زنده باد زنان موفق عصرکرونا!
علیرضا خانی، روزنامهنگار و جامعهشناس
بر بالای تپهای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعهای قدیمی وجود دارد که مشرف به شهر است. اهالی شهر، افسانهای زیبا درباره این شهر دارند که به آنها غرور و افتخار میبخشد. میگویند در قرن ۱۵ میلادی لشکر دشمن شهر را تصرف و قلعه را محاصره میکند. اهالی شهر برای رهایی از مرگ به قلعه پناه میبرند. فرمانده دشمن به قلعه پیام میدهد که قبل از حمله ویرانگر خود حاضر است به زنان و کودکان امان بدهد تا از قلعه خارج شوند. فرمانده دشمن همچنین به خاطر رعایت آیین جوانمردی موافقت میکند هر یک از زنان حق داشته باشند یکقلم از دارایی خود را از قلعه خارج کنند، به شرطی که بهتنهایی قادر به حمل آن باشند.
چهره حیرتزده و سرشار از بُهت فرمانده دشمن به هنگامیکه هر یک از زنان، شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج میشوند، تماشایی بود.
درباره زنان بزرگ و نقشآفرینیهای آنها، و بهویژه فداکاریها و ازخودگذشتگیها و عشقورزیهای زنان در طول تاریخ، سخنها گفتهشده اما آنچه کماکان مغفول و برزمین مانده، سهم زنان از مدیریت جهان آشوبناک امروز است. در هنگامه شیوع کرونا و در شرایطی که رهبران قدرتمند و پرمدعایی همچون دونالدترامپ و بوریس جانسون عملکردی رقتانگیز در برابر آن نشان دادند تایوان، نیوزلند، آلمان، فنلاند، دانمارک، ایسلند و حتی بنگلادش کشورهایی بودند که این ویروس هولناک را بهخوبی و شایستگی مدیریت و مهار کردند و مانع از شیوع گسترده و برجاگذاشتن تلفات سنگین شدند.
وقتی به این کشورها روی نقشه جغرافیا نگاه میکنیم و پراکندگی آنها را از دو سوی اقیانوسیه از جنوب شرق آسیا تا شمال غرب اروپا میبینیم، تنها یک پاسخ برای این پرسش داریم: رهبران همه آنها زن هستند. زنان در طول تاریخ، حائز صفت فداکاری بوده و هستند. این فداکاری، هم در نقش «مادر» تجلی مییابد و هم در جایگاه مدیر و سرپرست یک مجموعه، سازمان، شهر یا رهبر یک سرزمین. امروز نوع فداکاری مرکل با فداکاری اسلاف او که در قلعه وینسبرگ شوهران خود را کول گرفتند و نجات دادند، تفاوت دارد. او با بسیج همه نیروهای بهداشتی و کادر درمانی و دستور تست وسیع و فراگیر کرونا، جامعه خویش را نجات میدهد. همین کارها را خانم«جاسیندا آردن» نخستوزیر نیوزلند در دوردست قاره اقیانوسیه با تصمیم سفتوسخت برای جلوگیری از انتقال ویروس انجام داد. همانگونه که در آنسوی قاره اروپا، خانم «کاترینیاکوبسدوتیر» دستور به انجام تست در مقیاس گسترده داد تا از جمعیت ۳۶۰ هزارنفری ایسلند چیزی کم نشود، در سوی دیگر آسیا، خانم «شیخ حسینه» رئیسجمهوری کشور فقیر و پرجمعیت بنگلادش، بهرغم محرومیت کشورش، همه جهد و تلاشش را به کاربرد تا جمعیت ۱۶۵ میلیونی کشورش را از خطر کرونا نجات بخشد.
آنسوتر، در تایوان رئیسجمهوری دانا و توانایش، خانم «تسای اینگ ون» طرحی درانداخت، که کشور ۲۴ میلیونیاش را در برابر کرونایی که از همسایهاش، چین نشات گرفته بود، چنان مصونیت بخشد که پس از چهار ماه فقط ۶ کشته بدهد.
در نروژ و دانمارک نیز، نخستوزیران زن، اوضاع را چنان مدیریت کردند که جامعهشان، در برابر مدیران مرد اسپانیا و ایتالیا، سالم و سربلند از آزمون بیرون آید.
بدون تردید اینها نمیتواند تصادفی باشد. بهویژه که تنها ۷درصد رهبران جهان زن هستند و معمولاً در هنگامهها و بحبوحههای دشوار، کارنامههایی بهمراتب بهتر برجا میگذارند. همانطور که در رفتارهای نابهنجار و مجرمانه ازجمله اختلاس، دزدی و فساد مالی و سیاسی، زنان، به نسبت مناصبی که در اختیاردارند، سهم ناچیزی دارند.
در کشور ما نیز، زنان سهم ناچیزی از مصادر مدیریتی و حکومتی دارند. سهم زنان از پارلمان کماکان کمتر از 10 درصد است و وعده رئیسجمهور روحانی در بهمن ۹۶ که یکسوم پستها و مناصب دولتی را به زنان واگذار میکند، کماکان بر زمین مانده است و این در اوضاعی است، که سهم زنان در آموزش عالی سالهاست از مردان بیشتر شده است. شاخصی که گواه بر شایستگی و توانایی زنان ایران است.
شاید اگر زنان مسئول بهداشت شهر، مترو، اتوبوسها، حفاظت از جنگلها، دشتها، کوهها، تالابها، دریاچهها و دریاها و جانوران و همه جانداران بودند، اینک اوضاع بهتری داشتیم.
شاید اگر یک مادر در مسئولیت نظارت نشسته بود، همین هفته پیش صدها هزار جوجه بیگناه، بیرحمانه قتلعام نمیشدند. شاید اگر در خاورمیانه رهبران زن حکمرانی میکردند، بهجای بوی باروت و خون، عطر نرگس و یاس در فضا میچرخید. شاید اگر مردان کنار میکشیدند و یک مادر ، پرستار زمین میشد، اکنون دنیا جای بهتری برای زندگی بود....
دیدگاه تان را بنویسید