ریحانه جولایی

فردا 30 دسامبر (8 مهرماه)، روز جهانی ناشنوایان است. آنها که در دنیایی خالی از صوت و کلام و مملو از تنهایی زندگی می‌کنند. دنیایی که همه‌چیز و همه‌کس در آن با سکوت محض همراه است، سکوتی که توام شده با بی‌زبانی و ناتوانی به بیان دردهای دل و خواسته‌ها.

آنها که دنیایی پر از سکوت و بی‌زبانی دارند در دنیای پر از هیاهو و پرجنب‌وجوش در کنار ما زندگی می‌کنند؛ اما حضورشان دیده نمی‌شود و همین است که اغلب نادیده گرفته می‌شوند و از ابتدایی‌ترین حقوق خود بی‌بهره می‌مانند.

مثل همیشه آمار مسئولان متناقض است

آمارهایی که اسفند 97توسط محمد فرهادی، رئیس کمیته شنوایی کشور ارائه شد، حکایت از این دارد که در ایران520  هزار ناشنوا و کم‌شنوا زندگی می‌کنند و سالانه هزار و 500 ناشنوای جدید هم در کشور متولد می‌شود؛ اما بسیاری از کارشناسان این حوزه معتقدند آمار دقیق و درستی از تعداد ناشنوایان ساکن در ایران در دست نیست و آمار ارائه شده توسط مسئولان کمتر از تعداد واقعی است. این که آمار دقیقی از ناشنوایان ایرانی نداریم، به‌خوبی نشان می‌دهد‌ مشکلات این گروه از جامعه تا چه حد مغفول مانده است. 

اکرم سلیمی، مدیرعامل انجمن خانواده ناشنوایان ایران عقیده دارد که چون ناشنوایان نمی‌توانند دغدغه‌هایشان را به شکل معمول مطرح کنند، همین موضوع باعث شده مشکلات آنها کمتر دیده شود. او اعتقاد دارد اینکه هنوز از تعداد ناشنوایان آمار دقیقی نداریم به این دلیل است که این قشر جدی گرفته نمی‌شوند و در نتیجه مسئولان نیازی ندیده‌اند که آمار دقیقی از ناشنوایان داشته باشند. بر اساس گفته‌های سلیمی به صورت تخمینی بیش از یک میلیون ناشنوا و کم‌شنوا در ایران زندگی می‌کنند. ناشنوایان ایرانی در میان دیگر معلولان ایرانی، گروه فراموش‌شده‌تری هستند، چون نه خودشان می‌توانند صدایشان را به گوش جامعه و مسئولان برسانند و نه خیلی‌ها حوصله شنیدن آنها را دارند. از طرفی، آنها انتقاداتشان را صریح و بدون تعارف زبانی معمول بیان می‌کنند که همین صراحت زیاد گاهی کار دستشان می‌دهد و باعث می‌شود عمدا نادیده گرفته شوند.

32میلیون کودک ناشنوای  زیر 15 سال در جهان

آمارهای جهانی هم می‌گویند حدود 360میلیون نفر در جهان دچار کم‌شنوایی شدید هستند و بروز کم‌شنوایی در نوزادانی که نارس متولد می‌شوند 20تا 40درصد در هر هزار تولد است و از مجموع 360میلیون کم‌شنوا، 32میلیون نفر کودکان‌ زیر 15سال و 328میلیون نفر را افراد بالغ و سالمندان تشکیل می‌دهند. براساس تعاریف جهانی آسیب‌های شنوایی به پنج دسته به شرح زیر تقسیم می‌شود: 

«کم‌شنوایی خفیف» که افت شنوایی 15تا 25دسی بل است و اشکال و ایراد واضحی در این افراد دیده نمی‌شود. «کم‌شنوایی ملایم» که افت شنوایی 25تا 40دسی بل است و درک صدای آهسته برای این گروه مشکل است. «کم‌شنوایی متوسط» که افت شنوایی 40تا 70دسی بل است و برای این افراد سمعک توصیه می‌شود. «کم‌شنوایی شدید» که افت شنوایی 70تا 90دسی بل است و استفاده از سمعک برای این گروه ضروری است. «کم‌شنوایی عمیق» که افت شنوایی بیش از 90دسی‌بل است و ممکن است کاشت حلزون به این افراد کمک کند.

سن طلایی برای جلوگیری از ناشنوایی

ناشنوایی یکی از معلولیت‌های شایع در کنار معلولیت‌های جسمی، ذهنی و نابینایی است، به‌طوری‌که از هر هزار تولد زنده سه نفر به صورت مادرزادی ناشنوا متولد می‌شوند. البته اطلاعات ثبت شده نشان می‌دهد مشکلات شنوایی، کم‌شنوایی، بیماری‌ها و حوادث بیش از شمار ناشنوایان مادرزادی موجب ناشنوایی می‌شود بنابراین رعایت اصل پیشگیری می‌تواند در کاهش معلولان در این بخش موثر و مفید باشد.

پزشکان می‌گویند دوران طلایی و تشخیص مشکلات شنوایی و پیشگیری از این معلولیت در کودکان سن کمتر از سه ماهگی است که والدین باید به اهمیت این امر توجه کنند چراکه تشخیص در زمان طلایی بسیار مهم است و هرچند تنها بخشی از درمان است پس از آن مداخلات درمانی به موقع نیز نقش تعیین‌کننده و حساسی را در اصلاح حس شنوایی کودک دارد. زمان طلایی و نهایی برای انجام مداخلات درمانی مشکلات شنوایی و تاثیرگذاری مثبت مداخلات درمانی کمتر از شش ماهگی است زیرا گذشتن از این سن باعث ناشنوایی مطلق می‌شود.

اینکه هنوز از تعداد ناشنوایان آمار دقیقی نداریم به این دلیل است که این قشر جدی گرفته نمی‌شوند و در نتیجه مسئولان نیازی ندیده‌اند که آمار دقیقی از ناشنوایان داشته باشند

بی‌توجهی به مشکلات ناشنوایان

معلولیت به هیچ‌وجه مانعی بر حق‌حیات، زیست در جامعه و مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی و غیره نیست و همه معلولان حق دارند از فرصت‌های برابر در جامعه برخوردار باشند.  گرچه معلولیت یک ناتوانی جسمی است که به تبع آن موجب برخی مشکلات و سختی‌ها برای فرد می‌شود، اما به‌هیچ‌وجه این ناتوانی جسمی را نباید به چشم محدودیت دید. اکثر قریب به اتفاق مشکلات معلولان تابع شرایط جامعه است از جمله بیکاری، مشکل مسکن، مشکلات معیشتی و ازدواج که مشکل بیشتر مردم به حساب می‌آید، اما این سختی‌ها برای معلولان بیشتر می‌شود. 

متأسفانه درحال‌حاضر حقوق افراد ناشنوا به ویژه در کشورهای درحال‌‌توسعه اغلب نادیده گرفته می‌شود و تعصب‌های اجتماعی و موانع دیگر مانع بهره بردن کامل ناشنوایان از حقوق‌شان شده است.  از بی‌مهری‌هایی که به اکثر ناشنوایان می‌شود، باید به عدم توجه و رسیدگی نهادهای دولتی به آنها اشاره کرد. این قشر امکان استفاده از ساده‎ترین رسانه‌های شنیداری را ندارند. امکان استفاده از رادیو برای این گروه صفر است و در صدا و سیما هم پخش برنامه‌های تلویزیونی و اخبار بدون زیرنویس و یا وجود رابط شنوایی انجام می‌شود درحالی‌که ناشنوایان نیز همانند سایرین حق اطلاع از اخبار و بهره‌مندی از برنامه‌های پرمخاطب را دارند.

از سوی دیگر نصب علائم هشداردهنده و اعلام خطر در مکان‌های عمومی و اماکن خاص برای ناشنوایان از اقداماتی است که جای خالی‎اش به شدت دیده می‌شود و صرفا به اعلام هشدارها و اطلاع‌رسانی‌های صوتی بسنده می‌شود. از دیگر موضوعاتی که آسیب‌پذیری معلولان را بالا می‌رود معابر شهری است. حوادث رانندگی همواره درکمین ناشنوایان نشسته و این قشر به محض خروج از خانه با تهدید سوانح رانندگی مواجه‌اند. 

حقوق ناشنوایان را بشناسیم

برای افراد ناشنوا بزرگ‌ترین مانع، عدم به رسمیت شناختن، پذیرش و استفاده از زبان اشاره در همه زمینه‌های زندگی و همچنین عدم احترام به هویت فرهنگی و زبانی این افراد به شمار می‌آید. بیشتر ناشنوایان به‌ویژه در کشورهای درحال‌توسعه هیچ آموزشی نمی‌بینند و تقریباً ۸۰ درصد از جمعیت ۷۰میلیونی ناشنوایان دنیا از امکانات آموزشی محروم هستند. تنها یک تا دو درصد از ناشنوایان به زبان اشاره آموزش می‌بینند با این حال زنان و کودکان ناشنوا در وضعیت بدتری قرار دارند. توسعه حقوقی و به رسمیت شناختن زبان اشاره، مشارکت برابر افراد ناشنوا را در جامعه ترویج می‌دهد.

میزان ثبت‌نام و سواد در میان کودکان ناشنوا بسیار پایین‌تر از متوسط جمعیت عمومی است. بی‌سوادی و کم‌سوادی از مشکلات جدی در میان افراد ناشنوا به شمار می‌آید

اگرچه ناشنوایان از حقوق مساوی با دیگر انسان‌های ساکن کره زمین برخوردارند، اجرای چهار شرط اساسی به مثابه حمایت از حقوق افراد ناشنوا خواهد بود. زبان اشاره به‌عنوان زبان طبیعی ناشنوایان به شمار می‌آید. یک سوءتفاهم بسیار کلی این است که زبان اشاره جهانی بوده و در همه کشورها یکسان است. درواقع، زبان اشاره در هر کشور دقیقاً مانند زبان‌های دیگر مختص آن کشور است. هر زبان اشاره طبیعی که به وسیله جامعه ناشنوایان کشوری مورد استفاده قرار می‌گیرد، به‌عنوان بخشی از میراث فرهنگی، تاریخی و مذهبی آن کشور شناخته می‌شود. به منظور حفظ میراث کامل هر کشوری لازم است که به زبان اشاره آن احترام گذاشته شود. به رسمیت شناختن زبان اشاره همچنین راهی برای ارزش و احترام گذاشتن به میراث فرهنگی و زبانی هر کشور و به‌طورکلی نوع بشر است. میزان ثبت‌نام و سواد در میان کودکان ناشنوا بسیار پایین‌تر از متوسط جمعیت عمومی است. بی‌سوادی و کم‌سوادی از مشکلات جدی در میان افراد ناشنوا به حساب می‌آید. همانند همه کودکان، کودکان ناشنوا نیز باید دسترسی به آموزش برابر و باکیفیت داشته باشند. کودکان ناشنوا با همان ظرفیت‌های برابر برای یادگیری و استفاده از زبان، همانند کودکان دیگر متولد شده‌اند؛ آنها می‌توانند و باید به توانایی‌های کامل خود از طریق برنامه‌های آموزشی باکیفیت دست پیدا کنند. کودکان ناشنوا خیلی خوب به زبان اشاره یاد می‌گیرند. یک رویکرد دو زبانه در بسیاری از کشورها در حال متداول شدن است. این‌معنا که زبان آموزشی در همه مباحث برای ناشنوایان زبان اشاره است. در عین حال، این زبان، تأکید جدی بر آموزش مهارت‌های خواندن و نوشتن زبان مورد استفاده در آن کشور یا جامعه دارد. این رویکرد یادگیری را تسهیل بخشیده است؛ چرا که این روش از یادگیری طبیعی و ارتباط با محیط طبیعی کودک ناشنوا حمایت می‌کند. آموزش‌وپرورش دو زبانه به خصوص در شمال اروپا و امریکای شمالی گسترش یافته است. این شیوه آموزش نتایج قابل‌توجهی در زمینه افزایش میزان سواد و قوی‌تر شدن پایه زبانی کودکان ناشنوا دارد و راهی برای کسب موفقیت‎های بیشتر در طیف گسترده‌ای از موضوعات آموزشی و پرورشی برای آنان مهیا می‌کند. در پایان لازم به یادآوری است که برای احترام به حقوق معلولان باید نیازهای آنان شناسایی و تامین شود و نسبت به ایجاد امکانات برای آنان اقدامات گسترده صورت گیرد.