نانآور ۸۷درصد خانوادههای تکسرپرست کشور، مادر هستند
تغییر الگو و اصول جنسیتی سرپرستی خانوار
ریحانه جولایی
چند سالی است که آمار از روند رو به رشد زنان سرپرست خانوار حکایت دارد. زنانی که جبر زمانه نقش آنان را افزایش داده و علاوه بر ایفای نقش خود بهعنوان یک مادر، باید نقش نانآور خانواده را نیز به دوش بکشند. این زنان در جامعه با مشکلات و تبعیضهای فراوانی مواجه هستند و در مواردی حتی بیشتر از مردان برای داشتن یک زندگی معمولی و نرمال تلاش میکنند.
وجود بیش از 4 میلیون زن سرپرست خانوار در ایران
براساس اعلام مرکز آمار، زن سرپرست خانوار کسی است که امر سرپرستی به او اطلاق میشود و وظیفه و مسئولیت تأمین معاش خانواده را دارد. با این تعریف ما بیش از سه میلیون و ۴۰۰ هزار زن سرپرست خانوار داریم. اما تعریف پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان این است که کسی که یارانهبگیر است یا همسر ندارد یا فوت شده یا طلاق گرفته یا ازدواج نکرده و از خانواده جدا شده است در این گروه قرار میگیرد. بنابراین یک تفاوت آماری داریم و آمار پایگاه رفاه حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر بالاتر از تعداد دادههای مرکز آمار است.
طبق گفتههای مدیرکل دفتر امور حمایتی و توانمندسازی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی؛ هفت هزار و ۸۱۸ نفر از زنان سرپرست خانوار دچار معلولیت هستند. از هر 10 زن سرپرست خانوار معلول یک نفر بالای ۵۰ سال دارد. وضعیت سواد زنان سرپرست خانوار نیز نشان میدهد که نیمی از زنان سرپرست خانوار بیسواد هستند. یکسوم از زنان سرپرست خانوار باسواد نیز تحصیلات ابتدایی دارند و شکاف بزرگی میان نرخ باسوادی زنان سرپرست خانوار روستایی و شهری وجود دارد.
پایین بودن میانگین سنی زنان سرپرست در استانهای شرقی
بر اساس آماری که سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر کرده درحالحاضر خانواده تک سرپرست ٧ درصد خانوارهای کشور را تشکیل میدهند و ٨٧ درصد سرپرست خانواده مادر هستند. به گواه آمارهای ارائهشده و بر اساس اطلاعات داشبورد اطلاعات زنان سرپرست خانوار در پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان، حداقل ۶۰ درصد زنان سرپرست خانوار در ایران در گروه سنی بالای ۵۰ سال قرار میگیرند. در سالهای اخیر میانگین سنی زنان سرپرست خانوار تغییر کرده و به ۵۵ سال رسیده است. بااینحال در برخی مناطق کشور سن زنان سرپرست خانوار پایینتر است. بهعنوانمثال در استان سیستان و بلوچستان ۷۰ درصد زنان سرپرست خانوار زیر ۴۰ سال سن دارند. از سوی دیگر سیستان و بلوچستان و استانهای مرزی شرقی دارای بیشترین آمار زنان سرپرست خانوار زیر ۱۸ سال است. میانگین کشوری زنان سرپرست خانوار در سنین ۱۸ تا ۳۵ سال، حدود ۱۱ درصد است که در سیستان و بلوچستان ۲۶.۳ درصد است.
همچنین از هر دو خانوار زن سرپرست یک خانوار تحت پوشش نهادهایی حمایتی است. کمیته امداد بالاترین سهم را در حمایت از زنان سرپرست خانوار دارد و بیشترین حمایت همان پرداخت مستمری است و ۴۴ درصد خانوار زنان سرپرست مستمری دریافت میکنند. آمارها میگویند در سال ۹۷ در مناطق شهری ۳۳.۴ درصد خانوارهای زن سرپرست جزو خانوار فقیر بودند که ۲.۷ برابر خانوار مرد سرپرست است و این آمار در مناطق روستایی هم ۳.۱ برابر بیشتر از خانوار مرد سرپرست است.
بر اساس یافتههای پژوهشگران، زنان سرپرست خانوار علیرغم تعدد نقش و اجرای وظایف دوگانه دستمزد کمتری نسبت به مردان دریافت میکنند که این شرایط خود بر امکانات و فرصتهای در دسترس این زنان تأثیر منفی میگذارد و چرخه نابرابری و فقر را امتداد میدهد؛ بهنحویکه خود فقر نیز چرخه آسیبها و مشکلات را بازتولید میکند
استانها و بیشترین و کمترین زنان سرپرست خانوار
بنا بر گزارشهای رسمی در بین استانهای کشور در سال ۹۸، سیستان و بلوچستان و گیلان با ۱/۲۰ درصد و همدان با ۳/۱۷ درصد به ترتیب بیشترین و آذربایجان غربی با ۹/۹ درصد، کردستان با ۱/۱۰ درصد و هرمزگان با ۸/ ۱۰ درصد، به ترتیب کمترین درصد زنان سرپرست خانوار را به خود اختصاص دادهاند. از طرفی محاسبات نشان میدهد که تعداد زنان سرپرست خانوار در سال ۹۸ نسبت به سال ۹۰، حدود ۸/۲۶ درصد افزایش داشته درحالیکه در همین بازه زمانی تعداد مردان سرپرست خانوار با حدود ۶/۲۰ درصد افزایش همراه بوده است که بیانگر این موضوع است که در این بازه زمانی ۸ ساله، زنان سرپرست خانوار افزایش بیشتری نسبت به مردان سرپرست خانوار داشتهاند. تقسیمبندی دیگر در این گزارش، نسبت زنان خودسرپرست به زنان سرپرست خانوار برحسب استانهای کشور در سال ۹۸ است. در بین استانهای کشور در سال ۹۸، خراسان جنوبی با ۷۲ درصد، یزد با ۶/۶۲ درصد و گیلان با ۱/۶۲ درصد به ترتیب بیشترین و سه استان خوزستان با ۶/۲۱ درصد، هرمزگان با ۶/۲۳ درصد و ایلام با ۲۸ درصد به ترتیب کمترین درصد زنان خودسرپرست را بین کل زنان سرپرست خانوار به خود اختصاص دادهاند. به عبارتی در ۹ استان کشور که عبارتاند از: خراسان جنوبی، یزد، گیلان، مازندران، قزوین، آذربایجانشرقی، مرکزی، زنجان و البرز بیش از نیمی از جمعیت زنان سرپرست خانوار، خودسرپرست (تکنفره) هستند. در ۱۵ استان کشور نیز نسبت زنان خودسرپست در مقایسه با زنان سرپرست خانوار بالاتر از نسبت آن در کشور (بالاتر از ۵/ ۴۱ درصد) است. در نهایت نسبت زنان خودسرپرست به کل خانوارهای خودسرپرست در بین استانهای کشور در سال ۹۸ بررسی شده است. بر این اساس در بین استانهای کشور در سال ۹۸، اردبیل با ۹۴ درصد، قم با ۵/ ۹۳ درصد و قزوین با ۵/۹۰ درصد به ترتیب بیشترین و هرمزگان با ۶/ ۵۶ درصد، لرستان با ۴/۶۵ درصد و تهران با ۴/۶۶ درصد به ترتیب کمترین درصد زنان خودسرپرست را در بین کل خانوارهای خودسرپرست به خود اختصاص دادهاند.
زنان سرپرست خانوار و مشکل کمسوادی
طبق آمارهای رسمی از سال ۹۰ تا ۹۸ شمار زنان سرپرست خانوار تا ۲۷ درصد افزایشیافته و این در شرایطی است که بازار کار زیر فشارهای سنگین اقتصادی، تحریمها و مشکلات فراوانی است و بسیاری از مردان هم بیکار شدهاند بنابراین شرایط کار و امرارمعاش برای زنان نیز بسیار سخت شده است.
به گفته زهرا بنیانیان، مدیرعامل یکی از مؤسسات خیریه، مهمترین مشکلات زنان سرپرست خانوار کمسوادی آنها است؛ بر اساس آمار دفتر امور حمایتی و توانمندسازی وزارت رفاه اجتماعی نیمی از زنان سرپرست خانواده بیسواد هستند و یکسوم آنها نیز با تحصیلات ابتدایی زندگی و کار میکنند، بنابراین مشکل بیسوادی و کمسوادی دستیابی به شغل مناسب را برای این قشر بسیار مشکل میکند.
نتایج آمارهای نفوس و مسکن در سالها و دهههای مختلف نشاندهنده تعداد بالای زنان سرپرست خانوار در دهکهای اول و دوم اقتصادی است بهعبارتدیگر، فقیرترین فقرای جامعه نیز در بین این زنان به سر میبرند و مشکل فقر مطلق گریبان بسیاری از این خانوادهها را گرفته است.
زن سرپرست خانوار کسی است که امر سرپرستی به او محول میشود و وظیفه و مسئولیت تأمین معاش خانواده را دارد. با این تعریف در کشور بیش از سه میلیون و ۴۰۰ هزار زن سرپرست خانوار داریم
بنیانیان با اشاره به تندتر شدن شیب زنانگی آسیبهای اجتماعی در سالهای اخیر، میگوید: در آمارهایی مانند اعتیاد، خودکشی و جرایمی که منجر به زندانی شدن میشود، آمار زنان رشد زیادی داشته که حکایت از سختیهایی دارد که این خانوادهها با آن روبهرو هستند و ازآنجاکه خانواده تک سرپرست است، اگر این خانواده دچار چنین معضلاتی شود مشکلات را بسیار حادتر و سرنوشت بچهها را دچار مشکل میکند.
این روزها تقسیمکار جنسیتی کارایی ندارد
کارشناسان معتقدند زنان سرپرست خانوار به دلیل مواجهبودن با مشکلاتی نظیر عدم دسترسی به فرصتهای شغلی برابر با مردان، سطوح پایینتر سواد و دستمزدهای کمتر نسبت به گروههای دیگر بسیار آسیبپذیر هستند. در واقع سرپرستی خانوار مستلزم تأمین منابع مالی و معنوی اعضای خانواده است و بر اساس تقسیمکار جنسیتی رایج، نقش سرپرستی بر عهده مردان است و زنان از ابتدا برای اجرای این نقش آموزش داده نمیشوند و در عوض از الگو و اصول جنسیتی رایج برای زنان پیروی میکنند. حال در شرایطی که به هر دلیلی تقسیمکار جنسیتی کاراییاش را از دست دهد، زنان با موقعیت دشواری مواجه میشوند که پتانسیل افتادن در دام آسیبهای اجتماعی، روانشناختی و جسمانی را در آنها بالا میبرد. بهگونهای که مهمترین مشکل قرارگرفتن در این موقعیت ایفای نقشهای دوگانه داخل و خارج از خانه است. ایفای نقش مادی، رسیدگی به امور منزل و خانهداری، تلاش طاقتفرسا برای کسب فرصتهای شغلی مناسب و انجام فعالیتهای اقتصادی چه در سطح کارهای خدماتی و پارهوقت و چه در سطح کارمند و بالاتر فشار نقش ایجاد میکند که میتواند بر جسم و روان این زنان آثار شدید و بلندمدت باقی بگذارد.
به این شرایط باید نابرابری دستمزد میان زنان و مردان در موقعیتهای شغلی مشابه را افزود. بر اساس یافتههای پژوهشگران، زنان سرپرست خانوار علیرغم تعدد نقش و اجرای وظایف دوگانه دستمزد کمتری نسبت به مردان دریافت میکنند که این شرایط خود بر امکانات و فرصتهای در دسترس این زنان تأثیر منفی میگذارد و چرخه نابرابری و فقر را امتداد میدهد؛ بهنحویکه خود فقر نیز چرخه آسیبها و مشکلات را بازتولید میکند.
در آخر اینکه، زنان سرپرست خانوار متحمل فشارهای زیادی در جامعه هستند و این فشارها ضمن اینکه بر کارکرد اجتماعی و اقتصادی آنها تأثیر میگذارد، بر کیفیت و رضایتمندی آنان از زندگی نیز درجهت منفی اثرگذار است. حمایتهای دولت و نهادهایی مانند کمیته امداد و سازمان بهزیستی نیز از آنها حداقلی است و از این رو این زنان با وضعیت نامناسبی در زمینههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و روانی روبهرو هستند که هرکدام از این جنبهها خود در بروز آسیبها نقش حیاتی دارند و لازم است با در نظر گرفتن این ابعاد سیاستگذاریهای کارشناسانه انجام شود.
دیدگاه تان را بنویسید