گورخر آفریقایی پس از ورود به کشور تلف شد؛
حکایت میزبان شلاق به دست و مهمان بینوا
ریحانه جولایی
دیروز روز خوبی برای دوستداران محیطزیست و حامیان حقوق حیوانات نبود. خبرها حکایت از تلف شدن یک رأس گورخر آفریقایی یک هفته پس از انتقال به ایران داشت. تصاویر کتک زدن گورخر آفریقایی در حالی که پایش شکسته و توان راه رفتن ندارد، به روشنی نشاندهنده علت تلف شدن
این حیوان زیباست.
اما این اولین بار نیست حیواناتی که به ایران منتقل میشوند دوام نمیآورند و جان خود را در باغوحش یا مناطق حفاظت شده از دست میدهند. همین موضوع باعث شده تا بسیاری از فعالان به این روند نگهداری حیوانات
اعتراض کنند.
مردان خشمگین گورخر آفریقایی را کشتند
هنگامی که خبر تلف شدن گورخر آفریقایی رسانهای شد کسی از جزئیات مرگ این حیوان اطلاعی نداشت. اما روز گذشته فیلم تأسف باری از مرگ عجیب گورخر در گمرک ایران منتشر شد.
پیش از این، رئیس اداره نظارت بر امور حیاتوحش استان تهران از مرگ گورخر نر آفریقایی باغوحش صفادشت که حدود یک هفته پیش به ایران منتقل شده بود خبر داد. محمد کرمی ضمن تأیید خبر مرگ گورخر نر آفریقایی باغوحش صفادشت گفت: هفته گذشته سه رأس گورخر آفریقایی شامل دو ماده و یک نر از کشور هلند به ایران منتقل و پس از چند روز نگهداری در گمرک، ۱۲ اردیبهشت ماه، به مرکز نگهداری حیاتوحش صفادشت در استان تهران منتقل شدند و گورخر نر روز دوشنبه (۱۳ اردیبهشت) تلف شد.
فیلمی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده نشان میدهد سه رأس گورخر آفریقایی سرگردان و هراسان در بین گروهی از مردان دستپاچه و وحشتزده، ایستادهاند که یکی از آنها داخل جوی آب میافتد و پای چپش میشکند. شدت شکستن استخوان به حدی است که پا کاملاً پیچ خورده و حیوان بینوا حتی امکان خروج از جوی آب را ندارد، با این حال، یکی از مردان خشمگین و عصبی، به شدت به سر و گردن او میکوبد و تلاش دارد به زور حیوان را از داخل جوی آب خارج کند.
در توضیح این فیلم عنوان شده که گورخر حین انتقال به خودرو سازمان محیطزیست در گمرک، تلف شده است. البته پیش از این در آبان سال 97 هم ضمن طرح انتقال 10 گورخر از توران شاهرود به پارک ملی کویر در گرمسار، پنج گورخر تلف شدند. سازمان محیطزیست ناآشنایی کارکنان خود به روش انتقال حیوانات و بیتجربگی آنان را عامل مرگ گورهای ایرانی اعلام کرد.
بعد از تمامی حاشیههای ایجاد شده در رابطه با مرگ این گورخر، روز گذشته باغوحش صفاییه در صفحه اینستاگرام خود، در پاسخ به معترضان جوابیهای را منتشر کرد. در این جوابیه آمده است که بعد از خرید سه رأس گورخر از کشور بلغارستان، آنها در گمرک ترکیه تحویل ایران شدهاند و در گمرک بازرگان افرادی برای عکس گرفتن با گورخرها به سمت ماشین هجوم آورده و همین امر باعث شده تا حیوانها رم کنند و از ماشین خارج شوند. پس از این اتفاق یکی از گورخرها در کانال آب افتاده و اتفاق مذکور رخ داده است.
در این جوابیه ادعا شده است که پس از این اتفاق با اینکه حیوان نیاز به مراقبت داشته گمرک بازرگان گورخرها از ترخیص نکرده است. آنها همچنین گفتهاند گورخر در راه انتقال به باغوحش تلف شده و لاشه آن به باغوحش صفاییه تحویل داده شده است. پس از مرگ این حیوان پزشک دلیل مرگ را استرس بیش از حد و عفونت تشخیص داده است.
مسبوق به سابقه
تا دلتان بخواهد!
پیش از اینها هم «هیرمان» شیر ایرانی که اردیبهشت 98 از باغوحشی در بریتانیا به ایران منتقل شد تا ادامه دهنده نسل شیر ایرانی باشد، پس از مدتی کوتاه با مشکلات زیادی مواجه شد. وقتی هیرمان را آوردند، ۸۰ سال از انقراض شیرهای ایرانی میگذشت و قرار بود همراه با شیر مادهای که از دوبلین ایرلند میآمد، نسل شیر آسیایی را زنده نگه دارند. ورودش به ایران بدون دردسر نبود و همان موقع هم مسئولان باغ وحش ارم تلاش زیادی برای رسیدن به استانداردهای اروپایی انجام داده و بعد از ۷ سال موفق شده بودند نظر مساعد مسئولان ۲ باغ وحشی که هیرمان و شیر ماده ایرانی را نگهداری میکردند، جلب کنند. به این ترتیب هیرمان به باغوحش ارم منتقل شد و منتظر ماند تا جفتش، ایلدا، هم از ایرلند برسد.
با این حال اما دوران خوش هیرمان زیاد طول نکشید و بعد از مدتی دچار بیماری شد. همان زمان دامپزشک هیرمان درباره نوع بیماری او گفته بود: این شیر دچار عفونت شدید تنفسی شده بود و به نظر میرسید که بیماری او از چند ماه پیش آغاز شده است. از دهان و بینیاش چرک و خون میآمد و به دلیل حالت خفگی، داشت میمرد.
تیرماه 99 هم یک قلاده بچه شیر هم در باغوحش هویزه کشته شد. در آن زمان گزارشی از وضعیت نا به سامان این باغوحش ارائه شد. بر اساس این گزارش، تعدادی از پرندگان و حیواناتی که در فصل تابستان باید در محیطهای سرد زندگی کنند از جمله عقاب صحرایی، دال سیاه و خرس قهوهای، در این باغوحش در دمای بالای ۵۰ درجه و قفس چند متری نگهداری میشوند. در همین حال کرامت حفاظی، فعال محیطزیست، گفت که نگهداری گونههای بومی حیوانات مانند گرگ، روباه، گراز و کلاغ ابلق میانرودان در این باغوحش غیرقانونی است.
واقعیت این است که باغوحشهای ما وضعیت بدی دارد و ساختمانهای آنها همگی قدیمی و غیراستاندارد است و همین باعث بروز انواع بیماری و افسردگی حیوانات میشود و به صورت روزانه و هفتگی و ماهیانه شاهد بروز عوارض جدیدتری در حیوانات هستیم. بسیاری از ما در باغوحشها حیواناتی را دیدهایم که بیحال و رمق نشستهاند و توان هیچ کاری را ندارند. چهره و وضعیت فیزیکی و جسمیشان نشان میدهد که اصلاً شرایط زیست مناسبی نداشته و در سختی به زندگیشان ادامه میدهند. برای همین در چنین شرایطی شاید بهترین کار این باشد که با توجه به وضعیت اسفبار باغوحشهای ما، ترتیبی اتخاذ شود که املا همه این باغوحشها تعطیل شوند و ثانیه، حیوانات آنها به زیستگاههایشان در داخل یا خارج از کشور برده و رهاسازی شوند.
روزگار سخت حیوانات منتقل شده به ایران
نمونههای ذکر شده اولین و آخرین حیواناتی نیستند که به سرنوشتی تلخ در باغ وحشهای ایرانی دچار شدهاند. پیش از این هم اخبار زیادی مبنی بر حال ناخوش حیوانات در باغوحشهای ایرانی منتشر شده بود. آخرین نمونه اش مربوط است به ببر مادهای است که آذرماه پارسال در باغ وحش ارم مرد. البته علت مرگش بیماری نبوده، بلکه ببر نر با شکستن و تخریب حصار مجاور با محل نگهداری ببر ماده، وارد حریم او شده و بعد از درگیری، دچار صدماتی در قسمت نای شده که درنهایت به خفگی و مرگ او انجامیده است.
فیلمی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده نشان میدهد سه رأس گورخر آفریقایی سرگردان و هراسان در بین گروهی از مردان ایستادهاند که یکی از آنها داخل جوی آب میافتد و یکی از مردان خشمگین و عصبی، به شدت به سر و گردن او میکوبد و تلاش دارد به زور حیوان را از داخل جوی آب خارج کند
البته فکر نکنید فقط همین دو حیوان بودند، در سابقه باغ وحش ارم تهران مرگ قلادههای ببر و شیر بیشتری هم ثبت شده است. ۱۰ سال پیش یک قلاده ببر سیبری به این باغ وحش منتقل شده بود که بعد از چند روز تلف شد و علتش را ابتلا به بیماری «مشمشه» اعلام کرده بودند. در نمونهای دیگر، ببرهایی را که به هوای خنک نیاز داشتند، با شیرها هم قفس کرده بودند و چون شیرها به هوای گرم عادت داشتند، تلف شده بودند. «مرگ تنها ببر بنگال در اثر خفگی در آب» و «از بین بردن دردناک ۱۴قلاده شیر به دلیل احتمال ابتلا به مشمشه» عنوان خبرهای دیگری است که در این سالها منتشر شده و سؤالاتی را درباره چرایی این اتفاق در ذهن خیلیها ایجاد کرده است. آن هم حیوانات نادری که اگر هر جای دنیا بودند، در وضعیتی ویژه نگهداری و مراقبت میشدند. اصلا چه دلیلی دارد وقتی بستر مناسبی برای نگهداری این حیوانات ندارند، روی انتقال آنها به ایران اصرار کنند.
اصول نگهداری از حیوانات در ایران رعایت نمیشود
از سوی دیگر تلف شدن ۷ توله شیر در باغوحش وکیلآباد مشهد، مرگ یک زرافه و یک قلاده ببر در باغوحش صفادشت تهران، مرگ در مجموع حدود ۱۲ پستاندار دریایی در دلفیناریومهای تهران و تبریز، و مرگ یک ماده شامپانزه ۱۸ ساله و مادرش «باران»، از جمله مواردی بود که در یکی دو سال اخیر رسانهای شد. با این حال، بسیاری از موارد مرگ یا بیماری حیوانات در این مراکز نیز رسانهای نمیشود.
انتشار چنین اخباری، این پرسش را برمیانگیزد که نظارت بر این اماکن تا چه حد دقیق و بر اساس معیارهای پذیرفته شده جهانی است. با این حال، برخی فعالان محیطزیست در ایران معتقدند که با شرایط موجود در ایران، اساساً ضرورتی برای ادامه کار این مراکز وجود ندارد و خواستار تعطیلی باغوحشها در ایران هستند.
هفته گذشته سه رأس گورخر آفریقایی شامل دو ماده و یک نر از کشور هلند به ایران منتقل و پس از چند روز نگهداری در گمرک، ۱۲ اردیبهشت ماه، به مرکز نگهداری حیاتوحش صفادشت در استان تهران منتقل شدند؛ اما گورخر نر روز دوشنبه (۱۳اردیبهشت) تلف شد
بر اساس ضوابط و معیارهای مرتبط با ایجاد فضاهای نگهداری از پستانداران وحشی که سازمان محیطزیست ابلاغ کرده است، «فراهم آوردن امکانات درمانی و همچنین تغذیه مناسب و ایجاد فضای کافی و استاندارد» از اصول مهمی است که با جزئیات زیاد در دستورالعمل مربوط به باغوحشهای ایران، بر آن تأکید شده است.
با این حال گفته میشود 90 درصد این اصول در باغوحشها رعایت و اجرا نمیشوند و از شواهد چنین برمیآید که سازمان حفاظت محیطزیست نظارت کافی بر عملکرد مراکز نگهداری از حیوانات و وضعیت حیوانات نگهداری شده در آنها را ندارد.
نبود نظارت نه تنها مشکلات بسیاری برای حیاتوحش به وجود میآورد، بلکه موجب میشود این مشکلات تکرار، و وضعیت نگهداری حیوانات بدتر شود. گفته میشود که سازمان محیطزیست به ۸۰ مرکز نگهداری حیوانات در ایران مجوز فعالیت داده است. در عین حال، کمبود نیرو و بودجه از مهمترین دلایل نبود نظارت بر اماکن نگهداری از حیوانات در ایران است.
دیدگاه تان را بنویسید