در گسترهای به وسعت ۶ هکتار
مانور نظامی، باعث حریق در تالابِ سولدوز دریاچه ارومیه شد!
سعیده علیپور
دیگر از سالنهای بزرگ مملو از تختهای آهنی که کودکانی کنجکاوانه از آن سرک میکشند یا مشتاقانه از پنجرههایش در انتظار رسیدن پدر و مادرهای خیالی به بیرون نگاه میکنند، خبری نیست. از سالنهای غذاخوری با میزهای عریض و طویلی که صدها کودک و نوجوان در انتظار وعده غذاییشان مینشینند. اینجا در این «خانههای کوچک» همه چیز انگار مثل یک خانه واقعی است. با همان فرشها، مبلمان با همان ساعت دیواری، قاب عکس، با همان آشپزخانه و احتمالا کتری که غلغل میکند. با همان حیاط و باغچه... . هرچند یک چیز کم دارد و آن هم پدر و مادری است که معنای این خانههای کوچک را از «شبه خانواده» به خانوادههایی واقعی تغییر میدهند.
تغییر در نگهداری از کودکان بیسرپرست
از منظر جامعهشناسی، خانواده نخستین واحد اجتماعی و مهمترین نهاد برای پرورش کودکان محسوب میشود، اما همواره کودکانی هستند که به دلایل و عناوین مختلف ناگزیر، جدا از خانواده و در مراکز تحت عنوان شبانهروزی نگهداری میشوند. کودکانی که اتفاقا بسیاری از آنها از معلولیتهای مختلف جسمی یا روانی هم رنج میبرند. اما چند سالی است که سازمان بهزیستی کشور به عنوان متولی این موضوع شیوه نگهداری از این کودکان را تغییر داده است و مراکزی را تحت عنوان «شبه خانواده» با مدیریت سازمانهای خیریه و خیرین و با حضور مربیان زن و مرد راهاندازی کرده است که شاید کمی بیشتر شبیه به زندگی یک خانواده واقعی باشد.
بر اساس آخرین آمار سازمان بهزیستی در حال حاضر 10 هزار کودک در 680 مراکز شبه خانواده زندگی میکنند. در تهران حدود ۷۰ مرکز شبه خانواده وجود دارد که حدود 4 هزار کودک در آنها نگهداری میشوند.
در همین باره امین شاهرخی، مدیر کل بهزیستی استان تهران درباره مراکز شبهخانواده به ایلنا گفته است: «در گذشته مراکز نگهداری کودکان به صورت حجیم و گسترده بود و کودکان زیادی در این مراکز نگهداری میشدند». به گفته او هر چند در این مراکز حمایت و مراقبت خوبی از این کودکان میشد، اما کودکان آموزشهای لازم را نمیدیدند. آموزشهایی که بسیاری از آنها نیازمند بستر خانواده است.
تاریخچه نگهداری از کودکان بیسرپرست
ایجاد پرورشگاهها در کشور ما سابقه چندان طولانی ندارد. پیشتر این کودکان یا به صورت غیررسمی به سرپرستی گرفته میشدند یا مورد سوءاستفاده قرار میگرفتند. در سال 1286 چند سال پس از تاسیس چند پرورشگاه توسط آلمانیها در ایران، نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی، نگهداری از اطفال بیسرپرست و سرراهی را به شهرداری محول کردند. پس از این قانون در سال 1298 اولین دارالایتام در دروازه قزوین و نیز اولین شیرخوارگاه در دروازه دولت تهران کار خود را آغاز کردند. این دو مؤسسه بعد از تأسیس تا 30 سال به فعالیت ادامه دادند. پس از آن در سال 1341 بنگاه مستقل معاونت عمومی با بنگاه پرورش کودکان ادغام و سازمان تربیتی شهرداری تهران به وجود آمد.
در سال 1357 و با پیروزی انقلاب اسلامی، قریب به چهار هزار نفر از همین کودکان و نوجوانان در شبانهروزیهای سازمان تربیتی شهرداری تهران زندگی میکردند و علاوه بر آن بیش از هفت هزار نفر در 83 مرکز وابسته به هلال احمر (شیر و خورشید سابق)، سازمان اوقاف و امور خیریه و جمعیت حمایت از کودکان بیسرپرست، به صورت اردوگاهی و در محیطهای بسته نگهداری میشدند.
به اعتقاد کارشناسان بهزیستی پیش از آن، هدف شبانهروزیها تنها وجود دیوارهایی برای نگهداری افراد بیسرپرست بود و نه سقفی که تا حد امکان آنها را به شرایط موجود در خانواده نزدیک کند. رویکردی که پس از انقلاب تا حد زیادی تغییر کرد؛ به طوری که به تدریج به کاهش تعداد شبانهروزیهای بزرگ و تقسیم کودکان به گروههای کوچکتر منجر شد.
با همین رویکرد در ابتدای دهه 90 خانههای کوچک برای افراد با اختلالات هوشی متوسط و شدید، خانههای حمایتی سالمندان، خانههای گروهی برای افراد دارای معلولیت جسمی، خانههای کوچک اقامتی برای افراد دارای ضایعه نخاعی و خانههای کوچک برای بیماران روان مزمن و شبه خانوادهها برای کودکان بیسرپرست تعریف شد.
تلاش برای ارتقای وضعیت روحی و شرایط زندگی افراد
محمد نفریه، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی کشور در این باره میگوید: «ما مراکزی با 1400 مددجو داشتیم اما برای ارائه خدمات بهتر، رویکرد به سمت خانههای کوچک میرود و مدیریت این خانهها و ارائه خدمات مانند خانواده است. همچنین افراد علاوه بر حضور در این مراکز، در بستر جامعه نیز حضور دارند و از فضاهای آموزشی، فرهنگی و... استفاده میکنند». در این میان وضعیت کودکان معلول بیسرپرست نیز تغییر کرد به طوری که به گفته نفریه «افراد حاضر در این خانهها، هم مصرف داروهایشان کاهش پیدا کرده و هم نشاط و امید به زندگی آنها بیشتر شده است».
این روزها با بالا رفتن اجاره و رهن خانهها در برخی از شهرها، بسیاری از شبهخانوادهها و خانههای کوچک در آستانه تعطیلی قرار گرفتهاند؛ چراکه مسئولان آن قادر به تامین هزینههای جاری خود نیستند
شرایط راهاندازی خانههای کوچک
حال چند سالی است که خانههای کوچک و شبه خانوادهها از سوی بهزیستی راهاندازی و بخشی از وظایف این سازمان در خصوص نگهداری از کودکان معلول و بیسرپرست و سالمندان برون سپاری شده است. اما چه کسانی میتوانند در این حوزه فعالیت کرده و این خانهها را راهاندازی کنند . در این باره حمیرا خزایی، کارشناس مسئول مراکز شبانهروزی توانبخشی استان تهران
درباره ویژگیهای متقاضیان راهاندازی خانههای مراقبتی کوچک میگوید: «باتوجه به نوع کاربری مراکز اعم از خانههای مراقبتی بیماران روانی، سالمندان، معلولان جسمی و حرکتی و معلولان ذهنی، رشته تحصیلی و مقطع تحصیلی متقاضیان مورد ارزیابی قرار میگیرد. همچنین ویژگی، معیارها و استانداردهای موردنظر در این خانهها نیز طبق دستوالعمل تعریف شده است، به عبارت دیگر متقاضیان راهاندازی خانههای مراقبتی کوچک ابتدا دستورالعملها را مطالعه و براساس آن فضای خود را تعریف میکنند و سپس مجوز برای آنها صادر میشود».
وی با اشاره به استانداردهای خانههای مراقبتی کوچک نیز میگوید: «این خانههای مراقبتی کوچک مانند سایر خانهها، دارای هال، پذیرایی، آشپزخانه و اتاق خواب است و باید فضای فیزیکی آنها طبق دستورالعملهای تاسیس خانههای گروه توانبخشی مناسبسازی شوند. باید متراژ و تجهیزات این خانهها استاندارد باشند و اگر متراژ خانه کمتر از متراژ مشخصی باشد مجوز صادر نمیشود».
بر اساس آخرین آمار سازمان بهزیستی در حال حاضر 10 هزار کودک در 680 مراکز شبه خانواده زندگی میکنند. در تهران حدود ۷۰ مرکز شبه خانواده وجود دارد که در آنها از حدود 4 هزار کودک نگهداری میشوند
خانههای کوچک در آستانه تعطیلی
اما آنچه گفته شد سوی خوش ماجرا بود؛ سویی که در آن معلولان و کودکان و نوجوانان بیسرپرست در مکانهایی زندگی میکنند که بیشتر شبیه به خانه است و آموزشهایی میبینند که بیشتر شبیه به آموزشهای خانواده است، اما همین خصوصی بودن هم خطراتی را برای این شبه خانوادهها ایجاد میکند به طوری که این روزها با بالا رفتن اجاره و رهن خانهها در برخی شهرها، بسیاری از همین مراکز در آستانه تعطیلی قرار گرفتهاند. براساس آییننامه بهزیستی هر یک از این مراکز موظفند، از ۱۰ تا ۱۵ کودک نگهداری کنند. بهزیستی بر این اساس مبلغی را برای این مراکز در نظر میگیرد که در شهرهای بزرگی مثل تهران که هزینه اجاره مسکن بسیار بالاست؛ ناچیز به نظر میرسد و کار را برای گردانندگان این مراکز سخت میکند. این شرایط باعث شده است که اداره مراکز بسیار سخت و دشوار شود و حتی تعدادی از مراکز توانبخشی و نگهداری معلولان و سالمندان در ماههای گذشته تعطیل شوند و تعدادی دیگر از این مراکز در آستانه تعطیلی قرار گیرند. موضوعی که این روزها از سوی مسئولان مراکز و بهزیستی پیگیری میشود. بهروزینیا، رئیس هیئت مدیره انجمن عالی مراکز توانبخشی غیردولتی معلولین کشور با اشاره به استیجاری بودن بسیاری از مراکز نگهداری از معلولان و سالمندان در سراسر کشور، به تسنیم میگوید: «پیش از این مراکز توانبخشی مورد حمایت بیشتری قرار میگرفتند به طوری که هزینه آب، برق و گاز این مراکز با تعرفه آموزشی پرداخت میشد، علاوه بر این وامهایی با بهره 2 تا 3 درصد و همچنین زمینهای رایگان در اختیار مراکز قرار میگرفت. اما اکنون شرایط به طور کامل تغییر یافته است».
موضوعی که به نظر میرسد با ادامه آن روند تعطیلی مراکز در شهر تهران آغاز شود و بار دیگر شیوه نگهداری از کودکان و معلولان و سالمندان بیسرپرست به شرایط نه چندان خوشایند گذشته بازگردد.
دیدگاه تان را بنویسید