نگاه «توسعه ایرانی» به مشکلات اهالی رسانه به بهانه روز خبرنگار؛
زندگی آونگی و در بیم وامید بودن یا نبودن
ریحانه جولایی
این روزها زندگی کردن میان خبرهای تلخ کار سادهای نیست. خبر از مرگ، از کودکآزاری، از دخترکشی، از فقر، از اقتصاد نابسامان، از مشکلات جهان، دولت، کشور و مردم. بااینحال تصور کنید افرادی هستند که با این خبرها از نزدیک مواجه میشوند، وارد بطن آن میشوند و روایتگری میکنند. شغلی که در هیچ روزش آرامش و خوشی نیست. خبرنگاری یعنی پیگیری لحظهبهلحظه تمام دردهای مردم یک کشور، خبرنگاری یعنی خوندل خوردن برای مردمی که آنها را نمیشناسی، اما زندگی و آیندهشان برایت مهم است. خبرنگاری جز با عشق مسیر نیست؛ در سالهای اخیر اما بیتوجهی و کملطفی مسئولان این حرفه مهم و حیاتی را به نابودی کشانده است تا جایی که بسیاری از خبرنگاران عطایش را به لقایش بخشیدهاند و از آن دست کشیدهاند. بسیاری وضعیت این روزهای خبرنگاری در ایران را به قطاری که از ریل خارجشده توصیف میکنند.
شغلی دشواربا جایگاهی متزلزل و مخدوش
خبرنگاری، شغلی دشوار است با جایگاهی متزلزل و مخدوش. این واضحترین تصویری است که وضعیت امروز خبرنگاری و روزنامهنگاری به دست میدهند. شغلی که در میانه تسلط نگاه اقتصادی بر مناسبات جامعه، خبرنگاران حرفهای را به سمت شغلهای دیگری روانه و بازار کار را بستر جذب نیرویهای کمتجربه کرده است. این توضیح اما توصیف همه روزنامهنگاران، خبرنگاران و رسانههای آنها نیست اما «17 مرداد» تنها فرصتی است که میتوان از قطار رسانه که از خط خارجشده است، حرف زد!
در سالهای اخیر بارها شنیدهاید که روزنامهای به دلیل مشکلات مالی بستهشده است، حقوق خبرنگاران پرداختنشده و یا با تأخیر چندماهه و آنهم نصفه و نیمه به حسابشان واریز شده است. گرانی سرسامآور کاغذ، هزینههای زینک و چاپ و هزینههای بیشمار دیگر افزون بر فروش نرفتن روزنامهها و ... باعث شده تا دست مدیران مسئول برای پرداختها بسته باشد و درنهایت اگر هم نشریه را تعطیل نکنند، یا اقدام به تعدیل نیرو کنند یا کمترین میزان پرداختی را به خبرنگاران خود داشته باشند. این موضوع معیشت روزنامهنگاران و خبرنگاران را به مخاطره افکنده است و نیز موجب شده تا حرفهایها از این شغل کناره بگیرند و افرادی باتجربه و دانش اندک جایگزین آنها شوند. جامعه رسانهای به گواه مسئولان و افکار عمومی از معدود جوامعی است که در تمام ساعات روز حتی در اوقات فراغت در عرصههای مختلف به رصد و پایش میپردازد. حتی با برخی از سوژهها زندگی میکند، از برخی از اتفاقها ملول میشود یا حتی نسبت به رفتار طعنهآمیز دلگیر میشود. با تمام این تفاسیر حقوق یک روزنامهنگار بهطور متوسط مبلغ دو میلیون و 500 هزارتا 3 میلیون تومان است که برای یک زندگی عادی کفاف نمیدهد. در کنار چنین حقوق پایینی نداشتن صنف و شرایط مطلوب بیمهای را هم باید لحاظ کرد. در سالهای اخیر یکی از مشکلات بزرگ خبرنگاران تعدیل نیروهای گسترده بود که این تعدیل نیروها در دوران کرونا بیشتر هم شد. در این روزها بسیاری از رسانهها نیروهای خود را کم کردند یا از صفحههای روزنامه کاستهاند. گروه زیادی از روزنامهنگاران در ماههای اخیر بیکار شدند و با وضعیت اسفبار مطبوعات ایران هنوز نتوانستهاند برای خود کاری پیدا کنند و برای یک روزنامهنگار که سالها تحصیل و تجربه را در کارنامه خود دارد بیکاری یعنی مرگ!
یک معلول و بیشمار علت
یک خبرنگار با حجمی عظیم از سختی کار باید با مشکلات معیشتی هم دستوپنجه نرم کند و سؤال اساسی آنها این است چرا باوجود تورم فزاینده هرساله یا بهتر بگوییم هرروزه و بالا رفتن قیمت کالاها و خدمات، تغییری در حقوق خبرنگاران مشاهده نمیشود؟ چرا هر چیزی در کشور ما مشمول تورم و گرانی میشود جز کلمه؟ این واقعیت تلخ چند علت دارد. یکی از ویژگی ما ایرانیها این است که در شرایط تورمی اولین کالایی که از سبد مصرفی خود حذف یا کم میکنیم، کالاهای فرهنگی است که شامل نشریات هم میشود. دوم اینکه به دلیل گسترش فضای مجازی و انتقال فرآیند اطلاعرسانی از مکتوب به آنلاین، مردم احساس نیاز کمتری به خرید روزنامه دارند و با کاهش فروش روزنامهها، منابع مالی آنها هم سیر نزولی یافته و تأثیر منفی خود را در میزان مزد خبرنگاران نشان میدهد. کاهش درآمد از آگهیها به علت تمایل آگهیدهندگان برای دیده شدن در فضای مجازی مورد استقبال مردم و نیز کارساز نبودن یارانه دولتی ویژه مطبوعات به دلیل تورم بالا و فساد در توزیع باعث شده تا منابع مالی روزنامهها برای بهبود پرداختی به خبرنگاران تحتفشار مضاعف قرار گیرد. نکته تأثیرگذار دیگر ناهمراهی ساختارهای قانونی و ضعف فعالیتهای صنفی در ایران است که مانع از پیگیری مؤثر جمعی برای افزایش حقوق منصفانه خبرنگاران میشود بهنحویکه حتی تأخیرهای طولانیمدت در پرداخت حقوق اندک به خبرنگاران یا پرداخت نکردن حقوق ناچیز کنونی هم از قابلیت پیگیری و پشتوانه قانونی و صنفی جدی محروم است. با این حال اغلب روزنامهنگاران به دلیل عرق و علاقهای که به کارشان دارند اگر حقوقشان کم یا بد پرداخت شود و گاهی اصلاً پرداخت نشود، بازهم نهایت صبوری را به خرج میدهند و از پیگیری یا واکنشهای تند خودداری میکنند اما همین عشق به روزنامهنگاری، زمینه سوءاستفاده برخی مدیران مسئول و اسپانسرهای روزنامهها را فراهم میکند و آنان حتی باوجود داشتن سود و درآمد کافی از محل انتشار روزنامه، پرداخت حقوق مناسب و بهنگام روزنامهنگاران را از اولویت پرداختیهای خود خارج میکنند.
خبرنگاران از حمایت قانونی برخوردار نیستند
در قوانین فعلی ما، مشخصاً از روزنامهنگاران حمایت نمیشود و موضوع حقوق خبرنگاران و روزنامهنگاران موردتوجه نیست؛ بهطوریکه معمولاً آنان در ذیل رسانهها و مؤسسات رسانهای تعریف شدهاند و حمایتهای قانونی لازم نه در قانون مطبوعات و نه در قوانین دیگر برای روزنامهنگاران وجود ندارد درحالیکه کار اصلی رسانهها بر عهده آنان است.
خبرنگاران باید از ثبات شغلی برخوردار باشند و درآمد مکفی داشته باشند و درواقع، وضعیت قرارداد همکاری آنان نباید متزلزل باشد و سرگردان بین رسانههای مختلف شوند. برای رعایت حقوق خبرنگاران در این زمینه، حتماً باید قراردادهای نمونه حمایتی از آنها وجود داشته باشد
در کشور ما تهدید خبرنگار، گرفتن میکروفون، برخوردهای توهینآمیز، بیرون کردن خبرنگاران از جلسات و تهدیدهای غیرمستقیم یا تلفنی رخ میدهد هرچند که اخیراً واکنشها نسبت به حقوق این قشر و رعایت حقوق آنان خوب است اما بهطورکلی در قوانین ما حمایت مصرحی از روزنامهنگاران در این زمینه دیده نمیشود. برای مثال خبرنگاران بسیاری بودهاند که در پی پرسشی از یک نماینده یا مسئول کتکخورده یا آسیب فیزیکی دیدهاند و کسی از آنها حمایت نکرده است. از سوی دیگر خبرنگاران باید از ثبات شغلی برخوردار باشند و روابط کاری باثبات و درآمد مکفی داشته باشند و درواقع، وضعیت قرارداد همکاری آنان نباید متزلزل باشد و سرگردان بین رسانههای مختلف شوند. برای رعایت حقوق روزنامهنگاران در این زمینه، حتماً باید قراردادهای نمونه حمایتی از روزنامهنگاران وجود داشته باشد و حقوق روزنامهنگاران و طرف مقابل در آن به تصریح مشخص باشد.
ابهامات و احکام مجمل قانونی
از سوی دیگر باقر انصاری، وکیل پایهیک دادگستری معتقد است اطلاعات روزنامهنگاران در رابطه با قوانین مرتبط با کارشان بسیار کم است. به گفته او قانون فعلی با قانون اساسی مغایرت جدی دارد؛ اصل ۲۴ قانون اساسی انتشار نشریات را آزاد اعلام کرده است، اما قانون مطبوعات ما همان رویه زمان قبل از آزادی مطبوعات در جهان را دنبال میکند که انتشار نشریه را «امتیاز»ی میداند که تنها باید به اشخاص خاصی اعطا شود؛ این رویه از زمان قاجار و پهلوی در کشور ما حاکم و اصلاحنشده است. او همچنین بیان کرد: از نظر حدود نیز قانون فعلی از شفافیت برخوردار نیست. انواع جرائم و مجازات در این قانون پیشبینیشده است و بسیاری از آنها به قوانین دیگر ارجاع دادهاند. نشریات و روزنامهنگاران دقیقاً نمیدانند چه امری از نظر این قانون جرم و ممنوع است و با فرض ارتکاب جرم، چگونه و در چه مرجعی به آن رسیدگی خواهد شد و چه مجازاتی در پی خواهد داشت؛ ازاینرو، لازم است این ابهامات و احکام مجمل برطرف شوند. انصاری در خصوص اجرای ماده ۴ قانون مطبوعات مبنی بر اینکه هیچ مقام دولتی یا غیردولتی نباید برای مطلب و مقالهای مطبوعات را تحتفشار قرار دهد، بیان کرد: هنوز تعریفی از سانسور و فشار بر نشریات ارائه نشده است و من شخصاً رأیی که از دادگستریها در محکومیت سانسور یک نشریه به استناد این ماده صادرشده باشد، سراغ ندارم. شاید شاکی خصوصی وجود نداشته است و شاید هم ازنظر مقامات قضایی، فشار و سانسور، چندان قابلیت تعقیب ندارد کما اینکه مقامات قضایی ما اغلب نشریات را انذار میدهند تا حمایت.
خبرنگاری، شغلی دشوار است با جایگاهی متزلزل و مخدوش. این واضحترین تصویری است که وضعیت امروز خبرنگاری به دست میدهند. شغلی که در میانه تسلط نگاه اقتصادی بر مناسبات جامعه، خبرنگاران حرفهای را به سمت شغلهای دیگر روانه میکند
آینده نامعلوم روزنامهنگاری در ایران
در آستانه روز خبرنگار همکاران ما در روزنامه شهروند روزهای خوبی ندارند. این روزها خبر از تعطیلی روزنامه شهروند دستبهدست فضای مجازی و رسانهها میچرخد که نگرانی و بعضاً اعتراض برخی از اهالی رسانه را به همراه داشته است. شهروند را همه بهعنوان روزنامهای اجتماعی میشناسند و دلیل تعطیلیاش هرچه میتواند باشد، رغبت کمتر مردم به مطالعه روزنامههای کاغذی، شیوع کرونا، گرانی کاغذ و یا خواست مدیران برای عدم انتشار روزنامه کاغذی و یا هر دلیل دیگری. کلام آخر اینکه روزنامهنگاری در ایران یک زندگی آونگی است چراکه روزنامهنگاران در وضعیت خوفورجای بودن و نبودن به سر میبرند. باآنکه بر وضعیت روزنامهنگاری در ایران انتقادهای بسیاری وارد میشود اما بسیاری از صاحبنظران این حوزه معتقدند روزنامهنگاری در ایران طی 25 سال اخیر، درخشانترین دوره خود را تجربه کرده است. بااینحال هزینه مزد و مزایای خبرنگاران اگر بخواهد حتی مطابق با استانداردها پرداخت شود 10 تا 15 درصد کل هزینههای آن رسانه هم نمیشود. سؤال اینجا است که چرا هزینههای مختلف پرداخت میشود، اما نوبت به خبرنگاران که میرسد، حداقلی ناچیز نصیب آنها میشود؟ درآمد خبرنگاران کفاف هزینههای زندگی آنها را نمیدهد و خبرنگار مجبور است که در چند رسانه کار کند و غم نان و گذران زندگی از کیفیت کار او کم میکند. خبرنگاری در جهان طی سالهای اخیر با چالشهای جدی همانند رقابت با شبکههای اجتماعی جذاب مواجه شده که ایران هم از این قاعده مستثنا نیست. علاوه بر این خبرنگاران کشور ما با چالشهای بومی مهم نظیر حقوق ناکافی، نبود امنیت شغلی و حمایت قانونی و نیز بهرهمند نبودن از نهاد صنفی نیرومند دستبهگریبان هستند که حل آنها نیازمند عزم و همافزایی ملی است. بد نیست مسئولان دولتی لااقل به بهانه این روز پای درد دل خبرنگاران بنشینند و از مشکلات آنها باخبر شوند.
دیدگاه تان را بنویسید