ایران ۴ هزار مدرسه کانکسی دارد؛
حادثهخیز و دور از مدار استاندارد و ایمنی
ریحانه جولایی
مدارس در ایران از لحاظ فیزیکی به سه نوع تقسیم میشود: مدارسی که دارای ساختمانی با تعریف یک مکان آموزشی است، مدارس کانکسی و درنهایت کلاسهایی که در کپر برگزار میشود، البته اشاره به مورد آخری باعث دلخوری مسئولان آموزشوپرورش میشود، چراکه جشن خداحافظی با مدارس کپری چند باری در کشور برگزار شده است اما هنوز در گوشه و کنار ایران و در مناطق محروم چنین مدارسی پابرجا هستند.
ایمنی در مدارس دغدغهای است که همه والدین با آن روبهرو هستند. هرچند وقت یکبار بخاری مدرسهای حادثهساز میشود یا سقفی فرومیریزد. مسئولان نیز هر سال پیش از آغاز سال تحصیلی وعده میدهند که تمامی مدارس ایمن میشوند اما چندی بعد، جامعه با خبر واقعهای دلخراش در مدرسهای دیگر، داغدار میشود و به نظر میرسد که تا ایمنسازی تمامی مدارس کشور، راهی طولانی در پیش است.
وزیر آموزشوپرورش بارها از این موضوع پرده برداشته که 30 درصد مدارس ایران ناایمن است. البته با یک نگاه بسیار ساده میتوان حدس زد این درصد بسیار بیشتر از برآورد محسن حاجی میرزایی است و بر اساس آماری که علی شهری، مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان تهران در تیرماه امسال داده، تنها در تهران با تمام امکانات و رسیدگیها 22 هزار و 500 مدرسه ناایمن وجود دارد و تعداد بالای مدارس بیکیفیت و خطرساز در شهرستانها و مناطق دوردست و محروم چیز عجیبی نیست.
پدیدهای جدید به نام «مدارس کانکسی»
مشکل مدارس و خوابگاههای ناایمن پدیده تازهای در ایران نیست و مدارس کپری و خشت و گلی همواره یکی از مسائل آموزشوپرورش در چند دهه گذشته بوده که هنوز هم در برخی استانها مانند خوزستان، سیستان و بلوچستان و لرستان حلنشده است. سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور از ابتدای دهه80 بارها اعلام کرد که قصد جمعآوری این مدارس را دارد و به همین جهت 2 سیاست را دراینباره دنبال میکند؛ اول ساختن مدارس کوچک دو تا پنج کلاسه و دوم جایگزین کردن کانکس بهجای مدارس کپری و خشت و گلی ناایمن در این مناطق.
بسیاری از معلمان و فعالان اجتماعی محلی، همواره در تمام این سالها عنوان میکنند که مدارس کانکسی جایگزین مناسبی نیست و معمولاً دانشآموزان به علت گرما و سرمای بیشازحد کانکس رغبت چندانی به حضور در آن ندارند؛ اما سازمان نوسازی مدارس همچنان از کانکس بهعنوان جایگزین مدارس فرسوده در مناطق محروم استفاده میکند و توجهی به این موضوع ندارد.
بیشتر مدارس کانکسی در مناطق عشایری است
مهرالله رخشانی مهر، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور دراینباره گفته است که 4هزار مدرسه کانکسی در کل کشور وجود دارد که بیشتر در مناطق صعبالعبور و عشایری قرار دارند. ما در بسیاری از این مناطق چارهای جز استفاده از کانکس نداریم چراکه تعداد دانشآموزان زیر 5 نفر است و عشایر هم مدام کوچ میکنند و ما میتوانیم کانکس را به منطقه جدیدی که مستقر شدند، منتقل کنیم. او سپس از سازه کانکسی مدارس دفاع کرد و توضیح داده که کانکسهایی که سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس طراحی کرده و میسازد، کاملاً استاندارد هستند و خطری آنها را تهدید نمیکند اما ممکن است معدود کانکسهایی از قبل توسط گروههای مردمی تهیهشده و در اختیار آموزشوپرورش منطقه قرارگرفته باشد که ناایمن باشند و خطری آنها را تهدید کند.
صاعقه، آتشبهجان کانکس، معلمان و دانشآموزان زد
تا بود، آتش بخاریهای ناایمن نفتی به جان دانشآموزان و معلمان روستایی میافتاد. یک سال دانشآموزان درودزن فارس را میسوزاند و سال دیگر دانشآموزان زاهدانی و گیلانی و شینآبادی را.
امسال که مدارس مجازی شد، بیم آتشسوزی کلاسهای درس در مناطق محروم نمیرفت اما آتش این بار در حوالی شب افتاد به خانه کانکسی معلمان خوزستان و 3 تن از آنها و دانشآموزی را که برایشان غذا برده بود، سوزاند. دوشنبه ۲۹ دیماه حدود ساعت ۲۲ برخورد صاعقه با مدرسهای کانکسی در منطقه چشمهشیرین و کنگرستان بخش سردشت، شهرستان دزفول در استان خوزستان، باعث سوختگی و آسیبدیدگی سه معلم و سه دانشآموز این مدرسه شد.
مجروحان این حادثه شامل سه معلم و سه دانشآموز 15، ۱۶ و ۱۷ ساله بودهاند. البته روز گذشته خبرها مرگ دانشآموز 15 ساله را به دلیل شدت جراحات تأیید کردند. به گفته رئیس اداره روابط عمومی آموزشوپرورش استان خوزستان؛ نیما همتی چالگرد نوجوان 15 ساله با 54 درصد آسیبدیدگی در حادثه آتشسوزی کانکس معلمان شب گذشته جان باخت. بابک نوریزاده تأکید کرده است که هیچکدام از این نوجوانان در حال تحصیل نبوده و از سالها قبل ترک تحصیلکرده بودند. یک نفر از آنها سال گذشته محصل بوده و دو نفر دیگر هم که از چند سال قبل ترک تحصیلکرده بودند. عجیب این است که نوریزاده صورتمسئله را پاککرده است چون این اتفاق میتوانست برای دانشآموزان رخ دهد و اتفاقی مثل حادثه شینآباد دوباره روی دهد.
بسیاری از معلمان و فعالان اجتماعی محلی همواره در تمام این سالها عنوان میکنند که کانکس جایگزین مناسبی برای مدرسه نیست و معمولاً دانشآموزان به دلیل گرما و سرمای بیشازحد کانکس رغبت چندانی به حضور در آن ندارند
به خاطر یک حادثه نمیشود کانکسها را جمع کرد!
پسازاین حادثه بهجای اینکه مسئولان به دنبال پیگیری باشند و کلاسهای کوچک برای دانشآموزان بسازند گفتهاند به خاطر یک صاعقه که نمیشود کانکسها را جمع کرد، باید ایمنی را بالا برد.
در همین رابطه مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایری در واکنش به امنیت کانکسهای آموزشی گفته است در جایی که صاعقهخیز و خطرناک است باید نکات ایمنی رعایت شود.
محمدرضا سیفی در ادامه افزود: نمیتوان گفت به خاطر یک حادثه که اتفاق افتاده هر چه کانکس هست جمع کنیم و بهجایش ساختمان بسازیم. درواقع میتوان برای مدارس روستایی که دانشآموز ثابت دارند، از سازه ساختمانی استفاده کرد یا ساختمانسازی کرد، اما برای مدارس عشایری که جمعیتشان کم است، حتماً نیاز به چادر داریم.
به گفته سیفی در حال حاضر ما در مناطق عشایری به 700 عدد چادر نیاز داریم تا مدرسههایمان تأمین شود، متأسفانه این چادرها اکنون فرسوده شده و از بین رفتهاند. اینیک حق مسلم برای دانشآموزان است، البته که ما دراینبین به کانکس هم نیاز داریم، ولی باید همه جوانب ایمنی هم رعایت شود.
او افزود: درجایی که صاعقهخیز و خطرناک است، باید نکات ایمنی مثل رعدوبرق گرفته شود. سازمان نوسازی و تجهیز و توسعه مدارس کشور باید بگوید، چطور کانکسها در برابر صاعقه ایمن شوند. بههرحال این حادثه یک زنگ خطر بوده و باید مراقبت و تلاش کنیم تا جلو این حوادث را با ایمنی بگیریم. هرلحظه ممکن است یک حادثه دیگری رخ بدهد یا حتی سیل بیاید.
باسواد شدن به چه قیمتی؟
اما واکنشها نسبت به این آتشسوزی ادامه دارد. چند روز پیش محسن حاجیمیرزایی، وزیر آموزشوپرورش اظهار کرد که آتشسوزی کانکس معلمان یک حادثه بود که ممکن است در هر نقطهای از کشور رخ دهد اما اولویت اول این است که همه دانشآموزان از امکان آموزش در یک چادر، کانکس یا واحد استیجاری بهرهمند شوند و از تحصیل محروم نباشند. این تفکر شائبه آموزش به هر قیمتی را تداعی میکند و بیشازپیش زنگ خطر بیتوجهی به الزامات ایمنی در مدارس را به صدا درمیآورد، همین موضوع است که جای خالی ضابطه مکانیابی مدارس که یکی دو سالی از طرح اولیه آن میگذرد را نشان میدهد. طرحی که با تأیید سازمان برنامهوبودجه قرار است از سال آینده اجرایی شود و این در حالی است که در این مدت کلید خوردن طرح تا تصویب نهایی برنامههای زیادی در آموزشوپرورش شیب تندتری برای مرحله اجرایی داشتند و گویی ایمنی اولویت چندانی نداشته است که تعجیل در روند اجرا برای آن قائل نشدند. چگونگی روند اجرای ضابطه مکانیابی و توجیه متولیان امر ساختوساز مدارس هم معلوم نیست تا چه اندازه پیش رفته است و میتوان مبنای عملیاتی برای آن در نظر گرفت؟
چند روز پیش محسن حاجیمیرزایی، وزیرآموزشوپرورش اظهار کرد که آتشسوزی کانکس معلمان یک حادثه بود که ممکن است در هر نقطهای از کشور رخ دهد
لزوم شفافسازی در مورد حادثه اخیر
حادثه آتشسوزی کانکس معلمان از آن دست حوادثی است که گویی در انعکاس آن هم اختلافنظر وجود دارد و چند روایت از یک حادثه بیان میشود.
اتفاقی که حتی در حرفه مصدومان اختلافنظر وجود دارد، پزشکان، بیماران را معلم و دانشآموز میدانند، اما آموزشوپرورش تفسیر دیگری از دانشآموز دارد و آنها را نوجوانان در سن تحصیل، اما ترک تحصیلکرده میداند، زمان بروز حادثه از دید آموزشوپرورش در روز سهشنبه ٣٠ دی ساعت ٢١ و از دید برخی رسانهها ظهر همان روز بوده است.
در کارشناسی اولیه علت حادثه صاعقه و به دنبال آن انفجار گاز پیکنیکی عنوان شد، اما همین دو روز پیش ادارهکل مدیریت بحران خوزستان مدعی شد نوع انفجار و آتشسوزی با توجه به وضعیت فیزیکی کانکس که برآمدگیهایی از سمت داخل کانکس به سمت بیرون مشاهدهشده نشان میدهد که حریقی درون کانکس صورت گرفته و علت صاعقه نبوده است.
برخورد صاعقه با مدرسه کانکسی یا آتشسوزی در کانکسی از یک مدرسه در دزفول، یکی دیگر از حوادث تلخ آموزشوپرورش است که هرچند یک حادثه است، ولی برخی از جوانب قبل و بعدازآن قابلتأمل است. میزان رعایت استانداردها و مقررات ایمنی در ساخت، جانمایی و استقرار این کانکس اولین نکته قابلتأمل در این زمینه است. اینکه آیا جانمایی کانکسهای مدرسهای شبیه مدارسی است که در پلدختر لرستان در بستر رودخانه ساختهشده و در سیل ویران شدند یا اینکه بر مبنای یک طرح جامع و با رعایت استانداردها و نکات ایمنی انجامشده است؟
از سوی دیگر مجهز بودن این کانکس به وسایل اطفای حریق و داشتن آب آشامیدنی و سرویس بهداشتی در این مدرسه از دیگر نکات مهم این حادثه است که نیاز به شفافسازی دارد.
دیدگاه تان را بنویسید