رابطه نوکیسگی و بروز آسیبهای اجتماعی
وحید کشافینیا، دانشجوی دکتریجامعهشناسی
زمانی که از اعتیاد سخن به میان میآید، در ذهنهایمان، کارتنخوابهای بیخانمانی نقش میبندند که با لباسهای مُندرس و کثیف، در گوشهای از خیابان یا در زیر پل، در حال مصرف یا چُرتزدن هستند. اگرچه بخشی از این تصور ناشی از مصرف آشکار موادمخدر از سوی اقشار تهیدست است، اما بخشی از آن نیز، از بازنمایی نادرست واقعیتهای اجتماعی در رسانههای جمعی و اجتماعی ناشی میشود. واقعیت این است که آسیبهای اجتماعی، بهویژه اعتیاد، در بین همه اقشار جامعه رواج دارند و تنها، شیوه بروز و دلایل آنها، متفاوت هستند. در زمینه اعتیاد نیز، اگرچه آمار دقیقی در دست نیست، اما باید گفت بخش قابلتوجهی از موادمخدر در ایران، در طبقه بالای جامعه، مصرف میشود. در بین اقشار مرفه جامعه، مصرف موادمخدر گرانقیمت نظیر کوکائین، شیشه و انواع قرصهای روانگردان، بهویژه در مهمانیها، بسیار رایج است.
در برشماری دلایل گرایش به اعتیاد، عموماً فقر، بیکاری و مشکلات مالی در بیشتر پژوهشهای انجامشده، در اولویت قرار میگیرند. پرسش اساسی که در اینجا مطرح میشود، این است که اقشار مرفه جامعه که از توانایی مالی خوبی برخوردار هستند، چرا در دام اعتیاد میافتند؟ در یک تحلیل کلی، نهتنها به لحاظ اقتصادی کشور با بحرانهایی چون تحریم، تورم و رکود دستبهگریبان است، بلکه شکاف بین اقلیت صاحب ثروت و اکثریت فاقد آن، بهطور روزافزونی در حال افزایش است. نتیجه مستقیم این مسئله، انباشت سرمایه در دست طبقه ثروتمند و تجمیع فقر در بین اقشار ضعیف و متوسط جامعه است. با نگاهی به آمار، درمییابیم که روند افزایش شکاف طبقاتی در جامعه، صعودی است. اما، پیامدهای اجتماعی این نابرابری، چه میتواند باشد؟ افزایش شکاف طبقاتی در کنار سایر بحرانهای اقتصادی نظیر فقر، بیکاری، فسادهای مالی و ... دو نتیجه عمده به دنبال دارد: پیدایش قشر ثروتمند نوکیسه در هرم بالای جامعه و پیدایش قشر فقیر مالامال از احساس محرومیت نسبی، در هرم پایین. درواقع، باید گفت به لحاظ اجتماعی، هر دو گروه، در معرض انواع آسیبهای اجتماعی قرار دارند. رابطه بین فقر، بیکاری و احساس محرومیت نسبی با اعتیاد، بهتفصیل در پژوهشهای مختلف، نشان داده شده است. آنچه در اینجا مورد تأکید است، رابطه نوکیسگی و مصرف موادمخدر است.
بیشک، تحرک اقتصادی عمودی (پیشرفت مادی) لازمه پویایی اقتصاد یک جامعه است و انگیزه لازم برای کار و تلاش را در بین اعضای جامعه فراهم میآورد؛ اما زمانی که در یک جامعه، این تحرک، ناگهانی و بدون اتکا بر اصل شایستهسالاری روی دهد، باعث پیدایش دو گروه اجتماعی متفاوت میشود که هر دو درگیر مشکلات خاص خود هستند. از یکسو، ثروت بادآورده، باعث پیدایش نوکیسگان ثروتمند در طبقات بالایی جامعه میشود و از سویی فقر فزاینده و احساس محرومیت نسبی در بین طبقات پایین باعث افزایش نارضایتی و سرخوردگی آنها و کاهش انگیزه برای کار و تلاش میشود. مشکلی که در حال حاضر، گریبانگیر جامعه ایران شده است. رابطه بین فقر، بیکاری، احساس نابرابری و سرخوردگی و گرایش به انواع آسیبهای اجتماعی، در پژوهشهای مختلف، تأیید شده است و در اینجا، صرفاً، تحلیل رابطه بین نوکیسگی و بروز آسیبهای اجتماعی، بهویژه اعتیاد، موردتوجه قرار میگیرد.
نوکیسگان، افرادی هستند که به دلیل وجود بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، بهسرعت به ثروتهای کلانی دستیافتهاند. درواقع، سرعت تحرک عمودی آنها، بسیار زیاد بوده است، بهگونهایکه، صعود آنها، از وضعیت قبلی به وضعیت فعلی، بسیار چشمگیر بوده است. البته باید گفت، نوکیسگی صرفاً به مجموعه افراد نوکیسه گفته نمیشود. نوکیسگی متشکل از یک منظومه فرهنگی شامل نوکیسگان، فرهنگ نوکیسگی و هواداران این فرهنگ است؛اما، چه رابطهای بین منظومه فرهنگی نوکیسگی و بروز آسیبهای اجتماعی در جامعه وجود دارد؟
پیر بوردیو، جامعهشناس فرانسوی، معتقد است که نوکیسگان در جامعه، از اختلالی به نام، «اختلال منزلتی»، رنج میبرند. بهزعم او، این اختلال از وجود تعارض بین سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی آنها ناشی میشود. از آنجا که سطح سرمایه اقتصادی این افراد بهسرعت و عموماً بدون اتکا بر اصل شایستگی، ارتقا پیداکرده است درحالیکه سرمایه فرهنگی آنها، همچنان در وضعیت پیشین باقیمانده است؛ بین این دو نوع سرمایه، تعارض به وجود میآید. این افراد توانایی خرید هزاران جلد کتاب را دارند، اما از توانایی و ظرفیت لازم برای جذب سریع سرمایههای فرهنگی برخوردار نیستند. اگرچه، این تعارض میتواند پیامدهای اجتماعی بسیاری داشته باشد ازجمله تلاش برای خرید سرمایه فرهنگی یا جعل آن، بهطور مثال از طریق خرید مدرک تحصیلی یا موارد مشابه، اما یکی از مهترین نتایج این اختلال، گرایش به سمت «مصرف نمایشی» است. درواقع، فرد نوکیسه، میکوشد تا از طریق مصرف نمایشی، اقدام به کسب منزلت اجتماعی یا ارتقای آن کند. در مصرف نمایشی، هدف ارضای نیاز نیست، بلکه هدف نمایش مصرف یا به رخ کشیدن مصرف و لذت از کسب تأیید دیگران (همان هواداران فرهنگ نوکیسگی) است. انجام انواع عملهای زیبایی، پیروی از مُدگرایی، دارا بودن روابط جنسی آزاد و بیبندو بار و سطحینگری برخی از مشخصههای بارز این فرهنگ هستند.
دیدگاه تان را بنویسید