نه قوانین کارساز است و نه وعدهها محقق میشود
قتل یک دختر دیگر به دست پدر!
سعیده علیپور
هنوز چند هفتهای از کشته شدن فجیع دختر 14 ساله تالشی توسط پدرش و حواشی جنجالی آن نگذشته بود که خبر بریدن سر زن جوانی توسط همسرش جامعه را در شوک فرو برد. شوکی که خیلی زود با مرگ ریحانه عامری دختر ۲۲ ساله، که او هم توسط پدرش کشته شد، به پرسشی بزرگ بدل شد؛ اینکه آیا قتلهای ناموسی در ایران افزایش یافته است؟
گرچه آمار رسمی در این باره وجود ندارد، اما با استناد به مقالات دانشگاهی و پایاننامههایی که به بررسی موضوع قتلهای ناموسی پرداختهاند، گفته میشود سالانه حدود ۴۵۰ مورد قتل ناموسی در کشور اتفاق میافتد. قتلهایی که بسیاری از آنها در بستر استانهایی با بافت فرهنگی قبیله و عشیرهای مثل؛ خوزستان، کردستان، ایلام و سیستان و بلوچستان رخ میدهد و کمتر در رسانهها راهی برای خودنمایی پیدا میکند.
ماجرای رومینا، فاطمه و ریحانه
نخستین مورد از قتلهای ناموسی اخیر که به واسطه شکل جنایت و احتمالا محل وقوع به رسانهها راه یافت مربوط به دختر تالشی بود. رومینا اشرفی ۱۴ ساله روز جمعه اول خردادماه در روستای «سفیدسنگان» از بخش حویق شهرستان تالش در استان گیلان با داس و به دست پدرش کشته شد. قتل رومینا هنگامی رخ داد که او پس از پنج روز فرار با خواستگارش، از سوی پلیس آگاهی آستارا بازداشت و با دستور قاضی دادگاه به پدرش تحویل داده شد. رضا اشرفی پدر رومینا که به گفته شاهدان سابقه خشونتی هم علیه خانوادهاش نداشت، پس از بازگشت به خانه، هنگامی که رومینا در خواب بود با ضربات داس گلوی دختر چهارده ساله خود را برید و سپس خود را به کلانتری معرفی کرد.
دومین قتل در شامگاه یکشنبه ۲۵ خرداد در آبادان رخ داد، فاطمه برحی ۱۹ ساله با ضربات چاقوی حبیب برحی، همسر و پسر عمویش کشته شد.
حبیب برحی ۲۳ ساله پس از قتل فاطمه به بهانه خیانت، با در دست داشتن چاقوی خونینی که با آن فاطمه را به قتل رسانده بود به کلانتری۱۱ آبادان مراجعه کرد.
ریحانه عامری آخرین دختری بود که خبر کشته شدنش توسط پدر واکنشهای زیادی در پی داشت. اما همچون پدر رومینا و همسر فاطمه، خود به قتل معترف نشد، بلکه نگرانی خواهرش، راز قتل او را فاش کرد.
بر اساس گزارشهای منتشر شده در خبرگزاریها به نقل از پلیس، خواهر ریحانه عامری صبح سهشنبه گذشته به اوضاع مشکوک میشود و مادر ریحانه در پاسخ به دخترش میگوید که پدرش بر سر دیر آمدن ریحانه به خانه تهدید کرده که سر یک فرصت مناسب بالاخره ریحانه را میکشد.
در گزارشها اشاره شده که پس از باز کردن در اتاق مقتول، مشاهده میکنند که اتاق ریحانه بسیار به هم ریخته است و وقتی مادر ریحانه قصد جمعآوری لباسها از سطح اتاق را داشته، خون مشاهده کردهاند. آنها بلافاصله پلیس را در جریان گذاشتند و ماموران پس از حضور در محل و کشف خون روی فرشهای داخل خانه، رد خون را تا کنار خودروی پدر ریحانه پیدا میکنند.
پس از بازداشت در نهایت پدر ریحانه ساعت ۱۱ شب اقرار میکند که دخترش را به قتل رسانده و پیکر او را در بیابانهای اختیارآباد رها کرده است. به گفته پزشکی قانونی، ریحانه تا دو ساعت پیش از آن یعنی تا ساعت ۹ شب زنده بوده و به خاطر خونریزی زیاد، جان باخته است. در حالی که در خبرهای اولیه عنوان شده بود پدر با تبر دختر را کشته اما سپس پلیس علت قتل را مرگ بر اثر اصابت میله به سر اعلام کرد.
بر اساس گزارشها ریحانه که در یک کافی شاپ کار میکرد و در شبکههای مجازی نیز فعالیت زیادی داشت پیشتر نیز مورد ضرب و شتم شدید پدر قرار گرفته بود، به طوری که در سال ۹۶ پدر ریحانه او را تا سر حد مرگ کتک زده و حتی دست و پای او را شکسته بود؛ بهگونهای که به نوشتۀ برخی خبرگزاریها، چنانچه خواهرش او را از دست پدر نجات نمیداد و به بیمارستان نمیرساند، احتمالاً در همان سال مرده بود.
میزان قتلهای ناموسی
برآورد صندوق جمعیت سازمان ملل نشان می دهد، مرگ سالانه پنج هزار نفر در دنیا بر اثر قتل ناموسی است و بر اساس برخی بررسیها، در ایران هم شایعترین قتلها به مسائل جنسی و ناموسی مربوط است. بر اساس گزارش پلیس ایران، فقط در سال ۱۳۸۸ و در شهر اهواز، ۱۵ زن قربانی قتل ناموسی شدند که معادل ۲۴.۵ درصد از کل قتلهای سال ۸۸ شهر اهواز بوده است.
مقالات دانشگاهی و پایاننامههایی که به بررسی این موضوع پرداختند، هم از آمار بین ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد قتل ناموسی سالانه خبر میدهند. به گزارش ایسنا در اینباره غلامحسین کرمی و همکاران در مقالهای به تبیین جامعهشناختی پدیده قتلهای ناموسی (به خاطر شرف) در استان خوزستان در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ پرداختهاند و ریشههای ۱۴۰ قتل ناموسی رخ داده در این بازه زمانی را بررسی کردهند.
آنها در این پژوهش سراغ «۱۴۰ نفر از قاتلان و همچنین ۱۴۰ نفر از شیوخ قبایل و طوایفی که قاتلان از اعضای آن طوایف بودهاند، یا این پدیده در آنجا اتفاق افتاده است»، رفتهاند و از آنها درباره دلیل قتل پرسیدهاند.
یافتههای پژوهش این جامعهشناسان هم نشان میدهد در میان قاتلان، وابستگی به قبیله، پایگاه اجتماعی، خردهفرهنگ خشونت، نگرش به زن و حمایت شیوخ از این قتلها، دلایل گرفتن جان یک انسان است.
برخی معتقدند با فرهنگسازی از سوی رسانههای فراگیر و مدارس، ضمن توانمندی زنان میتوان جامعه را نسبت به تبعات خشونت علیه زنان مطلع کرد و در مدت کوتاهی از آمار قتلهای ناموسی کاست
حمایت افکار عمومی
اما در این میان آن چیزی که بیش از پیش در آتش ناموس میدمد و بر جان زنان میافتد، حمایت افکار عمومی و در برخی موارد حتی قهرمان خوانده قاتل است. بر اساس پژوهش «محمداسماعیل ریاحی»، دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندران، حدود ۲۰ درصد مردم مریوان در استان کردستان نگرشی مثبت نسبت به قتل ناموسی دارند. نتایج پژوهش ریاحی و همکارانش با عنوان «بررسی جامعهشناختی نگرش به قتلهای ناموسی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در شهر مریوان» میگوید: «یکپنجم از پاسخگویان، نگرشی مثبت به قتلهای ناموسی داشتهاند (۲۷.۶ درصد مردان و ۵.۳ درصد زنان)، در حالیکه نگرش ۲/۳۸ درصد (۲۸.۱ درصد مردان و ۵۵.۶ درصد زنان) منفی بوده است».
اما چه چیزی باعث میشود افرادی نسبت به قتل یک زن از سوی اعضای خانواده یا فامیل نگرش مثبت داشته باشند؟ نتایج این پژوهش دانشگاهی میگوید متغیر یادگیری اجتماعی، قویترین و مهمترین پیشبینیکننده مستقیم نگرش مثبت به قتل ناموسی است: «از میان عوامل ساختاری، متغیرهای احساس نابرابری جنسیتی، پذیرش باورهای مردسالارانه و پایبندی به باورهای سنتی، بهترتیب مهمترین متغیرهای پیشبینیکننده نگرش مثبت به قتل ناموسی است».
آیا قانون نجاتبخش است؟
در خرداد ماه در حالی که خبر قتلهای ناموسی در کشور فراوان شنیده شد و جامعه ایرانیان را متاثر کرد، رئیس جمهور دستور داده تا لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت از بایگانی لوایح نافرجام بیرون بیاید و زودتر تصویب شود. گرچه عنوان لایحه این بار شباهتی به طرح اولیه نداشت و با عنوان «صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت» تغییر نام داده بود.
لایحهای که بخشهای فراوانی از آن حذف شده و بسیاری معتقدند با تصویب این شیر بییال و دم هم نمیتوان امیدی به کاهش دخترکُشی و زنکُشی داشت. چرا که بر اساس قانون مجازات اسلامی پدری که فرزندش را بکشد به سه تا ۱۰ سال زندان محکوم میشود. این در حالی است که در لایحه تامین امنیت زنان نیز این عدد تغییر چندانی نکرده و به پنج تا ۱۰ سال زندان افزایش یافته است. ضمن اینکه قاضی اساسا در مورد اجرای همین میزان مجازات نیز آزاد است.
این لایحه همچنین در مورد زنانی که مورد خشونت همسرانشان قرار میگیرند راه را چندان آسان نکرده است. یکی از راهکارهای قانونی جدایی زن از شوهر بر اساس قوانین اثبات عسر و حرج یا غیرممکن بودن زندگی با مرد است. بر اساس این لایحه، زن باید سه بار از دادگاه علیه همسرش حکم محکومیت بگیرد تا بتواند جدا شود. این در حالی است که به گفته فعالان حقوق زنان این کار برای بسیاری از زنان مخصوصا زمان مناطق محروم یا قبایل و عشیرهها و افرادی که مورد خشونتهای شدید همسر هستند چنان سخت یا حتی غیرممکن است که عملا نمیتوان امیدی به نجات آنها از شرایط خشونتآمیز به واسطه این قانون داشت.
آیا آموزش موثر است؟
در این میان اما برخی معتقدند با فرهنگسازی از سوی رسانههای فراگیر و مدارس، ضمن توانمندی زنان میتوان جامعه را نسبت به تبعات خشونت علیه زنان مطلع کرد و در مدت کوتاهی به از آمار قتلهای ناموسی کاست.
مهدیه نژادرضایی، روانشناس در این باره میگوید: «متاسفانه فقدان آموزش به کودکان به زنان ، مردان، به پدران و مادران یکی از چالشهای اساسی نظام خانواده در کشورهایی مثل ایران است».
گرچه آمار رسمی در این باره وجود ندارد اما با استناد به مقالات دانشگاهی و پایاننامههایی که به بررسی موضوع قتلهای ناموسی پرداختهاند، گفته میشود سالانه حدود ۴۵۰ مورد قتل ناموسی در کشور اتفاق میافتد
او با اشاره به خبر قتل هایی که در آن پدران دخترانشان را کشتهاند میگوید: « پژوهشها نشان میدهد هر چه ارتباط پدر با دختر صمیمانه تر باشد، دختران در دوران بلوغ به مشکلات کمتری دچار و کمتر مرتکب خلاف میشوند. دوران بلوغ، دوران بسیار حساسی است.
دخترانی که در سن بلوغ رابطه بهتری با پدرانشان دارند، در تحصیل و دوستیابی موفقتر هستند، رابطه مناسب پدر و دختر در سن بلوغ، علاوه بر آثار کوتاه مدت، آثار طولانی مدتی هم دارد از آن جمله این افراد در زندگی زناشویی ضمن رابطه بهتر با همسرانشان، سلامت روان و جسمی بهتری هم دارند.ایجاد رابطه صمیمی و نزدیک پدر با دخترش در دوران بلوغ نقش تعیینکنندهای در کاهش مشکلات رفتاری و مشکلات روانی در دختران نوجوان دارد. تحقیقات نشان میدهد هرچه این ارتباط در دوران بلوغ عمیقتر باشد دختران کمتر به سمت اشتباه و خلاف روانه میشوند».
دیدگاه تان را بنویسید