یادآوری یک درد بهستوهآورنده به بهانة روز جهانی «مبارزه با کار کودک»؛
فقرزدایی در حرف و افزایش شمار کودکان کار در عمل!
سعیده علیپور
در هر چهارراه حدود 5 تا 10 کودک. گاهی کمتر گاهی بیشتر دیده میشوند و مشاهدات میدانی از افزایش چشمگیر آنها طی ماههای اخیر حکایت دارد. صبحها ساعت 10 و 11 سر و کلهشان پیدا میشود تا 10 و 11 شب. گاهی هم دیرتر. اسفند دود میکنند، گل و دستمال کاغذی و ... میفروشند و بیشتر شیشهپاک میکنند. خلاصه که فعالیتشان مشخص است. گروه دیگری هم که کیسهای بزرگ بر پشت حمل میکنند و تا کمر در زبالهها خم میشوند.آذر ماه 1400 بود که مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی، تعداد کودکان کار را در ایران بیش از هفت میلیون کودک تخمین زد. عددی اغراقآمیز که این روزها هر چه بیشتر به حقیقت نزدیک میشود.
هر چند کار کودکان در ایران پدیده جدیدی نیست، اما در ماههای اخیر حضور پرتعدادتر کودکان کار در اغلب چهارراههای مناطق مختلف پایتخت و دیگر شهرها و تردد پررنگ زبالهگردهای ریزنقش که گویی به یکی از مناظر شهری بدل شدهاند، از چشم کمتر کسی دور مانده است.کودکانی که جور شرایط بد اقتصادی، افزایش فقر و رشد فلاکت را میکشند. کودکانی که شاید رنج دربهدری و آوارگی و پناهندگی را متحمل میشوند یا در نتیجه از دست دادن والدین به گودالی از بیپناهی سقوط کردهاند. کودکانی ناخواسته در دل آسیب زاده شده و اغلب، خود حلقه جدیدی در زنجیره آسیبهای آینده خواهند بود.امروز ۱۲ ژوئن «روز جهانی مبارزه با کار کودک» است. این روز از سوی سازمانهای بینالمللی از آن رو انتخاب شده تا بهانهای باشد برای افزایش آگاهی در مورد به کار گرفتن غیرقانونی کودکان و روشهای مقابله با کار کودک.
بر اساس تخمین یونیسف در سال گذشته ۱۶۰ میلیون کودک کار در سراسر جهان گزارش شده است. این آمار اما در ایران چندان دقیق نیست. سازمان بهزیستی در سال ۱۳۹۹، گزارش داد که حدود ۷۰ هزار کودک کار و خیابان در کشور وجود دارد. کودکانی که به دلایلی چون امرار معاش، نیاز خانواده به کار کودک، عدم دسترسی به آموزش و ... ساعاتی از شبانه روز را در خیابان میگذرانند.اما این عدد به نظر بسیاری از کارشناسان فعال در این حوزه نه تنها بهروز نیست که حتی بسیار کمتر از واقعیت موجود در خیابانهاست.در این میان به نظر میرسد که در سالهای اخیر بحرانهای اقتصادی، افزایش شاخص فلاکت، شدت گرفتن مهاجرت معکوس و حاشیهنشینی از یک سو و شیوع همهگیری کرونا و افزایش شمار کودکان بیسرپرست و بدسرپرست در کنار حضور پرشمار پناهجویان افغانستانی در کشور، سبب افزایش محسوس شمار کودکان کار شده است. آماری که بسیار مهم است؛ اما باید آن را در کنار منحل کردن و از سکه انداختن فعالیت سازمانهای مردمنهاد در این حوزه بررسی کرد.
افزایش کودکان کار ایرانی
کار اجباری به عنوان یک مسئولیت جدی برای هر کودک در هر نقطه از دنیا غیرقابل پذیرش است. با این حال نگاهی به آمار کار کودکان در دنیا نشان میدهد اغلب کودکان کار، از پناهندگان هستند. گروههایی که پایگاه اجتماعی در کشور میزبان ندارند و بعضا به صورت غیرقانونی حضور دارند و خود و فزرندانشان در مشاغلی غیررسمی کار و امرار معاش میکنند. اما زمانی که کفه این آمار به سمت کودکان کشور میزبان کج میشود، شاخصی است از بالا رفتن مشکلات عدیده اقتصادی در آن کشور. موضوعی که به نظر در ایران در حال رخ دادن است.فروردین سال گذشته بود که امین شاهرخی، مدیرکل بهزیستی استان تهران با اشاره به اجرای طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان گفت: «۸۵درصد کودکان جذب شده از اتباع غیرایرانی هستند». این در حالی است که دیروز وجیهه محمدی فلاح، مدیرکل بهزیستی استان البرز این آمار را در کشور 80 درصد اعلام کرد. عددی که نشان میدهد شمار به کارگیری کودکان بین شهروندان ایرانی هم در حال افزایش است.
ظهور موج جدیدی از کودکان کار مهاجر
اما کمتر شدن درصد کودکان کار اتباع خارجی به نسبت سال گذشته، به هیچ وجه نشانه خوبی نیست. این درصد در حالی کم شده که به عقیده کارشناسان شمار کودکان کار مهاجر به شکل قابل ملاحظهای زیاد شده است.
مهر سال پیش، پس از روی کار آمدن طالبان در افغانستان، مدیر عامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران گفت: «بخشی از خانوادههای مهاجر افغانستانی که وارد ایران شدند کودکانی دارند که در آینده به عنوان کودک کار وارد خیابانها خواهند شد به ویژه که به دلیل فشار زیاد به ایران وارد شدند و در ماههای آینده اگر وضعیت به همین منوال پیش برود، نتیجه آن این خواهد بود که با موج جدیدی از کودکان کار مهاجر روبرو خواهیم شد».
سید مالک حسینی گفت: «با توجه به تحولات اخیر در افغانستان، مسئله کودکان افغانستانی و خانوادههایشان که به ایران مهاجرت کردهاند، بسیار جدی شده است. به طور مرتب گزارشهای میدانی داریم که خانواده مهاجرانی که تازه وارد کشور شدند، بدون سرپناه ماندند. واقعیت این است که اگر امروز آنها را ساماندهی نکنیم، فردا در قالب کودکان کار و زبالهگرد در شهر فعالیت میکنند». در حالی بهزیستی و سایر نهادهای مسئول در این حوزه با مشکلات عدیده اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و در ارائه خدمات گذشته خود واماندهاند که به نظر میرسد آن فردا رسیده و شمار این کودکان کار بیشتر شده است.
آیا باندهایی برای کار کودکان فعال هستند؟
اما آیا از خلال این افزایش جمعیت کودکان روانه شده به بازار کار باندهای بهرهکشی از آنها هم رشد کرده است. کودکان کار به نظر با سازماندهی خاصی در سطح شهر پخش و در ساعاتی هم جمع میشوند و به همین دلیل شائبه بهرهکشی باندی از آنها بسیار بالاست.
در این باره البته رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران معتقد است: «اغلب کودکان کار و خیابان را با این مشخصه که همه توسط باندها مورد سوءاستفاده قرار میگیرند، میشناسیم که در بیشتر موارد صحیح نیست».
به عقیده سیدحسن موسویچلک؛ نمیتوان وجود باندهای مافیایی کودکان کار را نفی کرد، اما به طور قطع تعداد این باندها زیاد نیست و اشراف اطلاعاتی همکاران انتظامی بر آنها زیاد است.
به گفته موسویچلک، برخی از این کودکان دارای سرپرست مؤثر هستند، در این میان برخی از آنها با خانواده ارتباط مستمر یا غیرمستمر دارند و برخی نیز با وجود اینکه دارای خانواده هستند ارتباطی با آنها ندارند، اما اکثریت قریب بهاتفاق کودکان کار و خیابان برای تأمین معاش خانواده خود کار میکنند.
مروئه وامقی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و پژوهشگر حوزه کودکان کار و خیابان هم با تایید آنچه رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به آن اشاره کرد، به ایسنا، گفت: «آنچه تبلیغ میشود این است که «این کودکان بخشی از گروههایی هستند که مورد استثمار قرار گرفتهاند یا بخشی از گروههایی هستند که پول زیادی جمع میکنند، درحالیکه مشکلی ندارند». یا گفتگوها این را نشان میدهد که «این کودکان باند هستند»؛ واقعیت این است که این تفکر (باند) حداقل برای کودکان دستفروش بسیار کم است و اگر هم به شکل گروهی کار کنند معمولا گروههای آنها خانوادگی یا به صورت همسایگی است و حضورشان در خیابان به دلیل مشکلات اقتصادی خانوادههاست».
سال گذشته اعلام شد که «۸۵درصد کودکان کار از اتباع غیر ایرانی هستند». این در حالی است که دیروز وجیهه محمدی فلاح، مدیرکل بهزیستی استان البرز این آمار را در کشور 80 درصد اعلام کرد. آماری که حکایت از افزایش نسبت کودکان کار ایرانی در یک سال گذشته دارد. افزایش نسبتی که باید آن را در کنار بالا رفتن جمعیت کلی کودکان کار بررسی کرد
تاثیر منفی انحلال سازمانهای مردمنهاد
اسفند ماه سال 1399 بود که جمعیت دانشجویی امام علی، در حساب کاربری توییتر خود از ارائه دادخواست انحلال این جمعیت به مرجع قضایی خبر داد. انحلالی که بسیاری از زمان دستگیری موسس و چند تن از اعضای این جمعیت در تابستانی که گذشت، انتظار آن را داشتند. این دستگیری و در نهایت احلال در حالی بود که جمعیت امداد دانشجویی امام علی (ع) یک سازمان غیردولتی و مستقل دانشجویی بود که در سال ۱۳۷۸ شروع به کار و در سال ۱۳۷۹ نخستین دفتر رسمی خود را در دانشگاه صنعتی شریف تأسیس کرد.این موسسه که در روزهای پایانی دولت اصلاحات در سال ۱۳۸۴ از وزارت کشور مجوز فعالیت گرفت، در این سالها در حوزههایی چون کودکآزاری، ازدواج کودکان، کودکان کار و اعتیاد فعالیت داشت و ضمن ارائه خدمات مددکاری و بهداشتی به این افراد همایشهایی برگزار میکرد و پژوهشهایی در این زمینه انجام میداد. فعالیتهایی که رسانهای شدن برخی از آنها به زعم گروههای مخالف سیاهنمایی و ابزاری برای سوء استفاده دشمنان تلقی شد.
در سالهای اخیر بحرانهای اقتصادی و حاشیهنشینی از یک سو و شیوع کرونا و افزایش شمار کودکان بیسرپرست در کنار حضور پر شمار پناهجویان افغانستانی در کشور، سبب بالا رفتن محسوس تعداد کودکان کار شده است
نگاهی به بخشی از کارنامه جمعیت امام علی در کمک به کودکان، بسیاری را از هجمههای صورت گرفته و در نهایت تعطیلی به این جمعیت متعجب کرد. اما مخالفان ساز دیگری زدند و فعالیتهای این گروه را سیاهنمایی اوضاع داخلی دانستند. اتفاقی در کنار منحل شدن تشکل دیگری به نام خانه خورشید، سبب شد تا فتیله فعالیتهای مردمنهاد در حوزه آسیبهای اجتماعی پایین کشیده شود و حال میتوان توقع داشت که زخمهای مشکلات اقتصادی و اجتماعی بدون حتی مرهمهای کوچک این نهادهای مردمی تا چه میزان میتواند عوارض جدی برای کشور در پی داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید