فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

بسیاری از افراد هستند که با به شماره افتادن آخرین نفس‌های تابستان، کوچ پرنده‌ها و تماشای آسمان ابری و سنگفرش‌هایی که از برگ‌های زرد و نارنجی پوشیده شده، حالت‌هایی چون کسوف را تجربه می‌کنند گویی ماه جلوی قلبشان آمده و قلب آنها دیگر نمی‌تواند نوری از خود ساطع کند؛ غم عالم، روح و جانشان را تسخیر می‌کند و دائما به جون دیگر افراد غر می‌زنند که مگر تاریک شدن هوا و زردشدن برگ‌های سبز قشنگ هم، زیبایی دارد!؟  معمولا این افراد حال خود را با بیان جملاتی چون «تابستان که تمام می‌شود انگار انرژی جوانی من هم به پایان می‌رسد، گویی جان من در حال اتمام است، تمام روز بی‌حوصله‌ام، مدام دلم می‌خواهد بخوابم یا این‌که سرم را با خوردن غذاهای جورواجور گرم کنم؛ هوا که رو به تاریکی می‌گذارد حال من نیز بیشتر گرفته می‌شود، انگار که از نظر روحی حساس و بی‌حوصله می‌شوم و نسبت به هر حرف یا رفتاری به سرعت واکنش تند نشان می‌دهم... همیشه دلم می‌خواهد فصل‌های سرد تمام شوند و روزهای بلند بهار و تابستان برسند» توصیف می‌کنند، جملات و عباراتی که شاید برای اغلب افراد تاحدودی آشنا به نظر برسد. بنابراین اگر با پایان یافتن فصل رنگارنگ تابستان و روزهای بلندش احساساتی چون غم، کسالت، رخوت و گاهی اضطراب به سراغتان می‌آید بطوریکه تمایل دارید دائما بدور از هیایو در گوشه‌ای دنج خلوت گزینید و به عبارتی دل و دماغ انجام هیچ کاری را ندارید، باید به شما بگویم که تنها فردی نیستید که با پایان یافتن روزهای بلند تابستان و آغاز روزهای کوتاه و سرد پاییز دچار این احساسات رخوت‌بار می‌شوید؛ حال اینکه چرا در این میان بعضی از افراد برای شروع فصل پاییز، پادشاه فصل‌ها و قدم زدن بر خش خش برگ‌ها لحظه شماری می‌کنند و با معجزه رنگ‌های این فصل جانی تازه می‌گیرند، و در مقابل عده‌ای دیگر با شروع این فصل دچار حالت‌هایی چون اضطراب، دلشوره و غمگینی می‌شوند، علت را می‌توان در وجود یکی از اختلالات خلقی یعنی اختلال افسردگی فصلی یا (Seasonal Depression Disorder) جویا شد.

به باور کارشناسان علت اینکه چرا برخی از افراد در طول زندگی اختلال افسردگی فصلی را تجربه می‌کنند، تا حدودی می‌تواند به ترشح مواد شیمیایی خاصی در مغز آنها مربوط باشد که با تغییر فصل میزان ترشحات این مواد تغییر می‌کند؛ بطور تخصصی می‌توان گفت سروتونین یکی از نوروترانسمیتر‌های مهمی است که به شدت بر میزان خلق و حال و هوای افراد تاثیر می‌گذاردکه از‌اینرو کاهش نور خورشید و کوتاهتر شدن روز‌های پاییز و زمستان یکی از عوامل مهمی نیز به شمار می‌آیند که منجر به کاهش ترشح این ماده در مغز می‌شوند که در این زمینه دارودرمانی تا حدودی می‌تواند مفید واقع شود. البته یکی دیگر از عوامل مهم در بروز این اختلال، افزایش ترشح ملاتونین، هورمون راه‌انداز خواب است که با کاهش نور خورشید و کوتاهتر شدن طول روز میزان ترشح این هورمون بشدت افزایش می‌یابد و در‌نهایت منجر به ایجاد احساس خواب آلودگی در فرد می-شود که از‌اینرو پرتو درمانی یکی از درمان‌های مفید برای رفع این معضل نیز به حساب می‌آید. 

با‌توجه به مطالب مطرح شده باید خاطر نشان کرد افرادی که از اختلال افسردگی فصلی رنج می‌کشند باید بدانند در برخی از فصول تغییرات روحی و خلقی را تجربه خواهند کرد؛ بی‌حوصله‌تر و بی‌حال‌تر از همیشه خواهند بود و ‌انگیزه‌ کافی برای انجام کارهایشان نخواهد داشت. باید بدانند زمانیکه از خواب بیدار می‌شوند احساس کسالت، خستگی و خواب‌آلودگی را تجربه می‌کنند، حتی هرقدر هم خوابیده باشند، اینطور تصور می‌کنندکه مقدار خوابشان به اندازه کافی نبوده است. بنابراین چنین افرادی نگرانند و نمی‌دانند راه‌حل مشکلشان چه می‌باشد؛ دائما با خود فکر می‌کنند، نکند این سختی و ناراحتی آنها برای همیشه همراهشان باقی بماند! این افراد تصور می‌کنند در مدتی که افسرده و بی‌انگیزه هستند، باید با شرایط کنار بیایند؛ یا به بیان دیگر شرایط موجود را بپذیرند. توصیه من به این افرد این است، به محض آنکه علایم مذکور را در خود شناسایی کردند و از وجودشان آگاه شدند حتما برای برطرف کردن آنها به یک متخصص رجوع کنند. اما مطلوب است در کنار گذراندن جلسات روان‌درمانی و صحبت با متخصصان ساعات بیشتری را در معرض نور خورشید قرار گیرند، سعی کنند در طول روز بیشتر از خانه خارج شوند و در محل کار یا خانه پرده‌ها را کنار زنند تا نور بیشتری دریافت کنند. برنامه‌ریزی کنند و خود را ملزم به اجرای برنامه‌هایشان کنند. حتی شده یک پیاده‌روی ساده را در برنامه روزانه خویش اختصاص دهند. البته نا‌گفته نماند که وجود یک برنامه ورزشی منظم نیز می‌تواند برای این افراد کمک کننده باشد، هرچند که خلقشان پایین است و احساس بی‌حوصلگی و ضعف دارند، اما تمرینات و فعالیت‌های بدنی به میزان تاثیرگذاری می‌تواند برای بهبود حالشان کمک‌‌کننده باشد.