ترک عادات موجب مرض است؟!
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
میگویند ترک عادت موجب مرض است! چقدر با این دیدگاه موافقید؟ براستی ترک عادات ناخوشایند و ناپسند امری محتمل است؟ چقدر تا به حال به خودتان قول دادهاید از همین شنبهای که در پیش است ورزش و رژیم غذایی را شروع کنید! تا بحال چند وعده به خود قول دادهاید که دیگر سیگار نکشید و غذاهای چرب نخورید! یا چقدر خود را بخاطر اینکه زود عصبانی میشوید و از کوره درمیروید شماتت کردهاید و تصمیم گرفتهاید خودمختاری و مدیریت هیجان را فرابگیرید تا کنترل بیشتری بر رفتار و خلق و خوی خویش داشته باشید! چند بار تصمیم گرفتهاید که برخی از خصایص اخلاقی خود را که موجب آزار همسر و فرندان میشود تغییر دهید! این وعدهگذاریها و قرارهای شنبه گذاشتنها برای همه ما بسی آشناست؛ دو سه روز اول و چه بسا هفتههای اول را خیلی خوب، دقیق و منظم روی برنامه پیش میرویم اما به یکباره رهایشان میکنیم و مجددا همان عادات ناپسند را از سر میگیریم. هیچ فکر کردهاید که چرا افراد با همه سعی و تلاشی که به کار میبرند باز هم نمیتوانند از شر بعضی از عادتهای بد خود رهایی پیدا کنند!؟ گویی ترک بعضی عادتها غیرممکن تلقی میشوند، آنقدر که حتی اگر آدمی بداند زندگی و آیندهاش نیز به خاطر همین عادتها لطمه خواهد دید، باز هم نمیتواند آنها را کنار بگذارد و ترکشان کند؛ به نظرتان چه اتفاقی میافتد که آدمی در آغاز مسیر، خیلی خوب شروع میکند و با انگیزه پیش میرود ولی در اواسط راه، قدری سست شده و از ادامه دادن سرباز میزند؟!
از منظر روانشناسی باید متذکر شد که همه ما زندگی خود را باتوجه به یک سری عادات قهری و جبری تنظیم کردهایم که براساس آنها حرکت کرده و روابط خویش را تنظیم میکنیم؛ عاداتی که ترجیح میدهیم دست نخوره باقی بمانند؛ چراکه معتقدیم موفقیت در مسیر تغییرات عادات راهی بسیار سخت و طاقت فرساست که با اضطراب و استرسهای بیشمار همراه است که همت بلند و تلاش بسیار را نیز طلب میکند. البته باید متذکر شد، برای آنکه افراد بتوانند در مسیر تغییر عادات و خصایص ناپسند خود موفق شوند ضروریست الگوی مراحل تغییر را فرا بگیرند تا با برداشتن گامهای کوچک بتوانند به اهداف بزرگ دست پیدا کنند.
باتوجه به تحقیقات و پژوهشهای روانشناسی باید خاطرنشان کرد برای آنکه افراد بتوانند عنان سرنوشت خویش را به دست گیرند باید سه عنصر مهم در تغییر رفتار یا عادت را که نقش اساسی در موفقیت آدمی دارند در نظر داشته باشند؛ این عناصر عبارتند از: آمادگی برای تغییر(آیا منابع و دانش کافی برای به وجود آوردن موفقیتآمیز یک تغییر پایدار را در اختیار دارید؟)، موانع تغییر (آیا چیزی وجود دارد که شما را از انجام تغییر بازدارد؟)، انتظار بازگشت (چه چیزی ممکن است باعث شود که به رفتار قبلی باز گردید؟). از اینرو آدمی اگر این سه عنصر را در الگوی مراحل تغییر خویش درنظر گیرد راحتتر میتواند این نکته را پذیرا باشد که در هر مرحله با وجود درجا زدن و شکست خوردن باز هم مجددا میتواند از نو شروع کند و پر قدرتتر برای تغیر عادات خویش هدفگذاری کند.
درواقع باید خاطر نشان کرد که هر فردی در درون خویش یک کودک لجباز دارد که هیچ خوش ندارد از وی انتقاد شود و با چالشهای سخت روبرو شود. به بیانی دیگر این کودک درون همیشه سعی میکند برای کارهای نامطلوب و عادتهای ناپسندش، توجیهاتی ببافد تا از شر خردهگیریها راحت شود؛ به هر بهانهای تلاش میکند تا فرد را از ادامه دادن مسیر تغییر منصرف کند؛ ازاینرو ضروریست که افراد برای شناخت بیشتر و آشنایی با کودک درون خود حتما با یک متخصص مشورت کنند؛ آشنا شدن هر فرد با این کودک لجباز میتواند بسیاری از مشکلات و سختیهایی که در هنگام ترک عادات بد با آن مواجه میشوند را مرتفع کند. به هر حال باید خاطرنشان کرد، تا وقتی مسایل روانی پشت پرده عادتهای بد شناخته نشوند و به درستی مورد بررسی قرار نگیرند، راهحل مناسبی برای برطرف کردن آنها نمیتوان پیدا کرد.
دیدگاه تان را بنویسید