خودکشی؛ پریشانی و آشفتگی احوال
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
پوچی، ناامیدی، بیکاری، احساس شکست، بحرانهای عاطفی، افسردگی، احساس گناه، نامساعد بودن شرایط زندگی خانوادگی، شکنجههای روحی و روانی موجود در خانواده، ازدواج اجباری، نرسیدن به عشق زندگی، فقر، حادثههای ناگوار، مشکلات و مسائل اقتصادی و غیره و غیره همگی اینها دلایل محکمه پسندی محسوب میشوند تا فرد تصمیمش را قطعی کند و یک مشت قرص رنگارنگ به امید رهایی از زندگی فعلی مصرف نماید. درواقع چنین شخصی باخوردن قرص و پایان بخشیدن حیات خویش به طرز عجیبی میخواهد از دنیای اطرافش انتقام بگیرد. دررابطه با مساله خودکشی میدانیم حکومت، جامعه، خانواده، مسائل معیشتی، سیستمهای اجتماعی و اقتصادی همه و همه عوامل مهمی هستند که در بروز این بحران اجتماعی-فرهنگی نقش و تاثیر شگرفی دارند.
براین اساس روانشناسان باتوجه به آمار و گزارشهای بدست آمده از پزشکی قانونی کشور بر این باورند، شرایط کشور به لحاظ وضعیت «اقدام به خودکشی» در موقعیت حساسی بهسرمیبرد؛ گویی که ایران با بحران خودکشی مواجه شده است. مساله حائز اهمیت میانگین رنج سنی افرادی است که اقدام به خودکشی میکنند؛ بنابر اطلاعات گزارش شده میزان مرگومیر ناشی از خودکشی در رده سنی نوجوانان و جوانان به شدت فزونی یافته است. در همین راستا روانشناسان اظهار میدارند زندگی در دنیای مدرن بدلیل پیچیدگیها و مشکلات خاص خود گاهی اوقات فشارهایی را بر فرد وارد میسازد که وی مرگ را تنها راه چاره برای خاتمهدادن مشکلات زندگانی خویش تلقی میکند. چنین شخصی بیشتر میخواهد از رنجی که گرفتار آن شده، رهایی یابد و ممکن است واقعا قصد خودکشی هم درکار نباشد؛ اما شرایط زندگی او را به سمتوسویی میکشاند که در چنین موقعیتی خودکشی را تنها راه نجات از فلاکت زندگی تصور میکند.
به عبارتی از یکسو فرد احساس میکند نمیتواند برای زندگانی خویش معنا و هدفی پیدا کند و از سویی دیگر به علت چیرگی و فشار بیش از حد ناامیدی، ضعف و ناتوانی در فراهمآوردن زندگی بهتر، اقدام به خودکشی را راهحل مناسبی برای خلاصی از مشکلاتش درنظر میگیرد. روانشناسان براساس تحقیقات و پژوهشهای انجام شده بر این باورند همه افراد در طول زندگی کمابیش با مشکلات عدیدهای روبرو میشوند که اعتمادبهنفس آنها را شدیدا تحتتاثیر قرار میدهد و احساساتی همچون بیارزش بودن و دوستداشتنی نبودن را در آنها بهراه میاندازد؛ در اینصورت هر شخصی باتوجه به ظرفیتهای ساختار هیجانی منحصربه فرد خویش به گونهای متفاوت به چنین شرایطی پاسخ میدهد؛ در این میان بعضی از افراد نیز هستند که تحمل مشکلات و ناملایمات زندگی برایشان بسیار صعب قلمداد میشود که برای رهایی از این وضعیت، خطر اقدام به خودکشی را به عنوان سادهترین راهحل به جان میخرند.
از اینرو روانشناسان خاطر نشان میکنند در برای تشخیص اینکه آیا واقعا فردی قصد خودکشی دارد یا خیر، فقط کافی است موقعیت بحرانی بوجود آمده را از زاویه دید او بنگرید و ارزیابی کنید؛ زیرا ممکن است موضوعی که از نظر شما کم اهمیت تلقی میشود به نظر شخص دیگری بسیار مهم و خطیر جلوه نماید. از اینرو در چنین افرادی نشانهها و علایمی همچون تغییرات ناگهانی و شدید خلقوخو، احساس افسردگی و پوچی، ابراز درماندگی، تنهایی و ناامیدی شدید میتواند زنگ خطری جدی تلقی شود. بنابراین پیرو مطالب ذکر شده تاکید میشود که در برخورد با کسی که قصد خودکشی دارد و یا اینکه یکبار اقدامی ناموفق در این زمینه داشته جانب احتیاط را بدقت رعایت کنید و فقط با تمام وجود به حرفها و دردودلهای او گوش فرادهید و ضمن درک وی، حمایتهای عاطفی و معنوی خویش را به او ابراز نمایید. البته باید به یاد داشته باشید که چنین فردی در موقعیت بحران عاطفی قرار دارد و نمیتواند درست و منطقی تعقل کند، ازاینرو وی را تشویق و ترغیب نمایید که حتما برای حل مسائل روانشناختی خویش از مساعدتهای متخصصین روانشناس بهرهمند شود.
دیدگاه تان را بنویسید