«اَبَرپروژه»ای که اجرای فاز نخست آن با مخالفت حامیان محیطزیست روبهرو شد
تبعات رویای شیرین انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی
سعیده علیپور
برخی آن را تنها رویایی میدانستند که دولت یازدهم از زمان روی کار آمدنش زمزمه میکرد؛ اما حال از آن با عنوان «اَبَرپروژه»ای نام میبرند که چند روز پیش فاز نخستش اجرایی شد.
هدف از اجرای این پروژه رساندن آب دریای شور جنوب کشور به فلات خشک مرکزی عنوان شده است. انتقال آب به سه استان هرمزگان، کرمان و یزد تا بخشی از نیازها و مصارف آب مجتمعهای تولیدی و طرحهای توسعه مجتمعهای معدنی و صنعتی این سه استان تامین شود.
این صنایع عبارتند از مجتمع معدنی و صنعتی گلگهر، مجتمع مس سرچشمه و صنایع فولادی و معدنی استان یزد. گفته شده است سهامداران این پروژه بزرگ نیز همین سه شرکت یعنی گلگهر، ملی مس و چادرملو هستند.
بر اساس گزارشهای منتشر شده فاز اول این طرح شامل سه قطعه است. طول خط انتقال آب شیرین بخش اول که چند روز پیش افتتاح شد ۳۰۵ کیلومتر است که آب خلیج فارس را به صنایع گل گهر در سیرجان میرساند.
قطعه دوم این فاز انتقال آب شیرین شده از گلگهر به مس سرچشمه به طول ۱۵۰ کیلومتر و قطعه سوم به طول ۳۶۰ کیلومتر برای انتقال آب از مس سرچشمه تا صنایع فولادی اردکان و انشعاب صنایع معدنی چادرملو به طول ۱۵۰ کیلومتر خواهد بود. سه صنعت بزرگی که در کشور با چالش بزرگ کم آبی برای ادامه فعالیت خود روبرو هستند.
روی دیگر سکه
گرچه نجات صنایع مهم از کمآبی همان نکتهای است که حسن روحانی رئیسجمهور در نشست روز شنبه هیات دولت به آن اشاره کرد و این پروژه را ستود، اما ماجرا تنها به این روی سکه ختم نمیشود. بسیاری از کارشناسان محیط زیستی معتقدند تبعات زیست محیطی پروژههایی از این دست میتواند درازمدت و غیرقابلجبران باشد.
با این حال دیروز ایسنا از حمایت سازمان محیط زیست از طرح انتقال آب خلیج فارس خبر داد. بر اساس این گزارش سازمان حفاظت محیط زیست میگوید که ارزیابی آثار زیست محیطی انتقال آب خلیجفارس چند سال گذشته به تصویب رسیده بود همچنین با وجود چالشهایی که بر سر انتقال آب بین حوضهای وجود دارد، مسعود تجریشی، معاون محیط زیست انسانی این سازمان میگوید که ما از طرحهایی مانند انتقال آب خلیج فارس حمایت میکنیم چراکه برای اینگونه پروژهها برنامههای مشخصی تدوین شده است و میدانیم که چه میزان آب و با چه شرایطی باید انتقال پیدا کند تا خسارتهای زیست محیطی به حداقل برسد.
این در حالی است که سال گذشته، عباس کشاورز، معاون وزیر جهاد کشاورزی وقت در نشستی گفته بود: «در سالهای ۹۰ و ۹۱ میخواستند که آب دریای خزر را به دریاچه ارومیه منتقل کنیم. همزمان نشستهایی با انجمن علوم آبیاری آمریکا برگزار شد و در این نشستها متخصصان این حوزه گفتند که ۲۰ سال است متوجه شدهایم که انتقال آب بین حوضهای بزرگترین اشتباه ما بود».
شروع ماجرای انتقال آب خلیج فارس
خشکسالی و کمبود آب در سالهای اخیر باعث شده که طرحهایی مانند ذخیره و انتقال آب به دوردستها سر زبانها بیفتد. طرحهایی چون خط انتقال بهشتآباد از سرشاخههای کارون به فلات مرکزی، انتقال آب از خزر به فلات مرکزی و انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی.
اما همه این گمانهزنیها تا اسفند ماه سال 94 بود که حسن روحانی، رئیسجمهور، از مقدمات طرح انتقال آب دریای عمان و خلیج فارس به فلات مرکزی ایران با بودجهای ۴۰۰۰ میلیارد تومانی، خبر داد. پیشتر از این اعلام رسمی خبرهایی درخصوص انتقال آب دریای خزر و خلیج فارس به فلات مرکزی و دریاچه ارومیه بارها از محافل مختلف به گوش میرسید.
اما بحث انتقال آب از دریاهای شمال جنوب ایران به فلات مرکزی تنها به دولت روحانی برنمیگردد و پیشینهای نسبتاً طولانی دارد و به دهه ۴۰ شمسی میرسد. در دوران سلطنت ناصرالدینشاه قاجار عدهای این رویا را در سر میپروراندند که با ایجاد «ایرانرود» که آبراههای قابل کشتیرانی بین دریای خزر و دریای عمان است، تغییری هم در آب و هوای کویری بدهند.
معاون سابق وزیر جهاد کشاورزی: «در سالهای ۹۰ و ۹۱ میخواستند که آب دریای خزر را به دریاچه ارومیه منتقل کنیم. اما متخصصان این حوزه از انجمن علوم آبیاری آمریکا گفتند که ۲۰ سال است متوجه شدهایم که انتقال آب بین حوضهای بزرگترین اشتباه ما بود»
مخالفت حامیان محیط زیست
سالها است که کارشناسان علوم زمین، اقلیمشناسان و پژوهشگران محیط زیست و گروهی از متخصصان منابع آب، از پیامدهای منفی انتقال حوزه به حوزه آب گفتهاند. اما پیمانکاران بزرگ و نیز شرکتهای مهندسی مشاور که با این پیمانکاران ارتباطی قوی دارند، معتقدند منافع اقتصادی این موضوع بر سایر موارد ارجح است.
اما آنچه که برخی از متخصصان محیط زیست را درمورد انتقال آب خلیج فارس نگران کرده است تخلیه پساب شور در محیط دریا، تخریب دریا برای جانمایی لولههای انتقال آب و در نتیجه تهدید اکوسیستم و موجودات زنده دریا است. این نگرانیها درحالی مطرح میشود که سازمان حفاظت محیط زیست میگوید که ارزیابی زیستمحیطی این پروژه به تایید رسیده است. حمید جلالوندی، مدیرکل دفتر ارزیابی آثار زیست محیطی سازمان حفاظت محیط زیست، به ایسنا میگوید: «ارزیابی آثار زیست محیطی این پروژه طی سال ۹۲ نهایی شده و به تصویب رسیده بود».
او در ادامه با اشاره به اینکه برای پروژههای انتقال آب، فاکتورهایی در محیط آبی و در محیط خشکی برای ما مهم است که باید رعایت شود، میگوید: «مسیر عبور لولههای انتقال آب، محل احداث ایستگاههای پمپاژ و رعایت حریم مناطق حفاظت شده ازجمله این فاکتورها است که ادارات کل محیط زیست در استانها باید روی این موارد نظارت دقیق و کافی داشته باشند».
هزینهها و فایدهها
در مرداد امسال حسین غفوری، مدیرعامل سابق آب منطقهای یزد در نشستی که در همین باره برگزار شده بود، با اشاره به خشکسالی و نبود منابع آب اعم از زیرزمینی و سطحی برای «حجم وسیع معادن مس، سنگ آهن و صنایع فولادسازی و طرحهای عظیم توسعه صنایع معدنی» در این استان گفت این پروژه «صرفا برای برطرف کردن نیاز صنایع در نظر گرفته شده است»، زیرا جابجایی محصولات فرآوری نشده این صنایع و معادن به بندرعباس، «گرانتر از انتقال آب نمکزدایی شده از خلیج فارس» است و «نمکزدایی و انتقال آب خلیج فارس تنها راهحل نیاز آبی صنایع یادشده است».
اگر ابعاد آلودگی نفتی در خلیج فارس گسترده باشد، با انتقال آب آن، بحران زیست محیطی ایجاد خواهد شد؛ ضمن اینکه خلیج فارس یک خلیج بسته است و برگشت آب شور میتواند آثار زیست محیطی مخربی بر اکوسیستم و حیات وحش منطقه داشته باشد
او اضافه میکند در صورت نیاز به تأمین آب شرب، تفاهمنامهای با وزارت نیرو منعقد شده که بر اساس آن میتواند «آب انتقالی با قیمت کارشناسی شده به وزارت نیرو فروخته شود». در ارتباط با کشاورزی نیز سهمی در نظر گرفته نشده و در صورت لزوم «کشاورزان میتوانند این آب را خریداری کنند و مورد استفاده قرار دهند».
با وجود منافع اقتصادی اشاره شده داوودرضا عرب، یک کارشناس آب درباره طرح انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی معتقد است: «به نظر میرسد این طرح مشکلات زیستمحیطی و اقتصادی بسیاری دارد و اجرای آن در چنین ابعاد گستردهای سخت است».
سخنگوی سابق ستاد احیای دریاچه ارومیه میگوید: «در گام نخست باید دید که آیا روشهای دیگری برای جایگزینی با طرح انتقال آب مانند صرفهجویی، جابهجایی تخصیص منابع آبی، استفاده از تکنولوژیهای جدید برای کاهش میزان مصرف یا انتقال واحدهای صنعتی به مناطق پرآبتر همانند انتقال فولاد به حاشیه دریای عمان و خزر وجود دارد؟ از سوی دیگر با توجه به اینکه چند سال پیش افزایش میزان جلبکهای سمی موجب شد تا آب شیرینکنها در این منطقه از کار بیافتند؛ آیا میتوان خطوط لوله آب شرب و صنعت را به خطوط آبی منتهی به دریا وصل کرد؟»
وی بیان کرد: «اگر ابعاد آلودگی نفتی در خلیج فارس گسترده باشد، با انتقال آب آن، بحران زیست محیطی ایجاد خواهد شد؛ این مسائل باید با آمایش مورد بررسی قرار گیرند تا تبعات آنها کاهش یابند؛ ضمن اینکه خلیج فارس یک خلیج بسته است و برگشت آب شور میتواند آثار زیست محیطی مخربی بر اکوسیستم و حیات وحش منطقه داشته باشد».
دیدگاه تان را بنویسید