیاز به احیا و توجه دارند. تالاب‌های گاوخونی، مهارلو، بختگان و بسیاری دیگر مانند پیکرهای نیمه جانی هستند که برای زنده ماندن تلاش می‌کنند و تالاب‌های دیگری مثل تالاب میقان و برخی دیگر هم به این لیست در حال افزوده شدن است».

به گفته او از دلایلی که در وضعیت امروز تالاب‌ها نقش داشته عدم رهاسازی حقآبه زیست محیطی، تغییر کاربری، ورود فاضلاب خام شهری و روستایی به تالاب‌ها و عدم توجه به تعادل اکوسیستم تالاب‌ها با کاشت گونه‌های غیربومی است.

وی ادامه می‌دهد: «منابع آب زیرزمینی به مرور با توسعه اراضی کشاورزی و بهره‌برداری بیش از حد تخلیه شد و با دشت‌های فاقد آبخوان روبه‌رو شدیم. سدهای زیادی بر روی رودخانه‌ها احداث شد، کشاورزی و صنعت توسعه یافت که این امر همراه با افزایش بهره‌برداری نبود. متأسفانه بسیاری از صنایع بدون در نظر گرفتن شرایط اقلیمی مناطق کشور احداث شدند. این عوامل و خشکسالی در نهایت سبب شد با منابع آبی اندک روبه‌رو شویم».

طبق پیوست قانون حفاظت احیای تالاب‌ها، ۱۵۲ تالاب در کشور داریم که از این بین ۲۵ تالاب در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است؛ تالاب‌هایی چون انزلی، گاوخونی، دریاچه ارومیه، میانکاله، خلیج گرگان، شادگان، کانی برازان و زریوار و ... که اغلب آنها یا از بین رفته یا در خطر هستند

آنچه واضح است؛ در این میان ادامه دریغ کردن سهم حقآبه تالاب میقان شرایطی مانند آنچه برای دریاچه ارومیه رخ داده را رقم خواهد زد. شرایطی که این روزها به فاجعه‌ای دیگر در بخش مرکزی ایران می‌انجامد. فاجعه‌ای که قبل از وقوع باید فکری به حال آن کرد. چرا که تجربه نشان داده است که پس از وقوع نمی‌توان راهی برای جبران خسارت‌های پرشمار آن یافت.