کرونا، همبستگی ملی و ضرورت خودمراقبتی
محمدجواد حقشناس،عضو شورای شهر تهران
ویروس «کرونا» امروز خود را نهفقط به ریه افراد مبتلا که به ساحت زندگی خصوصی و اجتماعی همه آحاد جامعه و نیز به مناسبات میان حاکمیت و مردم و حتی رابطه میان کشورها و ملتها رسانده و آنها را تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین کرونا موضوعی نیست که بتوان درباره آن صرفاً از یک منظر سخن گفت یا توقع داشت که تأثیرات آن در ابعاد مختلف مدیریتی، روانشناسی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بهزودی برطرف شود. کرونا پدیده نوظهوری است. هرچند ما معمولاً سعی میکنیم آن را با موارد مشابه تاریخی همچون همهگیری طاعون در قرون 13 و 17 میلادی یا شیوع گسترده وبا در ایران همزمان با جنگ جهانی اول و حضور متفقین در ایران مقایسه کنیم. بااینحال مختصات زندگی کنونی ما به آن ابعاد متفاوتی داده است. چنانکه برای بسیاری از ما اینکه بهدلیل شیوع کرونا در روز پدر نتوانستهایم با پدرانمان دیدار تازه کنیم و به تماس تلفنی اکتفا کردهایم امری ناگوار و مختلکننده نظم و جریان زندگی بهنظر میرسد. بااینحال پذیرش شرایط موجود و الزامات آن امری ناگزیر و ضروری است. زیرا در شرایطی که نسبت میان عرضه و تقاضا در نظام سلامت ما به چالش جدی تبدیل شده است، خودمراقبتی حتماً بزرگترین همکاری و خدمتی است که شهروندان به خود، جامعه و دولت انجام میدهند.
تجربه مواجهه با کرونا در کشورهای مختلف البته در وهله نخست به نوع ساختار سیاسی و رابطه میان حاکمیت و مردم وابسته است. این از معدود مواردی است که کشورها با بحران کاملاً مشابه مواجهاند و البته راهکارهای متفاوتی را برای حل آن پیشرو میگذارند و ناکارآمدیهای احتمالی خود را بروز میدهند. در چین مدیریت منسجم و نهادمند حاکمیت و روحیه نظمپذیر خاص مردم شرق آسیا که تصمیمات حاکمیتی را با مقاومت کمتری میپذیرند و درمجموع قدرت اقتصادی، فناوری و سرمایه اجتماعی سبب شد که این کشور بتواند با وجود گستردگی فوقالعاده بحران بر آن غلبه پیدا کند. راهی که کرهجنوبی نیز باوجود ساختار سیاسی لیبرال و کاملاً متفاوتش توانسته به یاری مدیریت کارآمد تاحدود زیادی بپیماید و خودش را به نقطه مناسب برساند. در ایتالیا اما با توجه به بافت فرهنگی خاص این کشور که شاید یکی از شبیهترین کشورها به ایران است، دولت و ساختار مرکزی بهعنوان یک کشور عضو اتحادیه اروپا نتوانست چندان مشابه دیگر کشورهای این اتحادیه عمل کند و بههمین دلیل بحران تا به آنجا پیش رفت که نخستوزیر ایتالیا تصمیم گرفت همه شهرها را قرنطینه کند. بنابراین میبینیم که مقابله با یک بحران مشترک بسته به نوع فرهنگها، کنش و واکنشها و روابط میان حاکمیت و مردم متفاوت است. همچنان که نمیتوان از آثار نوع مدیریت و کارآمدی نظام سیاسی بر آن غافل بود. ایران در شرایطی کرونا را تجربه کرد که طی نزدیک به شش ماه گذشته با چالشهای متعددی مواجه شده و هر یک از این چالشها زخمهایی از جنس کاهش اقتدار دولت و اعتماد مردم بر جای گذاشته بود. این زخمها در ماجرای کرونا یکبار دیگر به نحوی دیگر سرباز کردند. تأخیر در اطلاعرسانی از سوی حاکمیت به هر دلیل و در مقابل رجوع مردم به رسانههای غیررسمی، بیاعتمادی به اطلاعات ارائهشده از رسانه ملی در شرایطی بود و هست که وزارت بهداشت باید بتواند با اطلاعرسانی و سیاستگذاری بهموقع و سریع از سلامت مردم دفاع کند. در چنین شرایطی یقیناً جایگاه حداقلی رسانه ملی در اذهان جامعه نمیتواند کمککننده باشد.
تضعیف جایگاه نهادهای مدنی از رسانهها تا احزاب و نیز منکوب شدن برخی چهرهها و هنرمندانی که امروز میتوانستند و باید مرجع هدایت و پیامرسانی به اقشار مختلف جامعه و هواداران خود میشدند از دیگر مشکلاتی بود که آثار خود را بروز داد. ما با چنین مقدماتی با شیوع کرونا در کشور مواجه شدیم. مسائلی که طبیعتاً کنترل بحران را سختتر کرده است. نیاز امروز ما مرهم گذاشتن براین زخمها است. ایران عزیز و سلامت مردمانش چیزهایی نیستند که اختلافات سیاسی و غیرسیاسی خودمان را در آن دخیل کنیم.
پس باید در افزایش همبستگی ملی بکوشیم و همه دستهایی را که از گوشه و کنار جامعه برای کمک و آگاهیبخشی پیش میآیند به گرمی بفشاریم. ممکن است ما مقدمات پیروی نعل به نعل از راهبرد چین یا کرهجنوبی در مقابل کرونا را نداشته باشیم اما در گونهای متفاوت میتوانیم همدلی و انسجام اجتماعی را رقم بزنیم که درگذشتههای نهچندان دور این سرزمین امتحانش را پس داده است و امروز میتواند مبنای پیمان جمعی ما برای خودمراقبتی و صرفنظر کردن موقت از انجام برخی رسوم، معاشرتها، سفرها و حتی امور روزمره باشد.
دیدگاه تان را بنویسید