چرا همگی مبلغ «چندهمسری» شدهایم؟
زهرا علیاکبری- روزنامهنگار
دنیای عجیبی است، آدمها وقتی با چیزی مخالفند تبدیل به مبلغان اصلی آن میشوند.
مثل همین بحث چندهمسری، این گزاره البته درباره خود من میتواند صدق کند وقتی با چندهمسری مخالفم اما درباره آن مینویسم. این چنین است که از در نفرت وارد شدیم و در خدمت موافقان چندهمسری قرار گرفتهایم.
این روزها همگی به نیروهای متعهدی برای تبلیغ آنچه نمیخواهند بدل شدهاند، تبلیغی از در مخالفت؛ گویا موافقان این موضوع از تاکتیک بدنامی بهتر از گمنامی است بهره میبرند. تصویری در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود و اغلب افرادی که آن را در صفحات شخصیشان گذاشتهاند، هدفشان اعلام نارضایتی بوده است، نه تبلیغ و عده کثیری هم کامنت میگذارند تا مخالفت خود را اعلام کنند .
اینها نشانه چیست؟
نشانه به هم ریخته شدن امنیت روانی خانوادههای ایرانی، خصوصا زنان. آماری که یک فرد تا دیروز گمنام در همین مرکزی که با این تصویر به خبر روز ایران بدل شده است، از خانوادههای چندهمسر ارائه میدهد، ۱۰۰هزار خانواده است. طبق آخرین آمارهای ارائه شده در ایران ۲۵میلیون خانوار زندگی میکنند. سهم این صد هزار مرد چند همسره چقدر است؟
به نظر میرسد به جای اعتراض به تبلیغ چندهمسری بهتر باشد مخالفان دست به کارهای فرهنگی بزنند، مثلا درباره شروط ضمن عقد روشنگری کنند، الزامات روز را تشریح کنند و برای داشتن زندگی بهتر از خودشان آغاز کنند. انگار در این هیاهوی چندهمسری به راه افتاده، آنچه فراموش شده است، همان چیزی است که ما میخواستیم اما سخت درگیر نظر دادن درباره آنچه نمیخواهیم شدهایم. چندهمسری هیچ گاه سبب خیر و برکت نبود و نیست. حتی همسران اولی که رضایت میدهند، از سر دلخوشی نیست که موافقند، اضطرار عامل موافقت زنان با ازدواج مجدد شوهرانشان است. شاید بهتر باشد به کسانی که نگران بی شوهر ماندن دختران و تجرد قطعی هستند، سرنوشت میترا استاد را یادآوری کرد. مشهورترین همسر دوم دهه نود؛ بهتر است دامنه این بحث را جمع کنیم و به جای اعلام نظر درباره آنچه دوست نداریم، درباره آنچه ترجیحمان است صحبت کنیم. سالهای طولانی است درگیر بحث درباره نخواستههایمان هستیم. انگار کافی است.
دیدگاه تان را بنویسید