رئیس سازمان نظام روانشناسی خواستار اقدام عاجل رئیسجمهور شد؛
رفتارهای خشونتآمیز در جامعه بیداد میکند
ریحانه جولایی
کافی است کمی اعصاب داشته باشید و سری به صفحات حوادث روزنامهها و سایتها بزنید تا با حجم گستردهای از اخبار تلخ مواجه شوید. اخباری که هرکدام نشاندهنده بالا بودن میزان خشونت در کشور است.
دیگر برای ما شنیدن خبرهای ناخوشایند تبدیل به عادت شده است و تا با رسانهای شدن خبری در شوک فرومیرویم، خبر تلخ دیگری به گوشمان میرسد و به اصلاح خبر قبلی را میشوید و میبرد. خشونت در جامعه هرروز بیشتر میشود و مسئولان هم حمیت و دغدغهای برای حل ریشهای این معضل ندارند.
از سوی دیگر هزینههای مشاوره و روانشناسی هم آنقدر بالا است که تنها گروهی خاص میتوانند از این امکان بهرهمند شوند. برای مثال یک کارگر با حقوق اندک نمیتواند حتی از پس هزینههای معمولی زندگی خود برآید چه رسد به اینکه برای 45 دقیقه مشاوره حداقل 250 هزار تومان بپردازد که البته درمانهای روانشناسی عمدتاً زمانبر است و باید هرماه مبالغ قابلتوجهی برای این منظور کنار گذاشت.
بههرحال آنچه در این میان مسلم است خشونت بالای جامعه است که شرایط اقتصادی و اجتماعی این روزها آن را بیشتر کرده است.
رشد بیوقفه خشونت در میان مردم ایران
چرا خشونت در جامعه ما زیاد شده است؟ رفتار خشونتآمیز ممکن است دهها و صدها علل و انگیزه داشته باشد. اما، دو عامل اصلی و اساسی را نباید از نظر دور داشت: یکی مشکلات زندگی، دیگری توسعهنیافتگی و عدم رشد عقلانی افراد.
بیتردید مشکلات زندگی بر اخلاق و رفتار انسانها اثر میگذارد. فقر و ناداری پدر را با پسر، برادر را با برادر، زن را با شوهر، و همسایه را با همسایه درگیر میکند. فقر و بیکاری اعصاب انسانها را مخصوصاً در سنین جوانی تخریب کرده و آنان را برای رفتار خشونتآمیز آماده میسازد.
طی سالهای اخیر بارها هشدار داده شده است که ایرانیها در زمره نگرانترین، خشمگینترین و مضطربترین مردم جهان قرار دارند.
همزمان با اعمال تحریمها علیه ایران و وقوع بحرانهای مالی و اقتصادی در سال ۱۳۹۸ ویروس کرونا نیز کشور را درنوردید و تبعات سوء مدیریت و قصور نهادهای حاکمیتی در مدیریت و مهار بیماری و همچنین فقدان توانایی حاکمیت در کنترل تبعات اقتصادی و اجتماعی کرونا موجب وقوع ابر بحرانهای اقتصادی و اجتماعی در سال ۱۳۹۹ بهصورت افزایش گرانیها و تورم و رکود و ورشکستگی واحدهای اقتصادی و بیکاریهای گسترده و رشد آمار آسیبهای اجتماعی شده است. اکنون آسیبهای اجتماعی دامن کشور را حتی در سطح خانهها گرفته است. افزایش نزاع در سطح خانوادهها و کشیده شدن آن به سطح جامعه و افزایش روزافزون دعواهای خیابانی، مهمترین معضل اجتماعی و امنیتی این روزهای کشور قلمداد شده و موجب نگرانی عمیق جامعهشناسان و رفتارشناسان اجتماعی شده است.
بیش از سه ماه از سال ۱۳۹۹ نگذشته بود که آمار خشونت در کشور بیشتر از تمام سالهای گذشته اوج گرفت و طی مدتی کوتاه در میان اخبار رسانهها کلکسیونی از خبرهای خشونت و قتل و خودکشی منتشر شد. قتل فرزند توسط پدر، قتل زن توسط شوهر، قتل پدر و مادر توسط فرزند، قتل زن توسط نامزد و عاشق، قتل شوهر توسط زن، ضرب و شتم زن توسط شوهر، ضرب و شتم کودک و نوزاد توسط پدر یا ناپدری، ضرب و شتم و قتل کودک توسط مادر یا نامادری و بسیاری از حوادث مشابه دیگر ازجمله خودکشیهای سریالی و آتشسوزیهای عمدی گوشه و کنار کشور تیترهای یک روزنامهها و خبرگزاریها بود.
غرب کشور؛ جولانگاه مردان قاتل
هنوز از شوک قتل بابک خرمدین و مثله شدن بدنش به دست پدر و مادرش درنیامده بودیم که خبر دیگر درست مشابه قتل خرمدین اتفاق افتاد. این بار هم پدری دیگر جان فرزندش را گرفت و قرعه مرگ به نام دخترک 7 ساله افتاد که البته در سکوت خبری و رسانهای قرار گرفت.
به گزارش رکنا، سردار محمد قنبری، رئیس پلیس آگاهی ناجا اظهار کرد: چندی پیش در یکی از استانها یک مرد، دختر ۷ساله خود را با ساطور به ۴۰ قسمت تقسیم کرد. درحالیکه این اتفاق اصلاً بازتاب رسانهای پیدا نکرد.
این روزها یکی دیگر از خبرهایی که در خبرها و شبکههای مجازی زیاد به آن پرداخته شد قتل تازهعروس سقزی بود. داستان از این قرار بود که یک دختر جوان در سقز واقع در استان کردستان توسط نامزدش به آتش کشیده شد. روز سهشنبه ۱۸ خرداد بود که جسد سوخته یک زن جوان اهل سقز در جاده سنندج به سقز توسط مأموران اداره آگاهی کشف شد.
بر اساس این گزارش، نامزد این دختر طی روزهای گذشته با خواهر خود تماس گرفته و خبر از به قتل رساندن نامزدش و متواری شدن خودش داده بود. او همچنین به خانوادهاش گفته بود که جسد مقتول را در جاده سنندج به سقز پنهان کرده است.
البته براساس آمار در این منطقه خشونتهای دیگری که به قتل منجر شود زیاد اتفاق افتاده است. طی روزهای گذشته دستکم پنج زن در شهرهای سقز، کرمانشاه، ایلام و درهشهر به دست افراد نزدیک خود کشته شدهاند که چهار نفر از آنها توسط همسر و نامزد خود به قتل رسیدهاند.
نامه به رئیسجمهور در رابطه با افزایش خشونت در ایران
ریشه خشونت هرروز عمیقتر میشود و زنگ خطر این موضوع را روانشناسان بارها به صدا درآوردهاند. روز گذشته دکتر محمد حاتمی، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در رابطه با میزان شیوع خشونت و پرخاشگری در سطح جامعه گفت: بنا به بررسیهای میدانی که داشتیم، شیوع پرخاشگری در سنین نوجوانانی بیش از سایر سنین و گروههاست.
او همچنین گفته است که ستاد ملی مبارزه با کرونا و ذیل آن وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باید برنامهای مدون در رابطه با موضوع پرخاشگری، سایر آسیبهای اجتماعی و اختلالات روانی داشته باشد.حاتمی خاطرنشان کرد: ما تذکراتی را به ستاد ملی مبارزه با کرونا دادیم و به رئیسجمهوری در این زمینه نامه ارسال کردیم، همچنین از ایشان درخواست کردیم تا به موضوع افزایش حجم رفتارهای خشونتآمیز در سطح جامعه رسیدگی کنند و تمهیدات لازم را بیندیشند.
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در مورد اقبال مردم برای مراجعه به مراکز خدمات سلامت روانشناسی با توجه به رفتارهای خشونتآمیز و پرخاشگرانه، افزود: اکنون بیشتر مراجعان بهصورت غیرحضوری با مراکز ارائه خدمات روانشناسی و مشاوره تماس میگیرند و میزان این مراجعات 2 برابر بیشتر از دوران قبل از شیوع کرونا شده است که میتواند نشانگر بالا رفتن میزان پرخاشگری و خشونت در جامعه باشد.
دستبهدست دادن مشکلات و بالا رفتن خشونت
همانطور که در ابتدای گزارش نیز گفته شد؛ آمار خشونت در ایران بهویژه در سالهای اخیر رشد زیادی داشته است. اگر نگاهی به پروندههای قضایی بیندازیم و آنها را رصد کنیم، متوجه افزایش میزان خشونت (خانگی، خیابانی و ...) در کشور میشویم. ضمن اینکه آمار پزشکی قانونی نیز بر این موضوع صحه میگذارد.
رئیس پلیس آگاهی ناجا: چندی پیش در یکی از استانها یک مرد، دختر ۷ساله خود را با ساطور به ۴۰ قسمت تقسیم کرد؛ اما این اتفاق اصلاً بازتاب رسانهای نداشت
به گفته روانشناسان خشونت از دو بعد قابلبررسی است؛ یکی به سیاستگذاری، تصمیمات نادرست و ناکارآمد در سطح کلان برمیگردد که تأثیر مستقیم بر زندگی مردم میگذارد و دیگری مهارتهای فردی یعنی کنترل خشم، مهارت ارتباطی، تصمیمگیری و حل مسئله، تابآوری، مداخله در بحران و خود مراقبتی است که ما در این زمینه مشکلداریم. نشانه آن هم این است که وقتی در خیابان تصادف میکنیم، اولین اقدام این است که یقه همدیگر را میگیریم.
روانشناسان همچنین معتقدند یکی از دلایل قتلها و خشونتهای فعلی مربوط به تغییر ساختار خانواده است. ساختار خانواده فعلی دیگر مانند سابق نیست. چون خانوادهها تحت تأثیر شرایط کلان جامعه ازجمله مسائل اقتصادی قرار دارند. در کنار آن ناامیدی، فقدان نشاط، نبود سرمایه اجتماعی، تضعیف اعتماد اجتماعی، کاهش مؤلفههای سلامت اجتماعی و ضعف سواد سلامت روان از دیگر مسائلی است که باعث تغییر ساختار خانواده ایرانی شده است. در این میان مشکلات اقتصادی را نمیتوان نفی کرد، چراکه پایین بودن سطح رفاه جامعه باعث شده مردم عصبیتر شوند و پدیدهای به اسم خشونت در آنها شکل بگیرد.
از سوی دیگر کرونا بحرانی است که بیشازاندازه در کشور طولانی شده و فشارها و استرسهای فراوانی در مردم ایجاد کرده است. کسانی تحت تأثیر این شرایط آسیب میبینند که توان مدیریت چنین شرایطی را ندارند. بعضی از این افراد به مواد مخدر، الکل و ... پناه میبرند و برخی رفتارهای خارج از شرایط عادی انجام میدهند. یعنی سبک پرخاشگرانه مانند خودکشی، دگرکشی، خشونت خانگی، فرزندکشی، والدین کشی و ... را برای حل مسائل خود انتخاب میکنند.
آمار خشونت در ایران بهویژه در سالهای اخیر رشد زیادی داشته است. اگر نگاهی به پروندههای قضایی بیندازیم، متوجه افزایش میزان خشونت (خانگی، خیابانی و ...) در کشور میشویم؛ ضمن اینکه آمار پزشکی قانونی نیز بر این موضوع صحه میگذارد
کلام آخر اینکه خشونت موضوع جدی کشور ماست. بهگونهای که در معرض هشدار قرار دارد. برای مثال ضربوجرح بعد از سرقت، دومین پرونده قضائی ایران را تشکیل میدهد و هرسال بیش از ۶۰۰ هزار پرونده در پزشکی قانونی با موضوع ضربوجرح تشکیل میشود. هرچند بهاحتمالزیاد آمار ارائهشده، آمار دقیقی نیست و بسیاری از افراد در صورت ضربوجرح به مراکز قضائی و انتظامی مراجعه نمیکنند. درهرصورت این عوامل نشان میدهد خشونت در کشور موضوعی جدی است که راهحل آن به سیاستگذاریهای کلان برمیگردد.
دیدگاه تان را بنویسید