نگاهی به افزایش قیمت روزانه و چهبسا ساعتی مواد غذایی؛
بعد از حذف گوشت و مرغ؛ نوبت میوه، لبنیات و نان است!
ریحانه جولایی
تحریمها، تورم، شرایط بد اقتصادی، نابسامانی ارز و بسیاری موارد دیگر این روزها دامنگیر همه ما شده است و بیشترین آثار آنها را در قدرت خرید و سبد غذایی خود احساس میکنیم.
در ماههای اخیر بسیاری از مردم بهاجبار برخی موارد را از سبد غذایی خود حذف کردند. با بالا رفتن قیمت لبنیات بسیاری از افراد قشر متوسط و پایینتر شیر و ماست را از لیست خریدهایشان خطزدهاند. گوشت و مرغ هر روز افزایش قیمت پیدا میکند و بر سر قیمت تخممرغ هم که مدتی جنجال بود.
آیا ایرانیها با مشکل سوءتغذیه مواجه میشوند؟
کافی است یکشب بخوابیم و فردا صبح برای خرید به نزدیکترین مغازه محل سکونتمان برویم. اینکه با قیمتهای عجیبوغریب محصولان لبنی مواجه شویم چیز جدیدی نیست و چارهای هم جز پرداخت کردن و خرید نداریم.
این روزها در بازار شاهد افزایش قیمت افسارگسیخته و سرسامآور اقلام و مایحتاج ضروری زندگی مردم هستیم بهطوریکه این افزایش قیمت نه هر ماه بلکه هر روز و هر ساعت مشاهده میشود و زندگی در این شرایط برای مردم سختتر شده است.
مسئولان دراینباره میگویند افزایش بیسابقه قیمت دلار در بازار و شیوع کرونا یکی از دلایل افزایش قیمت محصولات و اقلام ضروری است که این وضعیت نابسامان را در بازار رقم زده و شرایط زندگی را برای مردم روزبهروز دشوارتر کرده است.
بااینحال به گفته کارشناسان سرانه مصرف شیر در ایران یکسوم سرانه جهانی است بهطوریکه 90درصد ایرانیان با کمبود کلسیم و 80درصد آنها با کمبود ویتامین D بهعنوان عامل جذب حداکثری کلسیم روبهرو هستند. فقر غذایی و سوءتغذیه یکی از مشکلاتی است که مردم استانهای محروم و دورافتاده از آن رنج میبرند و با گران شدن مواد خوراکی اساسی این معضل تشدید میشود. بنابر گزارشها و آمار ارائهشده در سال گذشته سوءتغذیه در ایران بیش از 4 میلیون نفر را تهدید میکند و حالا با شرایط پیشآمده سوءتغذیه شهرهای بزرگ را هم نشان کرده است و تعداد افرادی که دچار سوءتغذیه میشوند رو به افزایش است.
گفته میشود استانهای سیستان و بلوچستان، کهکیلویه و بویراحمد، ایلام، هرمزگان، خوزستان، کرمان، استان خراسان جنوبی، از لحاظ کیفیت و فروانی مواد غذایی در مقایسه با استانداردهای غذایی، کم برخوردار محسوب میشوند و فقر غذایی زیادی در این استانها وجود دارد.
دست نزنید، برای شما گران است!
با باز شدن پای کرونا به ایران و تأکید پزشکان بر خوردن میوهها و سبزیهایی که سرشار از ویتامینهای متنوع هستند و میتوانند سیستم ایمنی بدن را برای مقابله با ویروس انسانکش کرونا، تقویت کنند، تلاش شهروندان گنجاندن این مواد خوراکی در سبد غذاییشان بود. این استقبال و جای دادن بیشتر میوهها در سبد غذایی باعث شد تا قیمت میوهها نیز افزایش پیدا کنند؛ آنقدر که خرید چند کیلو میوه برای یک خانواده حدود 100 هزار تومان آب میخورد. یکی از سایتهای خبری داخل کشور در گزارشی سری به چند میوهفروشی زده و قیمت چند قلم را به این شرح اعلام کرده است: سیبدرختی، کیلویی ۱۲ تا ۱۵ هزار تومان که قبلاً ۵ تا ۶ هزار تومان بوده. سیبزمینی هر کیلو ۱۵ تا ۱۹ هزار تومان. سیر در مغازههای درهمی و نه سواکنهایی که قیمت بالاتری دارند؛ کیلویی ۲۰ هزار تومان، سیبزمینی حدود ۱۵ هزار تومان و تازه همهی اینها به گفته این سایت قیمت یکی از محلههای جنوب شهر تهران است. در همان محله، گوجهفرنگی کیلویی ۱۰ هزار تومان است که تا همین چند وقت اخیر، حدود ۳ هزار تومان برای هر کیلو تمام میشد. ممکن است این تصور هم برای شما پیش بیاید که محلات بالاتر شهر، قیمت میوههایشان هم بالاتر است؛ نه لزوماً. مثلاً همین گوجهفرنگی در کوچه محلات خیابان شریعتی هم ۱۰ هزار تومان است. در هفتتیر هم سیبدرختی کیلویی ۱۲ تا ۱۵ هزار تومان هم پیدا میشود. همین قیمت میوه در تجریش هم میتواند موجود باشد.
البته تأثیر فروشنده و نرخ تعیینشده توسط او را نباید ازنظر دور داشت؛ مغازههایی که ممکن است زیاد هم شمال شهری نبوده اما قیمتهای نجومی، آنجا را به محلی برای رفتوآمد نه عامه مردم که افراد خاص بدل کند.
در خود محلات هم قیمتها میتوانند متغیر باشند؛ مثلاً مغازههای متفاوت در تجریش قیمتهای متنوعی برای یک جنس با یک کیفیت دارند یا برای نمونه، دو مغازه در منطقه هفت، یکی فلفل دلمهای را کیلویی ۲۰ هزار تومان و دیگری ۱۴ هزار و هشتصد، یکی انار را ۱۰ و دیگری ۱۵ و یکی شلیل را ۱۰ و دیگری ۱۲ هزار تومان میفروشد.
همهچیز تحتتأثیر سیاست است حتی سیبزمینی
این سنت در ایران جاافتاده که قیمت همهچیز اعم از خوراک و پوشاک و مسکن، تحت تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی، حتی شده یکشبه(در عرض یک شبانهروز) بالا برود. بنابراین برای مردم عادی است که وقتی به ماسک و دستکش و الکل و ژل ضدعفونیکننده دست نیاز دارند، یا نتوانند آنها را پیدا کنند و یا با قیمتهای بالا و بهصورت محدود، نصیبشان شود. میوه و سبزیها هم همان حکایت را داشته و دارند اما مردم، دیگر فکرش را هم نمیکردند که گوجهفرنگی و هویج و سیبزمینی و پیاز را هم نتوانند بخرند.
اعطای یارانه به شکل کنونی مدتهاست مخالفان زیادی دارد. مخالفان میگویند وقتی یارانه به مصرفکننده نهایی داده نمیشود، باید انتظار فساد را داشت. اکنون در حوزه آرد و نان نیز همین اتفاق رخ داده است
اگر تا پیشازاین، شهروندان عادی میتوانستند سیبهای بستهای ارزان و هویجهای درهم(با همه ضایعاتشان) را چند کیلویی خریده، آبش را بگیرند و استفاده کنند، حالا دیگر آشامیدنیای بهصرفهتر از آب شهری پیدا نمیکنند. اگر پیشازاین امیدشان میوه و سبزیهای درهمی بود که با قیمت مناسب و مقدار نسبتاً خوب، میخریدند، حالا همان را هم باید دانهای و به تعداد بخرند.
تمامی شواهد و قرائن از زیست ماههای اخیر شهروندان تهرانی که دخلشان در سطح بسیار پایینتری نسبت به خرجشان قرارگرفته و وضعیت سیاسی، اقتصادی و کرونایی کشور هم سیر قهقرایی معیشتشان را تسریع کرده، نشان میدهد که خیلیهای دیگر دانهای و به تعداد، میوه میخرند؛ یک عدد سیب، دو عدد گوجهفرنگی، یک پیاز، یکی دو عدد خیار، موز؟ نه؛ جزو میوههای لوکس محسوب میشود...
جریان صف طولانی نانواییها چیست؟
در میان این گرانیها مدتی است که خبرهایی در مورد شلوغی غیرمعمول نانواییها، منتشرشده؛ این اخبار مربوط به چند شهر یا استان نیست؛ تقریباً هیچ استانی نیست که در روزهای اخیر از اخبار اینچنینی به دورمانده باشد. انتشار ویدیوها و عکسها در شبکههای اجتماعی گسترشیافته. بسیاری میگویند ساعات کاری نانواییها کمتر شده. میگویند تعداد نانی که در هرروز پخت میکردند، بهطور قابلملاحظهای کاهشیافته و برخی نیز از جابجایی نان از شهری به شهر دیگر و استانی به استان دیگر خبر میدهند؛ به گفته آنها نان به مناطقی که کمبود بیشتری وجود دارد منتقل میشود اما نتیجه آن، احساس کمبود بیشتر نان، در شهرهای مبدأ است. بااینوجود، مسئولان مربوطه کمبود آرد در کشور را از اساس تکذیب کردهاند؛ اما آیا این اخبار صحت دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا تکذیب میشود و اگر نادرست است، پس ماجرای صفهای طولانی نانواییها و این تغییر محسوس چیست؟ در همین مورد مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی ایران اخیراً آماری از میزان مصرف آرد در کشور داده. به گفته یزدان سیف، حدود ۹۰ هزار نانوایی از طریق ۴۰۰ کارخانه تولید آرد که ماهیانه ۹۰۰ هزار تن، گندم را تبدیل به آرد میکنند از طریق شبکه حملونقلی منسجم و برنامهریزیشده در سه دهه اول، دوم و سوم در هرماه آرد دریافت میکنند. او گفته هیچ کمبودی در این زمینه وجود ندارد و در هیچ نقطهای از کشور، نه در حال حاضر بلکه درگذشته و حتی در آینده هم هیچ مشکلی در تأمین آرد و نان نبوده و نیست ضمن اینکه میزان ذخایر راهبردی کشور هم بینظیر است.
مسئولان مربوطه کمبود آرد در کشور را از اساس تکذیب کردهاند؛ اما اگر این خبر نادرست است؛ پس ماجرای صفهای طولانی نانواییها چیست؟
یارانه آرد باعث فساد شده است؟
انتخاب اما در گزارشی نوشته است که شلوغی صفهای نانوایی یک واقعیت است. چنین موضوعی قابلتکذیب نیست و ویدیوها و عکسها و مشاهدات میدانی متعدد همین موضوع را نشان میدهد. بااینحال، مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی ایران دلایل عجیبی برای این موضوع ذکر کرده. او گفته: هرسال در نیمه دوم سال، به دلیل اینکه روزها کوتاه میشود و تعطیلی خیلی از ادارات و فضاهای کاری توأم با یکدیگر میشود متأسفانه شاهد شلوغی و ازدحام متقاضیان نان در صف نانواییها هستیم. علت دیگری که امکان دارد نانوایی نان کمتری پخت کند این است که بعضی نانواییها بهجای هشت ساعت کار، شش ساعت فعالیت میکند.
کاهش ساعت کار نانواییها موضوعی است که مسئولان دولتی هم آن را بهنوعی تائید کردهاند. بااینحال، دلیل نانواها با دلیل مسئولان دولتی متفاوت است. هستند نانواهایی که میگویند علت کاهش ساعات کاری کاهش سهمیه آرد است و درواقع آردی ندارند که بیش از آن ساعات محدود، با آن نان بپزند. یکی از نانوایان تبریزی در این زمینه به ایرنا گفته: روزی هشت کیسه آرد از پنج صبح تا سه بعدازظهر میپختیم، ولی الآن فقط چهار کیسه سهمیه داریم. نانوای دیگری هم گفته سهمیهمان ساعت ۲ ظهر تمام میشود و برای رضایت مشتری مجبور به تهیه آزاد آرد هستیم. بنابراین روزی ۴ کیسه آرد آزاد میخریم که قیمتش قبلاً ۱۱۰ هزار تومان بود ولی الآن به ۱۸۰ هزار تومان رسیده. از سوی دیگر اعطای یارانه به شکل کنونی مدتهاست مخالفان زیادی دارد. مخالفان میگویند وقتی یارانه به مصرفکننده نهایی داده نمیشود، باید انتظار فساد را داشت. اکنون در حوزه آرد و نان نیز همین اتفاق رخداده. بهعنوان نمونه، یک نانوا به خبرنگار بازار گفته با افزایش قیمت آرد آزاد، برخی نانواییها به دلیل سودجویی بیشتر آرد سهمیهای خود را در بازار آزاد میفروشند و میگویند سهمیه آنها کم شده و ساعات کاری خود را نیز کم میکنند. این کار باعث ایجاد شایعه شده و صفهای طولانی در مقابل نانواییها ایجاد کرده است.
در آخر اینکه حال و روز مردم خوش نیست؛ بعد از گوشت قرمز و مرغ و ماهی، حال برای حذف اقلام دیگر از سبد مواد غذایی خود نیز آماده میشوند.
دیدگاه تان را بنویسید