آفتی که سلبریتیهای ورزشکار و سینمایی در جامعه پراکندهاند:
تتو؛ نقشی بیهوده بر فردیت
واژه تتو و خالکوبی مترادف هم نیستند. تتو، نقش کردن تصاویر بر بدن است. تتو در ابتدا و در فرهنگ ریشهشناسی انگلیسی چمبرز، به معنی خالکوبی یا نقش کردن تصاویری بر پوست تن آورده شده و معادل مفهومی نشان و داغ است. این واژه احتمالا از تکرار واژه تتو، در زبان مردمان جزایر پولینزی بهوجود آمده است.
آذر فخری، روزنامهنگار
مدتی است خالکوبی یا به قول نوجوانان و جوانان امروزی، تتو-تاتو- رواج پیدا کرده و گرایش زیادی نسبت به آن، در میان جوانان دختر و پسر و حتی میانسالان نیز دیده میشود.
نظر شما در باره خالکوبی بر روی پوست چیست؟ آنرا بد میدانید؟ حس بدی نسبت به کسی که روی بدنش تصاویر یا نشانهها و یا حتی نوشتههایی را خالکوبی کرده است دارید؟
رواج تتو و نیز گرایش افراد مختلف از طبقات گوناگون به انجام این عمل چه بهصورت ثابت و چه بهصورت چسباندن برچسب روی بدن، فروش انواع برچسبهای تتو در سطح شهر، و رونق گرفتن کار تتوکارها ما را کنجکاو کرد که در این مورد، بررسیهایی بکنیم و دنبال چرایی رواج و گسترش خالکوبی بشویم. عملی که تا سالها، مختص خلافکارها، شرورها و قشر خاصی از مردان جامعه بود. خواننده گفتوگوی جالب ما با دو دختر، یک خانم میانسال و یک مرد جوان باشید.
اول دخترها!
عاطفه، دختر محجوب و آرامی است که همراه مادرش در گفتوگوی ما در باره تتو شرکت کرده است. از او درباره احساسش نسبت به این عمل، یعنی خالکوبی-تتو- میپرسم و او اینطور وارد بحث میشود:
-من قبلا به خاطر تصویر ذهنی که از تتو داشتم، از اون بدم میاومد؛ چون توی فیلمها هم بیشتر رو تن آدمهای شرور میدیدم.اما بعدها با دیدنش رو بدن آدمهای زیبا و جذاب خوشم اومد! البته بازم نه از همهشون؛ از طرحهای خیلی ظریف و کوچیک یا خاص.
دوست داری روی بدن خودت تتو انجام بدی؟
-اگر بخوام انجامش بدم واقعا باید مهمترین شکل یا پیام زندگیم باشه که بذارم ثابت رو تنم بمونه. طرحهایی که خیلی وقت پیش رو بدن مردها میدیدم، خیلی زشت بودن، اما این روزها طرحها زیباتر شدن و ایدههای جذاب دارن. قبلا خیلی ناشیانه فقط پوست رو داغون میکردن و زشتتر.
پریچهر با اینکه کلا با تتو کردن مخالف است، اما اینطور وارد بحث میشود:
- اگه کسی روی بدنش طرحی مثل پرنده صلح باشه یا نماد مبارزه با خشونت علیه زنان خوشحال میشم. این آدم از نظر من احتمالا آدم جالبیه. ولی اصولا من چیزا و کارای عجیب و غریب رو نمیپسندم.
و اگر منظورشما درباره کسی باشه که ممکنه ازش خوشم بیاد، ترجیح میدم خالکوبی نداشته باشه. چون خودم دوست ندارم خالکوبی کنم.
پریچهر توضیح میدهد که: همهچی تو ذهن آدم هست. قرار نیست من هر چی رو که تو سرم دارم به دیگران نشون بدم. بیشتر به نظر من یهجورشوست.
عاطفه میگوید: اما ذهن رو که نمیشه نشون داد، ذهن رو باید توضیح داد. باید دربارهاش حرف زد، ولی تتو، حالا با هر طرحی، ذهنیت اون آدم رو به ما میشناسونه، بدون این که باهاش حرف بزنیم! پریچهر اینطور تصحیح میکند که پس بیشتر به درد آدمای ظاهربین میخوره، آدما رو باید دید و شنید. به هرحال به نظر من یه جورشوآفه؛ مثلا لزوم تتو کردن یه جمله یا نماد رو بر بدن، نمیفهمم... باهاش رابطه برقرار نمیکنم.
خانم استاد دانشگاه
سمیرا،خانم میانسالی که در جمع ما حضور دارد، یک استاد دانشگاه است و با موارد متعددی از دانشجویانی که روی بدنشان تتو کردهاند، برخورد داشته و دارد. وقتی نظرش را در مورد تتو میپرسم و این که این کار را درست میداند یا نه، پاسخ جالبی میدهد: این سوال خیلی شخصیه و بیشتر به علایق فردی مربوطه. از نظر من شکل تتو تا حدی نشونه علایق فرد هست. میپرسم از نظر او، خالکوبی یا تتو کردن خانمها، مشکلی دارد و فقط پسرها و مردها این کار را بکنند؟
-به نظر من اصلا فرقی بین زن و مرد نیست. در هر حال الان بیشتر یه موجه. نوعی الگوبرداری از شخصیتهای غربی و شاید بهزودی آتشش بخوابه و کم بشه.
-سمیرا خودت دوست داری تتو کنی؟!
با لبخند میگوید: در حد محدود چرا که نه! اگر منجر به زیبایی بشه قطعا کسی رد نمیکنه. منتهی همانطور که گفتم تتوهای امروزی بحثهای هویتی داره، یعنی محتوای تتو نوعی خودنماییه، نوعی بیان درونیات فردی؛ چون به هر حال ما الان یک ما جامعه تقلیدی هستیم. سمیرا برای خالکوبیها جنبه هویتی قائل است: مثل مردایی که به زورخانه میرفتن. یعنی بیشتر نشانه مردانگی بوده، مردانگی در معنای زور و قدرت بدنی. مردها برای خالکوبی، درد زیادی رو تحمل میکردند که خودش نشان مردی بود.
یک مرد جوان چه میگوید؟
رضا، دانشجوی کارشناسی ارشد است. او هم در کنار ما نشسته و در سکوت و با دقت به همه صحبتها گوش میدهد و در نهایت وقتی نوبتش میشود میگوید: خوب بستگی داره به این که تتو چه اندازهای و روی چه قسمتی از بدن باشه و حتی نشوندهنده چه مفهوم یا عکس یا نوشتهای باشه. خالکوبی در ایران معمولا با ریاکشن مثبت روبهرو نمی شه. همونطور که در اکثر جاهای دیگه هم به این صورته، با این تفاوت که مردم کشورهای غربی، این قضیه رو پذیرفتن که انتخاب فرد مهمه و حتما این طور نیست که کسی که تتو کرده شرور و خلافکار باشه. اما خیلی جنبه مثبت هم نداره. تتوی یک نوشته یا کلماتی که موتیواتور هستن، به فرد حس هدفمندی یا ارتقا و امید یا هر حس مثبت دیگهای رو القا میکنه. اما خوب در جامعه ما اغلب تتوها رو روی بدن خلافکارها و زندانیها میبینیم که ممکنه منشا روانی داشته باشه و صرفا برای جلب توجه این کارو انجام داده. الان خیلی از سلبریتیها و فوتبالیستهای خودمون روی بدنشون تتو کار کردن، اینها که آدم منفی یا خلاف نیستن. به نظر من تتو یه مسئله فرهنگیه و جای بحث زیادی داره.
عاطفه و حرف دلش!
این روزا توی خالکوی و تتو هم هنر و هنرمندی مطرحه. طرحا خلاقانه است و نمادها معنیدارتر شدن. یعنی حرف دارن.
میپرسم: کسی که نمادی رو خالکوبی میکنه به نظرت چی میخواد بگه؟
-آدما حرفای دلشونو مینویسن روی بدنشون، یا ارزششونو. یه چیزی براشون ارزشمنده که میخوان همیشه باهاشون باشه... حک بشه... جزئی از وجودشون بشه.
چرا ثبتش میکنن و نمایشش میدن عاطفه جان؟
-برای این که شاید باعث گفت و گو بشه، برای حرف زدن از چیزی که براشون مهمه. یه چیز خاص از درونشون که خوششون میاد بهش بپردازن؛ حتی اگر زخم باشه. و چون روی بدن شونه و شخصیه، هر کسی ازشون نمیپرسه.تو صمیمیت بیشتر مطرح میشه.
در مورد دخترهایی که تتو میکنن چه نظری داری؟
-در زن ها و دخترها، به نظرم مرموز و لطیف میشه. بیشتر جنبه زیبایی و تزئینی داره یا اگر نمادین باشه زیبایی درونی رو به نمایش میذاره. کنجکاوی برانگیز برای کشف شدن: منو ببین. کشفم کن! ببین هر کسی این شکلی نیست؛ این نمادا منه و من انتخابش کردم.
مردمشناسی و تتو
واژه تتو و خالکوبی مترادف هم نیستند. تتو، نقش کردن تصاویر بر بدن است. تتو در ابتدا و در فرهنگ ریشهشناسی انگلیسی چمبرز، به معنی خالکوبی یا نقش کردن تصاویری بر پوست تن آورده شده و معادل مفهومی نشان و داغ است. این واژه احتمالا از تکرار واژه تتو، در زبان مردمان جزایر پولینزی بهوجود آمده.
مردم شناسان تتو یا خالکوبی را نوعی آرایش مردانه میدانند. تتو نوعی تغییر تقریبا ثابت و همیشگی است و بدن حامل رمز و راز این نماد و نشانه است و وضعیت اجتماعی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. قدیمیترین جنازهای که آثار خالکوبی روی بدن آن دیده میشود متعلق به انسانی است که 5300 سال پیش در دوره نوسنگی زندگی میکرده است. این مرد، 15 خالکوبی دارد.
مردمشناسان تتو را نمونهای از کنشهای آیینی و تظاهرات هنری در جوامع ابتدایی در نظر میگیرند. به همان اندازه که زنان از آرایش کردن برای تاکید کردن و بالا بردن میزان زیبایی خود و تاثیرگذاری و افزایش اعتماد بهنفس استفاده میکنند، مردان بیشتر بر جنبه نمادین آرایشها تاکید دارند و نقوشی را بر روی بدن خود خالکوبی یا تتو میکنند که جنبه و مفهوم نمادین داشته باشد. مردان به ارجاعات این نقوش و جنبه نمادین بودن آن تاکید دارند. در بین اقوام ابتدایی تصاویر و نقوشی که برای خالکوبی انتخاب میشدند خلاصه و پر معنا بودهاند. یک فرد تتوکار میگوید: نوجوانی 15 ساله برای تتو پیش من آمد اما من از تتو کردن روی بدن او خودداری کردم و گفتم که برای افراد بالاتر از بیست سال این کار را انجام میدهم. نوجوان رفت و به همراه پدرش برگشت. پدرش گفت که نقشی را که او و پدرش بر بازو دارند، بر بازوی پسر پانزده ساله اش تتوکنم.
تتو در جوامع امروزی
از این جا به بعد، رشته این عرصه را می سپاریم به دکترعلیرضا شریفی یزدی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه که گفتوگوی ما را تکمیل میکند: امروزه این نشانهها بیشتر نشاندهنده انتخابهای فردی و نیز مراحلی است که شخص در زندگی سپری کرده است. در جوامع معاصر امروزی نشانهها به معنای فردی شدن بدن شخص است و نفوذ عمیقی بین مردم پیدا کرده است. یک نوجوان ۱۵ ساله که از خانه فرار کرده و دچار بحران شخصیتی شدیدی شده، از خالکوبی بهعنوان نمادی برای تولدی دوباره بهره میبرد: «بعد از خالکوبی احساس خیلی خوبی به من دست داد، انگار آدم جدیدی شده بودم با اسم و حتی بدنی جدید. هویت قدیمی من نمرده بود، اما تبدیلشده بود به یک راز. خالکوبی باعث میشود چنین احساسی به شما دست دهد: باعث میشود شما به بدنتان مثل لباس خاصی نگاه کنید که هر بار دلتان خواست میتوانید آنرا به تن کنید یا از تن خارج کنید.»
آیا میتوان آنطور که انسان شناسان از آن یاد میکنند، این تمایل را نوعی آیین گذار در نظر قلمداد کرد؟! مثل مورد پسر 15 ساله فراری؟! یا اصلاً این نشانهها تنها نوع جدیدی از رابطه با بدن هستند؟!
دکتر شریفی میگوید:امروزه نشانههای بدنی میتوانند برآمده از سینما، مد، تبلیغات، ورزش و.. باشد.
ما امروزه در جوامعی زندگی میکنیم که بر پایه من فردی برقرارشدهاند نه مای جمعی. جوان خودش انتخاب میکند که تمایل دارد به گروهی تعلق داشته باشد یا خیر. او ممکن است با بهرهگیری از جوامع سنتی و یا تجربهای که از سر گذرانده و یا اتفاق مهمی که در زندگیاش رخداده بدنش را خالکوبی کند و یا بهصورت کاملاً تصادفی خالکوبی را بدون دلیل انتخاب کند و نیازی هم به توضیح دادن درباره آن به دیگران نبیند. بنابراین انتخاب یک نشانه روی بدن مسئلهای کاملاً فردی بوده و به فرهنگ و یا بستر اجتماعی خاصی برنمیگردد. اگر قرار باشد ارتباطی نمادین وجود داشته باشد، شخص باید معنی آن را برای سایرین توضیح دهد.
و سخن آخر
دکتر شریفی اما معتقد است: تمایل به خالکوبی و گرایش نسل امروز به این قبیل امور قابل تامل است.خالکوبی از بعد روانشناسی، نشات گرفته از حس حقارت است و افرادی که در حقیقت کمتر از باقی مردم دیده شدهاند و در دوران کودکی و نوجوانی کمتر به آنها توجه شده است، بیشتر دست به این کار میزنند تا بیشتر دیده شوند. از بعد جامعهشناسی شاید یکی از مهمترین دلایل گرایش جوانان به تتو و خالکوبی پارامتر تقلید اجتماعی باشد. انسانها به لحاظ اجتماعی گروههای مرجعی دارند. گروه مرجع یعنی کسانی که افراد سبک زندگیشان را از آنها تقلید کرده و به نوعی آنان را برای خود الگو میسازند و مثل آنها عمل میکنند.
علت افزایش گرایش در میان دختران جوان و زنان به تتو را معلول محدودیتهای بیشتر اجتماعی و فردی این قشر از جامعه میداند: دختران جوان از هر فرصت و امکان جدیدی میخواهند برای ارائه تصویری متفاوت از خود و وسیلهای برای دیده شدن بهره ببرند. پدیدهایی مثل خالکوبی-تتو- در میان دختران جوان و زنان علاوه بر پوشاندن ضعفها و پاسخگویی به نیاز فطری زیبایی میتواند نوعی مبارزه منفی علیه سنتها نیز باشد.
دیدگاه تان را بنویسید