چقدر با «احساس» تنهایی خود خو گرفتهاید!؟
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
در روزگاری زندگی میکنیم که تنها با لمس یک دکمه در اپلیکیشنهای مختلف صفحات اجتماعی میتوانیم کلی ارتباطات و تعاملات متعدد برقرار کنیم، اما باز هم از تنهایی و تنها ماندن خویش مینالیم؛ براستی چرا با اینکه روشهای متعدد ارتباطی بسیار سهل و آسان شده و به تعبیری با یک چشم برهم زدن میتوان با آنسوی جهان ارتباط برقرار کرد، باز هم تنهاییم و از این احساس ناخوشایند رهایی نداریم. شاید در پاسخ بتوان گفت یکی از ویژگیهای عصر دیجیتال همین «تنهایی» است؛ رسانههای اجتماعی انسانها را به سمتی کشاندهاند که به جای رودررو شدن، لمس یکدیگر و معاشرتهای حضوری؛ به استیکرهای موجود در فضای مجازی بسنده کنند و با آنها تعاملاتشان را پیش ببرند. امروزه با توجه به دنیای مدرن ارتباطات و تکنولوژی میزان «احساس تنهایی» در میان افراد بیشتر از گذشته دیده میشود. نسل قبل شاید تعداد دوستانشان به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسید اما با یکدیگر احساس نزدیکی و صمیمیت خالصانهای داشتند و با گرفتاریهایی که مختصص دنیای تکنولوژی است مثل «احساس تنهایی» دست بهگریبان نبودند.
با این تفاسیر باید خاطرنشان کرد «احساس تنهایی» ربطی به سن، جنسیت، وضعیت تاهل، و نوع شغل افراد ندارد؛ درواقع «تنهایی» نوعی احساس تهی بودن و خلا درونی است که آدمی در چنین وضعیتی حس انزوا را تجربه میکند؛ و میخواهد از دنیا و همه کسانی که دلش میخواست با آنها رابطه داشته باشید، جدا شود. البته نکته حائزاهمیت آن است که «احساس تنهایی» مساوی و برابر با «تنها بودن» نیست و ضروریست میان این دو مفهوم با یکدیگر تمایز قائل شد؛ «تنها بودن» یعنی شما به خواست و انتخاب خود ترجیح میدهید بدون برقراری ارتباط و تماس با دیگران، خوشحال زندگی کنید و البته لازم به ذکر است این نوع تنهایی هیچ آسیب اجتماعی و اختلالی را به همراه ندارد؛ «تنهایی» زمانی مساله، مشکل و یا اختلال محسوب میشود که شما در میان جمع باشید ولی بطرز عجیبی از «احساس تنهایی» رنج ببرید، در چنین حالتی باید تعاملات و ارتباطاتتان را رصد کنید و بدنبال گیر و گرفتاری در آنها باشید.
روانشناسان و رواندرمانگران معتقدند، هرازگاهی تجربه «احساس تنهایی» در زندگی شخصی افراد امری طبیعی قلمداد میشود؛ حال آنکه اگر این احساس تنهایی از حد معمول فراتر رود و به صورت مداوم در زندگی شخصی تداوم پیدا کند به منزله زنگ خطری است که از وجود یک سری مشکلات و اختلالات در روابط میان-فردی آن شخص خبر میدهد. بنابر مطالعات روانشناسی منزوی بودن و احساس تنهایی شدید، بر سلامت جسمانی و روانی فرد آثار منفی دارد و این احساس ممکن است به بروز اختلالات و آسیبهای روانی از قبیل اضطراب و افسردگی نیز منجر شود. کارشناسان معتقدند دلایل بسیاری در شکلگیری و پدیدآمدن «احساس تنهایی» دخیل هستند که اثرات متفاوتی هم بر افراد مختلف به جای میگذارند. درواقع در راستای مطالعات انجام شده میتوان گفت «احساس تنهایی» برابر با وجود شکافی میان تعاملات اجتماعی و ارتباطات بین فردی مورد انتظار شخص با آنچه در واقعیت موجود است، تعریف میشود. بر این اساس رویکرد روانتحلیلی معتقد است «احساس تنهایی» که از درون فرد و اعماق وجودش سرچشمه میگیرد سبب میشود فرد نتواند خودش را دوست داشته باشد و یا نتواند از سوی دیگران دوست داشته شود؛ البته ناگفته نماند عوامل دیگری از جمله نوع شغل و کاری که فرد بطور روزانه با آن سروکار دارد، همچنین لوازم و تجهیزات دیجیتال و شبکههای مجازی نیز به نوبه خود در بروز احساس تنهایی نقش موثری دارند و اغلب مواقع به عنوان یکی از موانع کلیدی تعاملات رودررو و حضوری نام برده میشوند.
از اینرو افرادی که از «احساس تنهایی» مداوم و پایدار رنج میبرند باید از طریق مشاوره و رواندرمانی، عوامل محرک احساس تنهاییشان را ریشهیابی کنند و با بهرهبردن از راهکارهای ارائه شده از سوی متخصصین بر احساس تنهاییشان فائق آیند تا به این ترتیب بتوانند طعم لذتبخش خوشبختی را بچشند.
دیدگاه تان را بنویسید