اختلال روانی، پسلرزهای که میآید و نمیرود
با کودکان «بازیدرمانی» کنیم
وقتی کسی در معرض یک ترس شدید غیرقابل تحمل قرار میگیرد، مثلا در شرایط تهدید کننده نزدیک به مرگ قرار میگیرد (مانند قرار گرفتن در معرض انفجار، سقوط، حمله توسط حیوان وحشی و…) یا شاهد یک رویداد وحشتناک و دلهرهآور است (مثل مشاهده تصادف دلخراش، شکنجه، تجاوز، قتل و …) یا با یک ضربه روحی عظیم روبهرو میشود (مثل مصیبت از دست دادن نزدیکان، سوء استفاده جنسی و …) دچار چنان شوک روانی و فشار روحی میشود که باعث بروز یک اختلال روانی ماندگار در فرد میشود. به این اختلال روانی، سندرم PTSD میگویند.
آذر فخری، روزنامهنگار
تا همین چند سال پیش و نه خیلی دورتر، هنگامی که زلزلهای یا بلای طبیعی پیش میآمد، تمام سعی و تلاش مسئولان و مردم، پس از امدادرسانی، نجات و آواربرداری، متمرکز بود بر رساندن غذا و آب و پوشاک برای نجات یافتگان و نیز تهیه یک سرپناه موقت تا بازگشتن به وضعیت طبیعی .
اما در یکی از این حوادث بود که نمیدانیم ناگهان چه کسی به ذهنش رسید که ای بابا چه نشستهاید که این بازماند گان، شامل زنان و دخترانی هم میشوند که نیاز به لوازم خاص بهداشتی دارند، لوازمی که در تهیه و تدارک کمکها و در میان آب و غذا و سرپناه و دارو، نادیده گرفته میشود. آنوقت بود که امدادرسانان به صرافت تهیه چنین لوازمی برای زنان و دختران زلزلهدیده هم افتادند و این موارد هم وارد لیست تدارکات لازم برای زلزلهزدگان شد. چنین قدمی، در جای خودش، یعنی یک تغییر زاویه و یک نگاه خاص، به افرادی که اساسیترین نیاز زیستی و طبیعی آنان همواره از مردان پنهان نگه داشته شده و بنابراین، در مورد آثار و عوارض آن، حتی در دوران آسایش و امنیت نیز، به مردان اطلاعرسانی نمیشد. این بماند که به هر حال با بلندشدن صدای کسی در این میان، نیاز رو شد و اولین گامهای هر چند ضعیف و سست برای آگاهی دادن به همه مردم برداشته شد.
ترومای حادثه و تداوم حال بد
اما هر بلای طبیعی، همانقدر که تلفات جانی و مالی دارد، آسیبهای روانی و روحی نیز دارد و اینهم از مواردی بود که تا همین زلزله سال گذشته کرمانشاه و سرپل ذهاب، مغفول مانده بود. درست است که شاید حتی از نظر خود فرد آسیبدیده رسیدگی به وضعیت معاشی و تهیه سرپناه، در اولویت مهمتری قرار دارد، اما آسیبهای روانی اتفاق، آثاری بر جای میگذارد که نیاز شدید و فوری به رسیدگی ودرمان دارد.
تروما و ضایعه پس از حادثه، در میان حادثه دیدگان، مشکلات روانی خاصی ایجاد میکند که اگر مورد بررسی و درمان قرار نگیرد، آثار و عوارض آن هم خود فرد و هم اطرافیانش را شدیدا تحت تاثیر قرار میدهد.
توجه به همین نکته بود، که بسیاری را برآن داشت تا برای بررسی و درمان و حداقل تشخیص ضایعه پس از حادثه که از آن به عنوان PTSD یاد میشود، به سراغ کودکان و نوجوانان زلزلهزده کرمانشاه و سرپل ذهاب بروند و برای آنها، کارناوالهای شادی، نمایشهای عروسکی، بازی ها مختلف نشاط اور و ... اجرا کنند. چرا که این کودکان و نوجوانان، درست در کانون حادثه بوده، اغلب افراد خانواده و خویشاوندان خود را از دست دادهاند، احساس غم وتنهایی و حتی از دست رفتگی شدید میکنند و این در حالی است که هیچ کاری هم از دست شان برنمیآید و دچار در خود فرورفتگی و افسردگی شدید میشوند.
اختلال استرسی پس از آسیب روانی یا اختلال تنشزای پس از رویداد، به صورت مخففPTSD نشانگان یا سندرمی است که پس از مشاهده، تجربه مستقیم یا شنیدن یک عامل استرسزا و آسیبزای شدید اتفاق میافتد و میتواند به مرگ واقعی یا تهدید به مرگ یا وقوع یک سانحه جدی منجر شود. بیمار نسبت به این تجربهها احساس ترس و درماندگی میکند، اغلب رفتارهای آشفته و حاکی از بیقراری بروز میدهد و مدام تلاش میکند از یادآوری رویداد و سانحه بپرهیزد. حوادثی مانند سوءاستفاده جنسی، تصادف، سوانح طبیعی مانند زلزله، جنگ و… باعث بروز این ضایعه میشوند. افرادی که چنین رویدادهایی را تجربه میکنند، بهخصوص کودکان، بیشتر از این که ما بتوانیم تجربه آنها را تصور درک یا احساسات، کنیم، از آن واقعه رنج میبرند.
یک گزارش، یک آغاز
مرضیه مصلینژاد، روانشناس، در گزارشی از حضور خود در میان کودکان زلزله چنین مینویسد: اینجا پسلرزههایی که میآید برخی بزرگسالان و بیشتر کودکان را بیقرار میکند. باوجود سرما، برخی از مردم از نگرانی شبها حاضر نیستند در بخشهای سالم خانههایشان بمانند و کودکان حتی از خوابیدن در کانکس هم وحشت دارند. بیقراری و شب ادراری کودکان زیاد است.یکی از امدادرسانان داوطلب با دیدن چنین وضعیتی، اصرار داشت تعدادی روانشناس را برای مشاوره دادن به خانوادهها به منطقه بفرستیم. با بنیاد توانمندسازی توسعه محور خانواده (توتم خانواده) و گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان، صحبت کردیم و قرار شد با همکاری این دو نهاد، گروهی از دانشآموختگان روانشناسی، طی چند روز آموزش ببینند و برای اعزام به منطقه، آماده شوند. در جلسات هماهنگی برای اعزام این گروه از مشاوران بود که با اصطلاح PTSD آشنا شدیم که سَرواژهای است برای Post Traumatic Stress Disorder و ترجمه آن «اختلال استرسی پس از حادثه» است. استادان روانشناسی گفتند علایمی که گزارش شده، نشانههایی از شیوع سندروم PTSD است که در بزرگسالان به تدریج رفع میشود اما اگر در کودکان زیر هفت سال ظرف چندماه اول پس از حادثه درمان نشود، تا آخر عمر با آنها میماند و چنین فردی تا پایان عمر با اختلالات رفتاری و روانی درگیر خواهد بود و دیگر یک انسان طبیعی نخواهد بود و زندگیاش همواره پرتنش و از نظر روانی بیثبات خواهد بود.
داستان از این قرار است که وقتی کسی در معرض یک ترس شدید غیرقابل تحمل قرار میگیرد، مثلا در شرایط تهدید کننده نزدیک به مرگ قرار میگیرد (مانند قرار گرفتن در معرض انفجار، سقوط، حمله توسط حیوان وحشی و…) یا شاهد یک رویداد وحشتناک و دلهرهآور است (مثل مشاهده تصادف دلخراش، شکنجه، تجاوز، قتل و …) یا با یک ضربه روحی عظیم روبهرو میشود (مثل مصیبت از دست دادن نزدیکان، سوء استفاده جنسی و …) دچار چنان شوک روانی و فشار روحی میشود که باعث بروز یک اختلال روانی ماندگار در فرد میشود. به این اختلال روانی، سندرم PTSD میگویند. کودکان بسیار بیش بزرگسالان و زنان بیش از مردان گرفتار این ضایعه میشوند.
ترس مداوم از تکرار حادثه، و مرور مداوم و غیرقابل کنترل آن حادثه در ذهن، و یادآوری ناخواسته انواع افکار و احساسات مربوط به آن حادثه، اضطراب، روانپریشی، توهم شنیدن صدا، دیدن کابوس، کرختی، بیعاطفگی، افسردگی، اختلال حافظه، اختلال خواب، شب ادراری در کودکان، افکار خودکشی، تغییرات شخصیتی و کاهش اعتماد به نفس در زندگی روزمره که نهایتاً منجر به انزواطلبی میشود از ویژگیها و نشانههای گرفتاران PTSD است. چنین میشود که وقتی باد درِ اتاق را به هم میزند، خودرویی ترمز میکشد، بادکنکی میترکد یا شیشهای میشکند، احساس آن حادثه سهمناک در فرد زنده میشود و تعادل روانی او را به هم میریزد. گاهی چنین افرادی به علت درگیری مداوم احساسی با حادثهای که دیدهاند، همواره آمادهاند تا با یک محرک ساده، خشمی انفجاری از خود بروز دهند. گاهی نیز این ضایعه روانی چنان پیشرفت میکند که علائمی شبیه بیماری صرع بروز پیدا میکند و فرد برای همه عمر گرفتار حملههای عصبی میشود.
کسانی که نزدیکانشان دچار حوادث و مصیبتهای سخت شدهاند باید مراقب علایم رفتاری و روانی آنها باشند. معمولا نشانههای اولیه PTSD در فاصله یک تا شش ماه پس از حادثه، آشکار میشود که اگر درمان نشود میتواند تشدید و ماندگار شود. درمان PTSD نیز هم دارویی است و هم شناختی و رفتاری
البته همه افرادی که حادثهای دلخراش یا وحشتناک میبینند، تا مدتی واکنشهای عصبی و روانی نظیر گریه، غمناکی، بیحسی، خشم، نگرانی و در خود فرورفتن را نشان میدهند. این واکنشها طبیعی است. اما پس از یک ماه باید فروکش کند. اگر نکرد میتواند به معنی آغاز PTSD در فرد باشد. بنابراین کسانی که نزدیکانشان دچار حوادث و مصیبتهای سخت شده اند باید مراقب علایم رفتاری و روانی آنها باشند. معمولا نشانههای اولیه PTSD در فاصله یک تا شش ماه پس از حادثه، آشکار میشود که اگر درمان نشود میتواند تشدید و ماندگار شود. درمان PTSD نیز هم دارویی است و هم شناختی و رفتاری. اما در هر صورت نیاز به مشاوره با رواندرمانهای حرفهای دارد.
آنچه اکنون میتوان گفت محسن رنانی، استاد دانشگاه دربخشی از گزارش مفصلی که در این زمینه ارائه داده، آورده است:
مساله نجات روان ۶۰۰ کودک مطرح است. نجات روان، کمتر از نجات جان نیست. این رقم، تعداد تقریبی کودکانی است که در زلزله سال گذشته کرمانشاه گرفتار ضایعه PTSD (اختلال استرسی پساحادثه) شدهاند. خیلی از خانوادههای زلزله زده اصلا نمیدانند که کودکشان گرفتار PTSD شده است و حتی اصلا نمیدانند که ضایعهای به نام PTSD وجود دارد. فقط میبینند بچه شب ادراری دارد، بچه از خواب می پرد و گریه میکند، گویی که خواب وحشتناک دیده است، بچه با یک صدا مثل به هم خوردن درب اتاق یا لرزش ناشی از راه رفتن داخل کانکس، مضطرب می شود، از تاریکی می ترسد، دائما به مادرش چسبیده است و وحشت دارد از او دور شود و .... و معمولا خانوادهها اینها را عادی میدانند و فکر می کنند وقتی بچه بزرگتر شد همه این مسائل حل میشود. نمیدانند که اگر این ضایعه درمان نشود تا آخر عمر میماند و روزبهروز بدتر میشود.
کودکی که پس از یک حادثه ترسناک گرفتار PTSD میشود اگر در همان چند ماه پس از حادثه به سرعت درمان نشود، این ضایعه روزبهروز در او جدیتر میشود و در بزرگسالی گرفتار اضطراب، روانپریشی، توهم شنیدن صدا، دیدن کابوس، بیعاطفگی، اختلال حافظه، اختلال خواب، پایین بودن اعتماد به نفس، انزوا طلبی و افکار خودکشی میشود. چنین افرادی معمولا زندگی را بر اطرافیان سخت میکنند و اگر ازدواج کنند زندگی پر تنش و ناموفقی خواهند داشت. و بازی معجزه کرده است. «بازی درمانی» برای درمان این کودکان معجزه میکند. اما کودک گرفتار PTSD باید یک سال تحت درمان «بازیدرمانی» باشد.
دیدگاه تان را بنویسید