روزانه بیش از چهار هزار و ۸۰۰ پرونده مرتبط با خشونت در پزشکی قانونی تشکیل میشود؛
تنها یک جرقه و آنگاه ...!
ریحانه جولایی
ساعت 12:30 دقیقه میدان قدس/ مردی میانسال در ایستگاه تاکسی ایستاده است. نفر دوم است و سه نفر دیگر پشت سرش ایستادهاند. حرکات عصبی زیادی دارد. سرش را مرتب تکان میدهد، زیر لب غر میزند و هر چند ثانیه یکبار سرش را جلو میآورد و انتهای خیابان را نگاه میکند تا ببیند بالاخره تاکسی از راه میرسد یا نه. تاکسی که به ایستگاه رسید به راننده پرخاش میکند که اینهمه وقت کجا بوده و مگر نمیداند مردم کار دارند؟ رانند تاکسی از همه جا بیخبر سکوت میکند. مسافران سوار میشوند و ماشین حرکت میکند.
ساعت 15:40 دقیقه چهارراه ولیعصر/ نمیدانم چه اتفاقی افتاده است اما از دور صدای داد زدن میآید، مردم دور معرکه دعوا حلقه زدهاند. چند نفر آن میان قصد دارند جوانهای عصبی را آرام کنند اما فایده ندارد. بعضی با خنده و هیجان گلاویز شدن دو جوان را نگاه میکنند و از این درگیری خوشحالاند. انگار که یک برنامه مفرح و سرگرمکننده برایشان تدارک دیده شده است. در همین حین یکی موفق میشود یکی از طرفین دعوا را از معرکه بیرون بکشد. از بینی و گوشه لب پسرکی که شاید بهزور 20 ساله باشد خون سرازیر شده است.
ساعت 9 شب تهرانپارس/ دو ماشین سر چهارراه بههمخوردهاند. راننده یک ماشین زن جوانی است که ترسیده و راننده دیگر مرد میانسالی که از نظر سن و سال میتوانست پدر آن زن باشد. مرد برای تصادفی که چندان هم زیانبار نیست و خسارتی به ماشین نزده است خیابان را روی سرش گذاشته؛ به دختر جوان فحاشی و مدام تحقیرش میکند که بلد نیست رانندگی کند و زن را چه به این کارها. شاهدان دعوا دختر را به داخل ماشین هدایت میکنند. مرد انگار از اینکه زن صحنه را خالی کرده آشفته شده است. به سمت ماشین حمله میکند، روی شیشه میکوبد و زن جوان از ترس فقط در خودرو را قفل و با تلفن همراهش صحبت میکند. این سه روایت حاصل چند ساعت خیابانگردی نگارنده است. این روزها همه ما شاهد چنین اتفاقاتی هستیم. جنگ و جدالهایی که کرونا و وضعیت وخیم اقتصادی به آن دامن زده است؛ چرا که تابآوری ما کم شده است و هر تلنگر کوچکی میتواند جرقهای برای شعلهور شدن آتش خشم ما باشد.
زنگ خطر خشونتها به صدا درآمده است
مشکلات اقتصادی، بالا رفتن قیمت ارز، آمدن کرونا و ... مشکلات روح و روانی ما را بیشتر عیان کرد. مشکلات ما از اول هم کم نبود اما در یکی دو سال گذشته فشارهای زندگی آنقدر زیاد شده که واقعاً نمیتوان به کسی ایراد گرفت چرا رفتارهای عصبی و پرخاشگرایانه نشان میدهند. بااینحال اما زنگ خطر خشونتها در این دوران به صدا درآمده است. آنچه مسلم است، ویروس کرونا جامعه را هدف گرفته و بسیاری از مردم و کارشناسان فارغ از خطر ابتلا به این ویروس، نگران آینده و شرایط رو به وخامت جامعه هستند. در این میان نشست خبری چند روز پیش رئیس سازمان پزشکی قانونی، نشان از فاجعهای خاموش و پنهان در زیرپوست شهرها دارد که در مدت 365 روز، یکمیلیون و ۷۵۴ هزار پرونده در این سازمان رسیدگی شده، یعنی روزانه بیش از چهار هزار و 800 پرونده در این سازمان تشکیلشده که میتوان به پروندههای قتل، ضرب و شتم، تصادفات، خشونت خانگی، خودکشی، زورگیری و سقطجنین اشاره کرد که به باور عباس مسجدی آرانی آمارش فاجعهآمیز است. رئیس سازمان پزشکی قانونی اعلام کرده که ۵۸۵ هزار و ۳۷۴ مورد نزاع رخ داده و در این میان آمار کودکآزاری نیز با افزایشی سه درصدی به دو هزار و ۵۴۴ مورد رسید. آمار همسر آزاری نیز ۸۰ هزار و ۱۶۷ مورد بوده است. در این میان مسجدی آرانی به آمار خودکشیها اشارهای نمیکند و آن را محرمانه میداند! البته همین چند وقت پیش بود که ادعای خودکشی ۸۴ تهرانی در یک روز بر سر زبانها افتاد، که مسئولان بهزیستی و رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی آن را تکذیب کردند و گفتند چنین موضوعی صحت ندارد. بااینحال محمدعلیگو، رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی نیز گفته است: تماسها در سال99 به نسبت سال98، افزایشیافته اما هر تماسی به سامانه123، به مداخله اورژانس اجتماعی منجر نمیشود. در 6ماه پایانی سال99، اورژانس اجتماعی در مورد تماس 24هزار و300نفر مداخله کرده است. همچنین مداخلات آنها در مدت مشابه سال98، 19هزار و730 نفر بوده است. این به معنی رشد 23.1درصدی مداخلات اورژانس اجتماعی در 6ماهه دوم سال99 در مقایسه با سال98 بوده است. بااینحال، او از ارائه میزان تماسهای گرفتهشده با خط123 پرهیز میکند و معتقد است برخی از این تماسها با یک مشاوره تلفنی حلشده و به مداخله نیازی ندارد. بنابراین، اعلام عددی تماسهای گرفتهشده، روایت دقیقی از مصادیق خشونت خانگی نخواهد بود.
فعالان اجتماعی و تحلیلگران سلامت روانی معتقدند تأثیرات روانی این ویروس بر سلامت روانی جامعه حتی اگر کرونا به اتمام هم برسد تداوم خواهد داشت! تأثیر روانی که ناشی از مشکلات اقتصادی، مرگ دوستان و نزدیکان و تحمل طولانی مدت دوری از اجتماع و انزوای شخصی است
مشکلات روانی؛ بحرانی سنگینتر از کرونا
اما دلیل بروز اینهمه خشونت چیست؟ آیا این خشونت درگذشته وجود داشته و با شیوع کرونا بیشتر عیان شده، یا یکی از آسیبهای اجتماعی کرونا، خشنتر شدن و کاهش آستانه صبر مردم است، این سؤالات در ذهن جامعه وجود دارد. به باور برخی از روانپزشکان، مشکلات اقتصادی، تورم در کنار ترس از مرگ و بیماری سبب شده آستانه تحمل مردم بهشدت کاهش یابد و آنها مانند یک باروت متحرک در شهر پرسه بزنند که هرلحظه امکان انفجارشان وجود دارد و با این انفجار به خود و اطرافیان آسیب میزنند. پیش از شیوع کرونا، از هر چهار ایرانی یک نفر دچار اختلال روانی است. یک جامعهشناس در این رابطه میگوید: پس از شیوع کرونا، یکی از بحرانهای جدی جوامع بهویژه جامعه ما افزایش خشونت کلامی و فیزیکی است. امیر محمود حریرچی در ادامه میافزاید: یکی از عواملی که موجب پرخاشگری و به دنبال آن سبب بروز نزاع و خشونت میشود فشار روانی حاصل از شرایط اقتصادی و وضعیت معیشتی مردم است. بیکاری و عدم اشتغال در جامعه از دیگر عوامل خشونت است. حریرچی با اشاره به اینکه مصرف مواد مخدر بهویژه مواد مخدر صنعتی از دیگر عوامل خشونت است، یادآور شد: مواد مخدر صنعتی تأثیر مستقیم بر اعصاب و روان افراد میگذارد و روان آنها را تضعیف کرده و فرد را به یک فردی روانپریش و خطرناک تبدیل میکند که خود زمینهساز نزاع و درگیری است. در دوران پاندمی کرونا، احتمال افزایش اختلالات خلقی و اضطرابی وجود دارد. اینها از عوامل ایجاد و تشدید بروز خشونت هستند. او در رابطه با افزایش خشونتهای خانگی نیز میافزاید: افزایش تکالیف خانوادهها در دوران کرونا، میتواند زمینهساز بروز خشونت شود؛ عواملی مانند نگهداری از کودکان و غیرحضوری بودن مدارس، سختتر شدن تأمین معاش خانوادهها و تنگناهای اقتصادی، حذف شدن امکانهایی مانند مسافرت، مهمانیها و دورهمیها و حتی مراسمهای سوگواری که تا حدی موجب تخلیه فشارهای روانی میشد. گرچه در ایران قرنطینه سراسری رخ نداده و بسیاری از کسبوکارها به فعالیتشان مشغولاند، اما همچنان، زمان حضور افراد خانواده در کنار یکدیگر بیشتر شده و اصولاً همین موضوع، موجب افزایش تنش و تعارض در خانوادهها خواهد شد. اصولاً هر آدمی نیاز دارد گاهی اوقات، حتی از نزدیکانش هم فاصله بگیرد. ضمن اینکه تمام عواملی که تا پیشازاین دوران موجب افزایش خشونت خانگی میشد، همچنان پابرجا باقیمانده است؛ مسائلی مانند نداشتن مهارتهای زندگی مانند حل تعارض و تنش، کنترل خشم و سایر موضوعاتی که میتواند زمینهساز بروز خشونت شود؛ مانند فقر یا اعتیاد که حتی ممکن است در بعضی موارد شدت پیداکرده باشد.
رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی: تماسها در سال99 به نسبت سال98، افزایشیافته اما هر تماسی به سامانه123، به مداخله اورژانس اجتماعی منجر نمیشود. در 6ماه پایانی سال99، اورژانس اجتماعی در مورد تماس 24هزار و300نفر مداخله کرده است
پایین آمدن تابآوری مردم در دوره سختیها
استرس و اضطراب ناشی از تهدید مداوم سلامت جسمی، بهتنهایی برای ایجاد آشفتگی کافی است و انزوای همراه با قرنطینه شدن ترکیب مرگباری ایجاد کرده و بسیاری از افراد را بهسوی افسردگی سوق داده است. با سقوط اقتصاد و از دست دادن مشاغل، عدم اطمینان و پریشانی عاطفی تقریباً بر کل جمعیت کشور سایه افکنده است. در طول این همهگیری، آمارها افزایش نگرانکنندهای از تعداد افراد تحت تأثیر مشکلات بهداشت روان را نشان میدهد. سطح فراگیری بیماری کرونا در جهان تا به امروز بهگونهای بوده که بهعنوان یک بزنگاه تاریخی، تا سالها بعد هم در خاطرهها خواهد ماند و مانند فراگیری وبا یا طاعون در مناطق مختلف جهان مورد بررسی قرار خواهد گرفت با این تفاوت که سطح گستردگی این ویروس ورای گسترش منطقهای بوده و تمام جهان را درگیر کرده است. در این میان، فعالان اجتماعی و تحلیلگران سلامت روانی معتقدند تأثیرات روانی این ویروس بر سلامت روانی جامعه حتی اگر کرونا به اتمام هم برسد تداوم خواهد داشت! تأثیرات روانی که ناشی از مشکلات اقتصادی، مرگ دوستان و نزدیکان و تحمل طولانی مدت دوری از اجتماع و انزوای شخصی است. این نگرانیها بارها به مسئولان جهانی گوشزد شده و روانشناسان و جامعهشناسان کشور هم آثار تخریبی این ویروس را بارها بررسی کردهاند؛ این ویروس بهاندازه کافی برای سلامت روان جامعه مضر بوده است که دیگر نیازی به مشکلات ضمیمهای مانند تورم و گرانی برای تخریب سلامت اجتماعی نباشد. آنچه در این شرایط میتواند بهسلامت جامعه کمک کند القای امید به طبقات مختلف اجتماعی با تفکرات مختلف است. درنهایت جامعهشناسان و روانشناسان معتقدند با پایان کرونا، تأثیرات روانی ناشی از این ویروس همچنان در جامعه احساس خواهد شد و درگیری روان و ذهن با این پدیده میتواند تا سالیان دراز بر افکار، خلقوخو، روند زندگی افراد تأثیر ناخوشایندی داشته باشد. بعد از بحران کرونا یکی از اصلیترین نیازهای مردم برخورداری از جلسات مشاوره و رواندرمانیهای مستمر و منظم است که برنامهریزی آن بر عهده دولت است؛ امید که دولت جدید برای این موضوع برنامهای دقیق و درست داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید