اندرعجایب سفر انسان ایرانی

گردشگری در جهان، به‌سرعت در حال رشد و تبدیل شدن به یک صنعت مهم است، قابلیت اقتصادی گردشگری به‌عنوان صنعت امروزه مورد توجه سیاستگذاران و رهبران سراسر جهان قرار گرفته است. صنعت گردشگری، به‌عنوان یک روش نوین درآمد و اشتغال‌زایی و نیز نیاز و سلیقه‌های گردشگران، انواع مختلفی یافته مانند گردشگری فرهنگی، طبیعت‌گردی، ماجراجویی، ‌روستایی، مذهبی و عرفانی، درمانی، ورزشی، وحتی گردشگری سیاه که در طی آن گردشگران به دیدار از خسارات ناشی از جنگ‌ها و بلایای طبیعی می‌روند! گردشگری معادلات اقتصادی کشورها را تغییر داده است. کشورهایی که تا چند سال پیش، آن‌ها را به‌عنوان کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته می‌شناختیم، بر اساس همین صنعت جایگاه خود را در اذهان مردم، سیاست‌مداران و اقتصاددانان دنیا تغییر داده‌اند و اکنون به ابزارهایی دست یافته‌اند و راهکارهای توسعه را در اختیار دارند در کشور ما رابطه میان ارگان‌های مختلف در حد مطلوب نیست. در کشور ما نیروی انتظامی برای برخورد با گردشگران منشور رفتاری ندارد. سازمان حفاظت محیط‌زیست برای مجوز ورود به سایت‌های تحت نظارتش گاهی سلیقه‌ای و لحظه‌ای عمل می‌کند. وزارت امور خارجه سیاست روشن و مدونی برای جذب گردشگر ارائه نداده است

آذر فخری، روزنامه‌نگار

سفر در گذشته بیشتر یک تجربه دشوار و خطرناک بود؛ اگرچه افرادی که ماجراجویی و جست‌وجو را دوست داشتند از این چالش‌ها و خطرکردن‌ها لذت می‌بردند. به‌تدریج با توسعه و پیشرفت شبکه حمل ونقل، سفر به‌طور چشمگیری به تجربه‌های راحت‌تر و شادی‌آفرین تبدیل شد. با یکنواختی و استرس زندگی مدرن، ناپدید شدن سبک‌های زندگی در جوامع صنعتی و تصرف در محیط، سفر و تعطیلات بـرای بیشتر مردم مدرن تبدیل به یک فرصت جالب، لذت‌بخش و به یاد ماندنی شد که اغلب با نگاه به گذشته، این لحظات به نقاط برجسته زندگی آن‌ها تبدیل می‌شد. انسان‌ها در گردشگری در پی اوقاتی شاد و به یاد ماندنی‌اند.  گردشگری با غوطه‌ور کردن گردشگر در تخیلات و رؤیاها، ذهن وی را از هیاهو و اضطراب زندگی هرروزه دور می‌سازد. گردشگر در پی دستیابی به واقعیت‌ها یا تصوری در بازدید از هر مکان سعی می‌کند که «تجربه‌گردشگری» برای خود بیافریند.

تجربه سفر و درگیرشدن در فرایند پیچیده و چند بعدی آن، در نهایت چیزی در وجود آدمی به جای می‌گذارد که او را تبدیل به موجودی متفاوت از قبل می‌کند. نمی‌توان فردی را پیدا کرد که به سفر رفته باشد اما هیچ خاطره‌ای از آن نداشته باشد. سفر گرچه به ظاهر فعالیتی فردی است، اما در عین حال یک پدیده  اجتماعی هم هست که  که مسافر را با وجوه مختلف زندگی مردم در سرزمین‌های دیگر درگیر می‌کند محصولی که به‌عنوان تجربه از یک سفر باقی می‌ماند می‌تواند نقش خاصی را درتغییرات و تکامل شخصیتی انسان بازی کند.

مسافر، نسبت به افرادی که در خانه می‌مانند، تجربه‌های بیشتر و بهتری دارد. انسان وقتی در محلی به دنبال سرگرمی و تفریح می‌گردد، اساساً به دنبال هیجانی اوج یافته و یک همهمه است. او دنبال چیزی‌هایی است  که می‌تواند این هیجان را در او به‌وجود آورد.

بر همین اساس و با توجه به ذات هیجان‌جوی انسان، گردشگری در جهان، به‌سرعت در حال رشد و تبدیل شدن به یک صنعت مهم است، قابلیت‌های اقتصادی گردشگری به‌عنوان صنعت امروزه مورد توجه سیاستگذاران و رهبران سراسر جهان قرار گرفته است. صنعت گردشگری، به‌عنوان یک روش نوین درآمد و اشتغال‌زایی ونیز نیاز و سلیقه‌های گردشگران، انواع مختلفی یافته مانند  گردشگری فرهنگی، طبیعت‌گردی، ماجراجویی، ‌روستایی، مذهبی و عرفانی، درمانی، ورزشی، وحتی گردشگری سیاه که در طی آن گردشگران به دیدار از خسارات ناشی از جنگ‌ها و بلایای طبیعی می‌روند!

گردشگری معادلات اقتصادی کشورها را تغییر داده است. کشورهایی که تا چند سال پیش، آن‌ها را به‌عنوان کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته می‌شناختیم، بر اساس همین صنعت جایگاه خود را در اذهان مردم، سیاست‌مداران و اقتصاد دانان دنیا تغییر داده‌اند و اکنون به ابزارهایی دست یافته‌اند و راهکارهای توسعه را در اختیار دارند.

چرا مردم سفر می‌کنند؟

دکتر محمدعلی زکی استاد جامعه‌شناسی معتقد است جهانگردی و مسافرت، بخشی از زندگی اجتماعی است. جهانگردی، فقط رفت و آمد یا سیر و سفر، یا مسافرت کاری نیست، بلکه یک پدیده اجتماعی است و به روابط میان افراد و ارتباطات انسانی مربوط است. 

جهانگردی در قرون گذشته یک امتیاز ویژه برای تعداد انگشت‌شماری از مردم بود. اما از نیمه قرن گذشته به این سو، و پیشرفت راه‌ها و وسایل ارتباطی، و مراکز مهمان‌پذیر مانند هتل‌ها و اقامتگاه‌ها، و تثبیت شرایط اقتصادی افراد، مسافرت به امری عمومی تبدیل شده است. 

انسان نیازهای زیادی دارد که با توجه به روند تکاملی فرد و جامعه، مدام در حال گسترش است. در واقع نیازهای انسان نامحدود است. روزگاری سفر کردن یک پدیده لوکس بود، ولی اکنون دیگر یک «حق» است.همین موضوع به تنهایی از لحاظ روان‌شناسی فردی و جامعه‌شناسی جهانی قابلیت مورد بررسی و تحلیل شدن را دارد.

این‌که مردم با چه انگیزه‌ای سفر می‌کنند، کدام مکان را به‌عنوان مقصد انتخاب می‌کنند، سفر چه اثری بر آنان دارد، مسافران چه اثری را روی جامعه میزبان و محیط می‌گذارند و... همه در زمره مطالعات جامعه‌شناسی یا روان‌شناسی گردشگری جای می‌گیرند. 

البته در ایران، گردشگری هنوز درآن حد واندازه‌ای که بتواند اثرات فراوان بر افراد و کل جامعه بگذارد، رونق نگرفته است. بنابراین می‌توان همزمان با تلاش برای رونق گردشگری در کشور، اثرات مثبت و منفی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را در سطح جامعه مورد بررسی قرار داد.

جامعه‌شناسی گردشگری، اثرات گردشگری بر جامعه و بالعکس را تنها پس از ورود گردشگران بررسی نمی‌کند، بلکه چگونگی آماده شدن جامعه برای پذیرش گردشگر هم از مواردی است که در این مقوله می‌گنجد. جامعه برای پذیرش گردشگر باید مراحلی را طی کند که باز هم به فرهنگ، رابطه‌های اجتماعی(در سطح دولت و مردم)، هنجارها، امنیت و... بستگی دارد.

گردشگری از آن موضوعاتی است که به ارتباط ارگانیک میان سازمان‌ها و نهادهای مختلف  نیاز دارد. سازمان میراث فرهنگی، سازمان حفاظت از محیط‌زیست، نیروی‌انتظامی، صنعت بیمه، بانکداری، شهرداری، وزارت امور خارجه و... باید در نهایت همکاری با هم در پیشبرد گردشگری در یک کشور عمل کنند.

در این رابطه باید بگوییم که اگر واقع‌بین باشیم، متوجه می‌شویم در کشور ما رابطه میان ارگان‌های مختلف در حد مطلوب نیست. در کشور ما نیروی انتظامی برای برخورد با گردشگران منشور رفتاری ندارد. سازمان حفاظت محیط‌زیست برای مجوز ورود به سایت‌های تحت نظارتش گاهی سلیقه‌ای و لحظه‌ای عمل می‌کند.وزارت امور خارجه سیاست روشن و مدونی برای جذب گردشگر ارائه نداده است و...

ما برای مسافرت برنامه نداریم!

اغلب ما برای رفتن به مسافرت، برنامه از پیش تعیین شده ای نداریم و فقط منتظر تعطیلاتیم تا سوار ماشین‌های مان شویم و بزنیم به دل جاده. بیشتر ما هم فقط یک جاده و یک مسیر را می شناسیم؛ شمال و دریا و ساحل و جنگلش.

دکتر عزت‌الله کردمیرزا، متخصص روان‌شناسی درباره برنامه‌ریزی برای رفتن به سفر در ایام تعطیلات می‌گوید: متأسفانه بسیاری از مردم جامعه ما برای رفتن به سفر و گذران اوقات فراغت تقویم ندارند. خانواده‌ها بدون در نظر گرفتن تقویم خانوادگی، اقتصادی و ... تصمیم می‌گیرند دل را به دریا زده و به سفر بروند. آن‌ها تنها به سفر رفتن فکر می‌کنند در حالی‌که وضعیت و اوقات خود را در نظر نمی‌گیرند. هر خانواده‌ای می‌بایست نخست یک تقویم داشته باشد و کل برنامه تفریحی و فراغتی یک‌ساله‌اش را بچیند و برنامه‌ریزی کند که چه زمانی برای مسافرت رفتن آن‌ها بهتر است؟! برنامه‌ریزی دقیق اقتصادی و موقعیت سنجی زمانی و جغرافیایی بهترین راه‌کار برای یک سفر خوب و بدون دغدغه است. 

این که افراد در ازای هر تعطیلات به مسافرت می‌روند آن‌هم بدون برنامه قبلی، نشان دل‌خوشی و شادابی نیست بلکه حکایت از بی‌برنامگی آنان است. وی می‌گوید: خانواده‌هایی که تقویم دارند و براساس آن برنامه‌ریزی می‌کنند به نکات بسیار ظریفی توجه می‌کنند. وقتی در هر خانواده‌ای یک فرد تصمیم‌گیرنده وجود دارد سایر اعضای خانواده با همفکری و به اشتراک گذاشتن عقاید تصمیم‌سازی می‌کنند و در نهایت فرد تصمیم‌گیرنده نظرات را بررسی کرده و بهترین راهکار را انتخاب می‌کند. این بی‌برنامگی‌ها جامعه را دچار گرفتاری جدی می‌کند که نتایج آن تصادفات جاده‌ای، به سختی افتادن و حتی جنگ و جدال‌های خانوادگی است.  

اما یک نکته در مورد مردم ما هم روشن است و هم جای بررسی و پژوهش دارد: مردم ایران اصولا حوصله سفر کردن به نقاط جدید را ندارند. پس شاید سهل‌انگاری، بی‌تفاوتی و بی‌حوصلگی در انتخاب مقصدهای جدید و چالش‌های مربوط به یک جاذبه جدید، از عواملی باشد که مردم صرفا به نقاط خاص و به ویژه شمال کشور توجه دارند و فقط به همان جاهایی می‌روند که به آن‌ها عادت کرده‌اند. همین رفتارهای مبتنی بر عادت است که باعث می شود یک ایرانی در سفر به خارج از کشور هم رفتارهای غریبی از خود نشان بدهد؛ ما عادت داریم که فقط آن‌چه را که قبلا تجربه کرده‌ایم، دوباره تجربه کنیم و خود را از تجربه‌های جدید محروم می‌کنیم. سفر بهترین فرصت برای کشف چیزهایی است که تا به حال تجربه نکرده‌ایم. متاسفانه در بسیاری از سفرهای خارجی، برخی از مسافران دو عادت بد را تکرار می‌کنند. یکی آن‌که برخی برای اکثر وعده‌های غذایی، تنها به یک رستوران خاص می‌روند و فقط یک غذای خاص می‌خورند. دیگر این‌که بعضی به‌جای آن‌که به تجربه غذاهای محلی شهر و کشور مقصد اهمیت بدهند، همه وعده‌های غذایی‌شان را با کنسروها و غذاهایی که از مبدا آورده‌اند، سر می‌کنند و به جای نوشیدن نوشیدنی‌های سنتی مقصد، به چای کیسه‌ای بسنده می‌کنند. به این فکر کنید که یک گردشگر خارجی به ایران بیاید و به جای تجربه کردن دیزی و قرمه‌سبزی و کشک‌و‌بادمجان، از کشور خودش، سوسیس و کالباس بیاورد و به جای نوشیدن گل‌گاوزبان و چای دارچین، فقط قهوه فوری بنوشد!