دیوار کتاب‌خوانی هم‌چنان کوتاه است

سرانه مطالعه که دائما می‌بینیم به آن اشاره می‌شود یکی از ابزارهای کمی و نه چندان قابل اعتماد چه برای بررسی مطالعه «خام» افراد، یعنی بدون در نظر گرفتن محتوای مطالبی که می‌خوانند و چه به‌خصوص برای سنجش و ارزیابی کیفیت مطالعه آن‌ها است. بنابراین این‌که مثلا گفته می‌شود «ما ایرانی‌ها سه دقیقه در روز مطالعه می‌کنیم» یا «در فلان کشور توسعه یافته یک ساعت در روز مطالعه می‌شود» هم از لحاظ کمی، مباحثه بی‌پایه‌ای است و هم به‌خصوص از لحاظ محتوایی بیش از ۱۰ میلیون نفر از جامعه ایران یا بی‌سواد هستند یا در حد ۱-۲ کلاس سواد دارند. درصد زیادی از جامعه ایران را با سوادها به‌خصوص در سنین جوانی تشکیل می‌دهند. اما این ملت پیشرو، هم‌چنان یک خصلت بد دارند: کتاب‌نخوانی نباید از یاد برد که خواندن و نوشتن بیهوده و یا مطالعه و نوشتن مطالبی که ذهن را دچار تخریب کنند، بهتر از ننوشتن نیست. مطالعه و نوشتن در چنین مواردی مثل آن است که یک فرد که نیاز به تغذیه دارد به جای خوردن غذای مناسب ، غذای فاسد بخورد با تمام پی آمدهایش

آذر فخری، روزنامه‌نگار

خاطره اول

در کلاس دانشگاه هستیم و استاد روان‌شناسی، از ما می‌خواهد در جمع همکلاسی‌ها قول بدهیم که برای یک‌ماه آینده چه کار می‌توانیم بکنیم و آن کار را حتما انجام دهیم. در واقع از ما می‌خواهد در جمع دوستان و همکلاسی‌ها، یک قول محکم بدهیم و به آن پای‌بند بمانیم. 

دختر نازنین کلاس‌مان، مینو می‌رود جلوی کلاس و کنار میز استاد می‌ایستد، دست‌هایش را در هم قفل می‌کند و با دلخوری می‌گوید: من قول می‌دم که در یک ماه آینده کتاب بخونم. استاد می‌پرسد: چند تا کتاب مینو؟ مینو با تعجب و با دهان باز به استاد خیره می‌شود. من و من می‌کند و خیلی صادقانه می‌گوید: ده صفحه! همه ما تعجب می‌کنیم. استاد از جایش برمی‌خیزد، دوری در کلاس می‌زند و به تک‌تک ما نگاه می‌کند و می‌گوید: خوب من صداقت مینو رو تحسین می‌کنم. اولین باره که یکی از دانشجوهام به کتاب‌نخوانی اعتراف می‌کنه. و رو به مینو می‌گوید: باشه مینو، با همین ده صفحه‌ای که قول دادی شروع کن.

خاطره دوم 

دوستی درباره برادرزاده‌اش می‌گوید که تازه دیپلم گرفته و چون نمی‌خواهد وارد دانشگاه شود و دنبال کسب و کار است، از او خواسته برای مطالعه کتاب معرفی کند. این دوست می‌گوید: خوب من با در نظر گرفتن این‌که او پسری هجده نوزده ساله است و به هر حال 12 سال درس خوانده، کتاب‌های مناسب جوانان از جمله چند رمان خوب به او معرفی کردم و حتی برایش خریدم. برادرزاده، با دیدن کتاب‌ها و حجم‌شان، به خاله خود گفته بود: من که تا به حال کتاب غیر درسی نخوانده‌ام، به نظرم بهتر است، از کتاب‌های گروه سنی «الف» شروع کنم. دوست ما، هاج و واج مانده بود که به برادرزاده عزیزش چه بگوید!

ما و کتاب‌خوانی

دکترمرتضی منادی، عضو هیئت علمی در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه الزهرا می گوید: سرانه مطالعه در کشورهای پیشرفته و به اصطلاح جهان اول، به مراتب بیشتر از کشورهای جهان سوم و فقیر جهان است. به همین خاطر، رونق و پیشرفت مراکز علمی و آکادمیک آنان را می‌توان مدیون کتاب و فرهنگ کتاب‌خوانی دانست. با وجود آن‌که ایران، یکی از کشورهای با ضریب رشد در تربیت مهندسان و دانش آموختگان رشته‌های علوم انسانی و پزشکی است و یکی از با سوادترین کشورهای جوان خاورمیانه و حتی آسیا به شمار می‌رود، اما ایرانیان هنوز در هجدهمین سال قرن بیست و یکم، با اکراه به مطالعه و خرید کتاب نگریسته و جایگاهی برای آن در اقتصاد خانوار قائل نیستند.

امروزه علم جامعه‌شناسی پای خود را به گستره مهم فرهنگی کتاب و مطالعه باز کرده و می‌توان از جامعه‌شناسی مطالعه و کتاب‌خوانی به‌عنوان شاخه علمی نام برد که بر شناخت کم‌ و کیف مطالعه در میان گروه‌های جامعه متمرکز شده و به‌بررسی نقش عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... و روند مطالعه در اشکال مختلف فردی و جمعی می‌پردازد. جامعه‌شناسان بر این اعتقادند که کتاب و کتاب‌خوانی جزء مهمی از رشد فرهنگی است که به تبع آن فرایند توسعه ملی را فراهم می‌کنند، بنابراین هرتحول و جهش مطلوبی در پرتو رشد فرهنگی حاصل می‌شود. در واقع میزان کتاب‌خوانی در کشورها بسته به فرهنگ و تاریخ آن‌ها متفاوت است و در کشورهای پیشرفته درصد قابل توجهی از مردم به کتاب و مطالعه گرایش دارند. لذات تغییرات اساسی و بنیادین در هرجامعه وابستگی کاملی به وجود نهادهای فکری و فرهنگی آن جامعه دارد. دکتر منادی اضافه می‌کند: بیش از ۱۰ میلیون نفر از جامعه ایران یا بی‌سواد هستند یا در حد ۱-۲ کلاس سواد دارند. درصد زیادی از جامعه ایران را با سوادها به‌خصوص در سنین جوانی تشکیل می‌دهند. اما این ملت پیشرو، هم‌چنان یک خصلت بد دارند: کتاب نخوانی. 

آمار کتاب‌خوان‌ترها

میزان مطالعه در کشورهای مختلف  بر اساس ساعت  به این ترتیب است:

۱- هند  ۲-تایلند    ۳-چین  ۴-فیلیپین     ۵-مصر   ۶- جمهوری چک  ۷-سوئد    ۸-فرانسه    ۹-مجارستان   ۱۰-عربستان سعودی ۱۱-هنگ کنگ  ۱۲-لهستان   ۱۳-ونزوئلا    ۱۴-افریقای جنوبی   ۱۵-استرالیا     ۱۶-اندونزی    ۱۷-آرژانتین   ۱۸- ترکیه     ۱۹-اسپانیا     ۲۰- کانادا     ۲۱-آلمان    ۲۲-ایالات متحده  ۲۳- ایتالیا    ۲۴-مکزیک   ۲۵-انگلستان   ۲۶-برزیل      ۲۷- تایوان     ۲۸- ژاپن    ۲۹- کره جنوبی.

آمار نشر در جهان 

کشورهایی که بیشترین آمار انتشار کتاب را در جهان دارند:

در این لیست از اطلاعات انجمن بین‌المللی ناشران (IPA) و اطلاعات سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) استفاده شده است. این آمار به طور خاص تعداد کتاب‌های کاغذی، کتاب‌های الکترونیکی و یا کتاب های صوتی منتشرشده را مشخص نمی‌کند.

بر اساس این آمار چین با ۴۴۴ هزار در مقام نخست، ایالات متحده با ۳۰۴ هزار و ۹۱۲ در مقام دوم، انگلستان با ۱۸۴ هزار در مقام سوم، روسیه با ۱۰۱ هزار و ۹۸۱ در مقام چهارم، آلمان با ۹۳  هزار و ۶۰۰ در جایگاه پنجم، هند با انتشار ۹۰ هزار در مقام ششم، ژاپن با انتشار ۸۲ هزار و ۵۸۹ در مقام هفتم و اسپانیا با انتشار ۷۶ هزار و ۴۳۴ در مقام هشتم قرار دارند. بر اساس اطلاعات یونسکو بیشترین تعداد کتاب‌های منتشرشده سالانه مربوط به چین، ایالات متحده و انگلستان است. این اطلاعات حاصل جمع‌آوری اطلاعات از ۱۲۳ کشور جهان بین سال‌های ۱۹۹۱  تا ۲۰۱۵ است و آخرین میزان مشخص‌شده نشر سالانه حدود ۲.۲ میلیون کتاب اعلام شده است. این آمار بر اساس کشورها در قاره‌های مختلف نیز ارائه شده است.

پیتزا بهتر است یا کتاب؟

دکتر منادی هم یک خاطره دارد: خرداد ماه 1390، برای شرکت در کنگره‌ای در یونسکو به پاریس رفتم. در مقابل شعبات یکی از بانک‌ها ماشینی را دیدم؛ کامیون کوچکی که به یک کتابخانه سیار تبدیل شده بود و پله‌هایی موقت در مقابل دربی که در کنار آن تعبیه شده بود تا افراد به راحتی به درون آن بروند. این کتابخانه سیار، مملو از قفسه‌های کتاب و سی دی فیلم و موسیقی بود. وقتی از مسئول این کتابخانه سیار پرسیدم به کدام ارگانی وابسته هستند، در پاسخ گفت شعبه مرکزی بانک جهت صرفه‌جویی در وقت و رفاه حال کارمندان هر دو هفته یک بار با اطلاع قبلی در مقابل شعبه‌هایی قرار گذاشته تا به نیازهای آنان پاسخ بدهیم. ضمنا در صورت تقاضای کتاب خاصی اگر در انبار یا کتابخانه مرکزی ثابت داشته باشیم، در روز معین همراه آورده در غیر این‌صورت کتاب مورد نظر را تهیه خواهیم کرد. مسئول کتابخانه می‌گفت البته در تلاش هستیم تعداد خوانندگان خود را نه تنها افزایش بدهیم بلکه، سطح شناخت و دانش آنان را با معرفی کتاب‌هایی ارتقا بدهیم. بی‌حساب نیست که در اتوبوس‌ها و مترو های این کشور، همیشه شاهد مطالعه افراد این جامعه هستیم. اما برای ما، مطالعه نه در اولویت مردم است و نه در اولویت نهادها و سازمان‌ها، چه برسد به یک بانک خصوصی. من بارها دیده‌ام که فردی وقتی قیمت کتاب را دیده، آن‌را با قیمت یک پیتزا مقایسه کرده و به همین دلیل کتاب، به نظرش گران آمده و از خریدن کتاب منصرف شده.

مطالعه؛ کمیت یا کیفیت

ناصر فکوهی معتقد است: سرانه مطالعه که دائما می‌بینیم به آن اشاره می‌شود یکی از ابزارهای کمی و نه چندان قابل اعتماد چه برای بررسی  مطالعه «خام» افراد، یعنی بدون در نظر گرفتن محتوای مطالبی که می‌خوانند و چه به‌خصوص برای  سنجش و ارزیابی کیفیت مطالعه آن‌ها است. بنابراین این‌که مثلا گفته می‌شود «ما ایرانی‌ها سه دقیقه در روز مطالعه می‌کنیم» یا «در فلان کشور توسعه یافته یک ساعت در روز مطالعه می‌شود» هم از لحاظ کمی،  مباحثه بی‌پایه‌ای است و هم به‌خصوص از لحاظ محتوایی. این‌گونه مباحث نیاز به مطالعات و کار  دقیقی دارد که با این‌گونه تحقیقات پیمایشی  سطحی‌نگرانه، آن‌هم در کشوری مثل ایران که اصولا به این‌گونه تحقیقات به دلایل بی‌شمار نمی‌توان اعتماد کرد، معنایی ندارد. از لحاظ کیفی، مطالعات باز هم باید عمیق‌تر باشند،  در یک معنا، این‌که کسی سه دقیقه در روز بخواند یا یک ساعت به خودی خود  چیزی را جز در  مهارت «خواندن به مثابه یک مهارت فیزیکی- شناختی» تغییر نمی‌دهد، البته شکی نیست که با بالا رفتن قابلیت «سواد» در خواندن و نوشتن، می‌توان بسترهای بهتری برای  ارتقا فرهنگ داشت اما نباید از یاد برد که خواندن و نوشتن بیهوده و یا مطالعه و نوشتن مطالبی که ذهن را دچار تخریب کنند، بهتر از ننوشتن نیست. مطالعه و نوشتن در چنین مواردی مثل آن است که یک فرد که نیاز به تغذیه دارد به جای خوردن غذای مناسب ، غذای فاسد بخورد با تمام پی آمدهایش.  توجه به سخنان دکتر فکوهی بسیار لازم است:  اشکال مطالعه در جهان به سرعت در حال تغییرند. امروز کتاب‌های کاغذی به دلایل زیست‌محیطی و هم‌چنین اقتصادی در حال  از میان رفتن هستند و می‌توان پیش‌بینی کرد که این کتاب‌ها تا چند دهه دیگر به اجناسی عتیقه یا  لوکس تبدیل شوند، مثل صفحات بزرگ گرامافون یا کاست‌های موسیقی و ویدیویی. جهان تغییر می‌کند. امروز  در فرهنگ  میلیون‌ها و شاید بتوان گفت میلیارد ها رسانه در چرخش است : تعداد کالاهای فرهنگی بی‌اندازه هستند. فرایندهای اندیشه لزوما از خلال  کنشی به نام مطالعه که ما قرن‌ها می‌شناختیم عبور نمی‌کند، بلکه تمام دستگاه‌های حسی انسان‌ها از بویایی و شنیداری و چشایی و بساوایی را به کار می‌گیرد. بنابراین انقلاب اطلاعاتی در حال زیر و رو کردن همه‌چیز است. در چنین حالتی ما هنوز در بند این هستیم که چند عنوان کتاب منتشر شده و پر فروش‌ترین و کم‌فروش‌ترین کدام بوده و «اساتید» درباره این و آن کتاب چه گفته‌اند و روزنامه‌ها چه نوشته‌اند و  آیا مجوز خواهد گرفت یا نه. این  سخنان گویای آن است که  ظاهرا ما در سیاره‌ای دیگر زندگی می‌کنیم، آن هم در دو قرن پیش! هر چه زودتر از این خواب بیدار شویم به نفع‌مان است. به‌ هر حال بیداری هر وقت اتفاق بیفتد باید مهارت‌ها را یک به یک بیاموزیم، بفهمیم جهان چیست و چگونه کار می‌کند، اندیشه چگونه حرکت می‌کند.