لزوم توضیح دادن روند درمان به بیمار از سوی پزشکان؛
درمان به سبک بیخبری
ریحانه جولایی
ظهر است که به یکی از بیمارستانهای بزرگ دولتی تهران میرسم. جمعیت زیادی که هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشود گل و کمپوت به دست گوشهای که از چشم خورشید جامانده را پیداکردهاند و انتظار میکشند تا زمان ملاقات شود. عدهای گوشهای خلوت میان چمنها را انتخاب کردهاند تا در این گرما دقایقی بیاسایند و از ظاهرشان مشخص است که مسافرند.
با باز شدن دربخش، در کسری از ثانیه همان ازدحامی که در محوطه بیمارستان بود حالا درست مقابل آسانسور دیده میشود و استفاده از از آسانسور برای رسیدن به بخش را سخت و غیرممکن میکند. با گروهی از ملاقاتکنندگان از پلههای اضطراری بالا میروم. مرد سن داری که بالا رفتن از پلهها نفس برایش نگذاشته بریدهبریده برای خانمی که از اقوام است توضیح میدهد که آخر هم نفهمیده بیماری همسرش چه بوده و این همه آزمایش و عمل جراحی به سبب چه مشکلی است. گله میکند از روزهایی که برای نوبتگیری و انواع و اقسام آزمایشها گذشت و حالا هم زندگیاش خلاصهشده در رفتوآمد به بیمارستان و دکتر هم فقط میگوید مسئله خاصی نبوده و برای اطمینان بیشتر جراحی انجامشده.
اطلاع از روند درمان، حق بیمار است
این تنها موردی نبود که بیمار و همراه بیمار از روند درمان بیاطلاع بودند. یکی از بخشهایی که مخصوص جراحی مردان بود و البته طبق گفتههای سرپرستار بخش هیچیک از بیماران، مریض اورژانسی نبوده و همه با وقت قبلی (الکتیو) بستری شده و مورد جراحی قرارگرفته بودند هم همین وضع را داشت. چند بیماری که بهصورت اتفاقی انتخاب شدند عموماً اطلاعات کمی از بیماری خود داشتند و زندگی خود را تمام و کمال به دست پزشک معالجی داده بودند که توضیحات بسیار کمی هم در اختیار آنها گذاشته بود.
برای چند دقیقه مهمان یکی از بیماران این بیمارستان بودم که دلپری از پزشکان داشت. او که اعتماد خود را سالها پیش از جامعه پزشکی ایران ازدستداده بود، گفت: «حدود سه سال پیش پسرم با درد آپاندیس به اورژانس یکی از بیمارستانهای دولتی مراجعه کرد. نیمهشب بود و کادر درمان هم بسیار ناقص و ضعیف عمل میکردند. بعد از حدود 30 دقیقه انتظار و درد کشیدن پسرم، تازه دکتر کشیک آمد و پس از گرفتن آزمایش و عکسبرداری تشخیص اشتباهی داد و ما را روانه خانه کرد. دو شب بعد پسر من تحت عمل جراحی گرفت و خدا به ما رحم کرد. برای همین من اعتمادی به پزشکان ندارم و اگر مشکل مالی نداشتم برای درمان از ایران خارج میشدم. حالا این روزها کار خودم به بیمارستان کشیده است. بهطورکلی از پزشک معالجم راضی هستم، ولی آنطور که باید برای من توضیح نداد مشکلم چه چیزی بوده و قرار است چهکاری انجام دهند، تنها در جریان کلیات بیماری و جراحی قرار گرفتم.»
پزشکان برای بیمارستانهای دولتی وقت میگذارند؟
صدای خنده و حرف زدن از اتاقی که رو به روی ایستگاه پرستاران بود توجه بیشتر افرادی که از آنجا میگذشتند را جلب میکرد. وارد اتاق که شدم چند جوان در کنار آقایی که حدوداً 75 ساله به نظر میآمد جمع شده بودند و بیتوجه به محیط بیمارستان شوخی میکردند و از صدای خنده آنها حال سه هماتاقی دیگر هم خوب بود. از بیمار پرسیدم آیا در جریان بیماری خود قرارگرفته و پزشک توضیحات لازم را به او داده است یا نه که در جواب از تمام مراحل درمان، از زمانی که برای بار اول به مطب پزشک رفته تا زمان جراحی اعلام رضایت کرد اما تنها نکتهای که کمی خاطرش را مکدر کرده بود تنها یک بار ویزیت شدن در طول چهار روز بستری بودن در بیمارستان بود.
آخرین دقایق ساعات ملاقات بخش باز هم سکوت و آرامش خود را به دست آورده بود. تکتک صدایی از گوشهای شنیده میشد و کادر خدماتی مشغول تذکر دادن به ملاقاتکنندگان برای خروج از بخش بودند. پس از خلوت شدن بخش با سرپرستار در مورد چگونگی ساعت ورود و خروج پزشکان صحبت کردم؛ او اما بهشدت معتقد بود هر بیماری که لازم باشد از طریق پزشک مربوطه ویزیت میشود و محال است که بیماری چهار روز بستری باشد و پزشک معالج تنها یکبار بالای سر بیمار آمده باشد. او در ادامه گفت: «پزشکان هر روز موظف هستند به بیمارستان سر بزنند و بیمار خود را ویزیت کنند. از خدماتی که ما بهتازگی در بیمارستان راهاندازی کردیم سیستم پیام کوتاه برای پزشکان است. به این صورت که هر روز برای پزشک پیامکی ارسال میشود و یادآوری میکند که بیمار ایشان هنوز ترخیص نشده و باید توجهات لازم به ایشان صورت گیرد. گاهی هم پیش میآید برای پزشک مشکلی پیشآمده باشد که پزشک جایگزین برای ویزیت بیمار احضار میشود.»
تمام اطلاعات مربوط به بیماری که دانستن آنها برای تصمیمگیری بیمار در مورد نحوه ادامه روند تشخیصی و درمانی یا سایر تصمیمگیریهای زندگی لازم است، باید بر اساس سطح درک، سواد و وضعیت بیمار بهنحویکه برای بیمار قابلدرک باشد، در اختیار بیماران یا تصمیمگیرندگان جایگزین آنها قرار داده شود
بیماران زیاد، خدمات اورژانس کم
اورژانس هم دستکم از بخشها ندارد. همراهانی که نگراناند و بیمارانی که رنگ رخسارشان از درد و رنج درونشان خبر میدهد. اینجا هم بیماران و همراهانشان در دالانی تاریک انتظار میکشند تا کسی خبری دهد و این اضطراب کشنده از بیخبری و ندانستن تمام شود؛ اما پزشک و پرستاری نیست که به داد آنها برسد.
خانمی با چادر مشکی گوشهای نشسته و آرام از روی کتابی دعا میخواند. پریشان به نظر میآید و موهایش از زیر روسری سورمهایاش بیرون ریخته است. دانههای عرق پشت لب و کنار بینیاش ظاهرشده و هرازگاهی دستانش را بالا میآورد، زیر لب ذکری میگوید و دستش را روی صورتش میکشد. کنارش دختری جوان نشسته و کمر پدر پیرش را ماساژ میدهد. مرد از درد به خود میپیچد. دختر با استیصال میگوید: «یک ساعت شده که منتظریم دکتر پدرم را معاینه کند اما هنوز نوبت ما نشده است.» زن که حالا دعا خواندنش تمامشده سرش را بلند میکند و در ادامه صحبتهای دخترش میگوید: «رسیدگی نمیکنند. جان مریض اهمیت دارد؟ وقت اهمیت دارد؟ فقط قرص آرامبخش مینویسند که از سر باز کنند. از صبح آمدهام برای کارهای شوهرم ولی هیچکس نمیگوید مشکل چیست. فقط در کاغذ مینویسند و از این اتاق به آن اتاق، از این دکتر به آن دکتر پاس میدهند. بیحرف، بیتوضیح. اعتراض که میکنیم حراست را میفرستند که ساکت شو اگرنه بفرمایید بیرون.»
توضیحات باید در حد سواد بیمار ساده شود
دانستن، حق بیمار است. بارها شنیدهایم که بیماران باید تمام اطلاعات مربوط به بیماریشان را بدانند تا بتوانند برای درمانشان تصمیم بگیرند، اما هنوز هم برخی از پزشکان از گفتن حقایق تلخ به بیمارانشان اکراه دارند، حال یا به دلیل مشغله بسیار یا از سر دلسوزی و یا به خاطر اصرار خانواده و اطرافیان بیمار و ...
سال 96 بود که راهنمای عمومی اخلاق حرفهای اعضای سازمان نظام پزشکی کشور منتشر شد که در آن حقوق بیماران و تکالیف پزشکان درباره ارائه اطلاعات از شرایط بیماری افراد، پرونده سلامت بیماران، حق انتخاب روش درمانی از سوی بیمار و... توضیح داده شده است.
در این راهنما گفتهشده که تمام اطلاعات مربوط به بیماری که دانستن آنها برای تصمیمگیری بیمار در مورد نحوه ادامه روند تشخیصی و درمانی یا سایر تصمیمگیریهای زندگی لازم است، باید بر اساس سطح درک، سواد و وضعیت بیمار بهنحویکه برای بیمار قابلدرک باشد، در اختیار بیماران یا تصمیمگیرندگان جایگزین آنها قرار داده شود.
همچنین در قسمت دیگری از آن تأکید شده در مواردی که ارائه اطلاعات مرتبط با بیماری دربردارنده خبر ناگوار در مورد تهدید جدی سلامت بیمار است و بیم آسیب دیدن بیمار میرود، لازم است روند دادن اطلاعات به بیمار بهصورت تدریجی و با استفاده از روشهای استاندارد دادن خبر بد باشد. درهرحال محدود کردن حق بیمار بر آگاهی از همه اطلاعات مربوط بهسلامت خود، موجه نیست.
پزشک وظیفه دارد بیمار را از روند درمان مطلع کند تا بیمار بتواند تصمیم درست را بگیرد و اینکه پزشک باید توضیحات را تا حدی ساده کند که بیمارش قانع و مطلع شود از هنر پزشک است
توجیه یا شانه خالی کردن از مسئولیت؟
بدیهی است که در هر قشری ممکن است افرادی با حس مسئولیت کم یا زیاد وجود داشته باشند، اما برخی پزشکان همچنان اصرار دارند در رابطه با روند درمان و بیماری با مراجعهکننده صحبت نکنند یا کمترین اطلاعات را به او بدهند. ازنظر این گروه از پزشکان، دلیل توضیح ندادن بیماری و پروسه درمان؛ تخصصی شدن و پیشرفت علم و تغییر رابطه بین بیمار و پزشک است. یکی از پزشکان در این رابطه میگوید: «در طول چند سال گذشته یک سری تغییرات ایجادشده که بر رابطه پزشک و بیمار بیتأثیر نبوده است. اتفاق اول اینکه ما شاهد رشد علمی بسیار زیادی در این سالها بودیم. این رشد علم پزشکی، به طبع حجم اطلاعات پزشکی موجود را بالابرده و بنابراین اگر در گذشته پزشک با بیمار حرف میزد، میزان اطلاعاتی که باید در موردش صحبت میکردند بسیار کمتر و غیرتخصصیتر بود. امروزه اگر قرار است در مورد یک بیماری حرف بزنیم در مورد آن بیماری اطلاعات خیلی وسیعی داریم و همین امر حرف زدن و توضیح دادن برای بیمار را سخت میکند.» او همچنین افزایش سطح سواد و آگاهی را موضوع دیگری میداند و ادامه میدهد: «ما در سالهای اخیر با افزایش قابلتوجهی در سطح سواد و آگاهی جامعه روبهرو شدیم. در حال حاضر تقریباً تمام مردم ایران یا باسواد هستند یا حداقل به فردی که سواد بالایی دارد دسترسی دارند. ضریب نفوذ اینترنت بسیار زیاد شده و همه این عوامل شرایط اجتماعی را عوض کرده است. مردم ما بسیار آگاهانه با بیماری برخورد میکنند و انتظاراتشان از پزشک بالا رفته است. درگذشته مردم پذیرفته بودند که پزشک برای بهبود آنها قدم برمیدارد، اما امروز بیمار با توجه به اطلاعاتی که از سایر منابع کسب میکند میخواهد بیشتر در جریان امور باشد.»
بههرروی پزشک وظیفه دارد بیمار را از روند درمان مطلع کند تا بیمار بتواند تصمیم درست را بگیرد و اینکه پزشک باید توضیحات را تا حدی ساده کند که بیمارش قانع و مطلع شود از هنر پزشک است.
دیدگاه تان را بنویسید