جامعۀ بخر و بپر!
فردین علیخواه-گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان
تحرک اجتماعی به معنای تغییر موقعیت اجتماعی افراد، عموما در همۀ جوامع به شکل تدریجی اتّفاق میافتد. در واقع افراد آهستهآهسته پلههای به اصطلاح ترقّی را طی میکنند و بالا میروند. البته تحرک اجتماعی میتواند رو به پایین هم باشد. عدهای هم هستند که سالهای سال همانجایی که بودهاند باقی میمانند. تلاش میکنند ولی جلو نمیروند. در کشورهایی که قاعده و قانون سرلوحه عملکردهاست و نظارت در آنها به شکل جدی اعمال میشود و اقتصادشان هم دچار شوک نمیشود تحرک اجتماعی آرامآرام رخ میدهد. وقتی سرگذشت مردان و زنان موفق را میخوانیم میبینیم که اکثر آنها با تلاش و پشتکار؛ گام به گام پیشرفت کردهاند. کمتر دیده میشود که در این کشورها موقعیت اجتماعی افراد به شیوه «تقّی به توقّی خوردن» ارتقا یابد. در واقع امکان شکلگیری پدیدههایی مانند آقای بابک زنجانی کمتر پیش میآید.
«پرتاب شدگی» ویژگی اقتصادهای بیمار و نتیجه هر ابلاغیه دولتی در عرصه اقتصاد است. با هر ابلاغیه، عدهای رو به پایین و عدهای رو به بالا پرتاب میشوند! بحث این نوشته اما چیز دیگری است. از نظر اجتماعی، تدریجی بودن تحرک اجتماعی یک حسن دارد، اینکه «مکان و منش» آدمها پابهپای هم ارتقاء مییابند. به بیان بهتر تدریجی بودن باعث میشود افراد، منش لازم برای موقعیت یا مکان اجتماعی جدیدشان را نیز کسب کنند. وقتی در جامعه امکان پیمودن یک شبه راه صد ساله وجود داشته باشد عرصه برای مانور«نوکیسهها» هموار میشود. مهمترین ویژگی این نوکیسهها آن است که تناسبی بین مکان و منششان وجود ندارد. چون با «سرقت» به «ثروت» رسیدهاند، و در واقع نرسیدهاند بلکه پرتاب شدهاند. «سرقت، سرعت، ثروت» داستان زندگی نوکیسهگان اقتصادی است. قطعا در این نوشته حساب کسانی که با تلاش به ثروت رسیدهاند جداست.
نوکیسهها در همه عرصهها حضور دارند از بازار تا موسیقی، از دانشگاه تا بیمارستان. لازم نیست صدای گیرایی داشته باشید. جذاب کردن صدایتان را به نرم افزارها بسپارید. کافی است به کسی که نرمافزار میداند سفارش کار بدهید. بعد هم کلیپی تهیه کنید و هزینه پخش آن از سایتها و شبکههای ماهوارهای را پرداخت کنید. شما دیگر سوپراستار شدهاید!
اگر سررشتهای از بازیگری ندارید نگران نباشید. به یک کارچاق کن وصل شوید و درخصوص مبلغی که باید به او بپردازید به توافق برسید. بقیه کارها را او به شکل تضمین شده انجام میدهد. شما دیگر سوپراستار شدهاید!
میخواهید مراتب علمی را یک به یک طی کنید. به اطراف میدان انقلاب تهران بروید و مقاله، پایاننامه و حتی کتاب سفارش دهید و در اسرع وقت تحویل بگیرید. اصلا اگر حوصله رفتن به آنجا را ندارید در گوگل کلمات «خرید پایاننامه و مقاله» را جستجو کنید. هر چه سفارش بدهید در کمتر از یک روز درب منزل تحویل میگیرید. شما دیگر « دکتر» شدهاید!
و به این شکل جامعه پر میشود از نوکیسههایی از همه نوعش! این دقیقا جامعه «بخر و بپر» است. کسانی که میخرند و میپرند. جامعهای که افراد مدام به دنبال راههای میانبرند. کسی نمیخواهد در مسیر مستقیم راه برود. همه میخواهند از مسیر میانبر راه بدوند. این میشود که این روزها پزشک داریم ولی کمتر حکیم میبینیم، خواننده داریم ولی کمتر هنرمند میبینیم، عضو هیأت علمی دانشگاه داریم ولی کمتر استاد میبینیم. بازیگر داریم ولی کمتر هنرپیشه میبینیم، دکتر داریم ولی کمتر باسواد میبینیم. چون اینان خریدهاند و پریدهاند، پول دادهاند و گذشتهاند. همه چیزشان عاریهای است. اگر هم گهگاه منش متناسب با مکانی را که اشغال کردهاند از خود نشان میدهند تظاهرشان خیلی زود لو میرود. اینان مانند برخی کالاهای بنجل میدان توپخانه تهراناند که روی آنها درشت نوشته شده است: ساخت ژاپن!
دیدگاه تان را بنویسید