به بهانه مهاجرت «مزدک میرزایی » از شبکه سه سیما به ایران، اینترنشنال؛
تأملی بر انگیزه های جلای وطن و پایین آمدن سن مهاجرت
آسو محمدی
در بحبوحه مشکلات اقتصادی، اجتماعی و تنشهای سیاسی و در میان خبرهایی از توقیف کشتی انگلیسیها توسط ایران و دادگاه محمدعلی نجفی و حاشیههای انتخابات شورایاری و هزاران خبر ریز و درشت داخلی و خارجی که روزانه در تارنمای رسانهها قرار میگیرد یا در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، دو روز پیش خبر مهاجرت یکی از چهرههای تلویزیونی کشور به یکی از شبکههای فارسیزبان ماهوارهای در صدر خبرها قرار گرفت و خبرساز شد.
قبل از این که نام«مزدک میرزایی» به شبکه فارسیزبان ایران اینترنشنال گره بخورد، هفته گذشته خبر پیشنهاد این شبکه فارسیزبان به عادل فردوسیپور، نام این مجری و تهیهکننده سرشناس برنامه نود را سر زبانها انداخت. اتفاقی که باعث شد هم فردوسیپور به آن واکنش نشان دهد، هم مسئولان این شبکه علیرغم استقبال از همکاری با فردوسیپور، خبر پیشنهاد به او را رد کنند.
ایراناینترنشنال به جای شبکه سه
در حالی که بسیاری خبر مهاجرت مزدک میرزایی مجری ورزشی شبکه سه تلویزیون ایران به یکی از شبکههای فارسیزبان در لندن را یک شایعه همانند آنچه برای عادل فردوسیپور اتفاق افتاده بود دانستند و برخی رسانهها از قول نزدیکان او نوشتند او همراه با خانواده برای انجام یکسری امور کاری و تفریحی در ترکیه حضور دارد، توییتهای برخی از دوستان این مجری ورزشی خبر از ماجرای دیگری داشت، مهاجرت مزدک؛ یعنی ایران اینترنشنال به جای شبکه سه. حدود 10سال پیش مهاجرت ایرانیها بیشتر حول و حوش نخبهها بود و عبارت «فرار مغزها» از همین جا بر سر زبانها افتاد. در همه این سالها قشر مرفه جامعه هم امکان مهاجرت به کشورهای اروپایی و آمریکایی را داشت اما حالا روی دیگر سکه رو شده است؛ نه نخبهها و نه ثروتمندان که قشر متوسط هم به جمع قبلیها اضافه شدهاند و آیندهشان را در خارج از مرزهای ایران جستوجو میکنند. اما این همه ماجرا نیست. تا چند سال پیش اکثر کسانی که تصمیم به مهاجرت میگرفتند در بازه سنی 25 تا 30سالگی بودند، یعنی وقتی که مدرک کارشناسی را از دانشگاه اخذ میکردند و برای ورود به بازار کار با مشکلاتی روبرو میشدند اما در سالهای اخیر این تصمیم به ردههای سنی پایینتر کاهش یافته است. به عبارت دیگر، حالا دانشجویان مقطع لیسانس که اغلب متولدین سالهای 75 تا 78 هستند به جمع قبلیها ملحق شدهاند و برای این تصمیم خود هم دلایل مختلفی را بیان میکنند. برای نوشتن گزارشی میدانی از این وضعیت سری به مراکز زبان انگلیسی زدم. این مراکز حالا دیگر جمعهها هم شلوغ هستند.
امیدواریم آینده خوبی برای فرزندمان رقم بزنیم
محبوبه مادر دو فرزند 19 و 17ساله است. او به «توسعه ایرانی» میگوید: «دو سالی هست که دخترم زبان آلمانی را آموزش میبیند چرا که من و پدرش آینده او را در این کشور بهتر میبینیم. کارهای سفارت او را هم انجام دادهایم و اگرچه کمی نگرانی از سن کم او داریم اما امیدواریم با فرستادن او به کشور پیشرفتهای همچون آلمان آینده خوبی را برای او رقم بزنیم.»
مریم دیگر شهروندی است که مقصد او هم آلمان است و 20سال دارد. او میگوید: «به دلیل مشکلات اجتماعی و فرهنگی از یک سال پیش تصمیم به مهاجرت گرفتم و در حال حاضر زبان آلمانی را میآموزم.» پویا هم که همکلاسی مریم است در اینباره به «توسعه ایرانی» توضیح میدهد: «برای موقعیت بهتر کاری و تحصیلی و زندگی بهتر در حال تلاش برای گرفتن ویزای آلمان هستم. برای همین چهار ماهی هست که به کلاس زبان میآیم. این تلاشها در حالی است که مشکلات زیادی بر سر ویزا گرفتن وجود دارد؛ وقت دادن عجیب و غریب سفارت یکی از آنها است؛ یک سال طول میکشد تا نوبتم شود. در چنین وضعی دلالها و انسانهای سودجویی هم هستند که بهطرز عجیبی میتوانند وقت سفارت بگیرند و کار خودشان و ما را راه بیندازند. با همه این مشکلات، خسته نخواهم شد.»
مشکلات زیستمحیطی جدی است
اما «نیلوفر» توضیحی متفاوت با نفرات قبلی به «توسعه ایرانی» میدهد. او که 19ساله است، میگوید: «من متولد اصفهان هستم و برای دانشگاه به تهران آمدم، قبل از نقل مکان به تهران اصلا به فکر مهاجرت نبودم اما هرچه میگذرد بیشتر به این فکر میکنم که ایران جای ماندن نیست و باید مهاجرت کنم، شاید چون بزرگتر و به بازار کار نزدیک شدهام. میدانم دوری از خانواده و خاطراتم سخت است، اما از طرفی مطمئن هستم که محیط زیست ایران تحولات خیلی زیادی پیدا میکند که آن موقع دلم نمیخواهد اینجا باشم، کاری هم از دست من برای رفع این مشکل ایران برنمیآید.»
آنهایی که تمایل به مهاجرت دارند، وجود مشکلات اقتصادی و سیاسی را از عمده دلایل تصمیم خود بیان میکنند. ضمن اینکه آلودگی هوا در شهرهای بزرگ و معضلات زیستمحیطی را هم باید به دیگر مشکلات اضافه کرد
او در توضیح بیشتر میگوید: «با تحقیقی که انجام دادهام کشورهایی همچون سوئیس و نروژ مدنظرم هستند که از دموکراسی بهرهمند هستند و از نظر رفاه اجتماعی رتبههای اول دنیا را دارند، برای همین در دو سه سال اخیر زبان انگلیسیام را تقویت کردم و حالا بهدنبال فراگیری زبان فرانسه هستم؛ چون برای هر دو کشور به آن هم نیاز دارم.»
سیستم بسته اداری و مشکلات گسترده اقتصادی
در این میان، سامان دیگر شهروندی است که دوره کارشناسیارشد خود را در مالزی گذرانده و دو سالی است که به ایران بازگشته؛ اما بازهم قصد مهاجرت دارد. او درباره علت تصمیم دوبارهاش میگوید: «به دلیل سیستم بسته اداری (رابطهای) و مشکلات گسترده اقتصادی و وضعیت کنونی پیش آمده ترجیح میدهم ایران را بار دیگر ترک و به یکی از کشورهای آمریکایشمالی مهاجرت کنم.»
حسین هم دیگر شهروندی است که با 36سال سن تصمیم به مهاجرت دارد. او در توضیح علت تصمیمش میگوید: «به دلیل وضعیت نامشخص اقتصادی از 6سال قبل برای مهاجرت به کانادا اقدام کردهام اما تاکنون نتیجهای نگرفتهام، مشکلات زیادی بر سر راه وجود دارد که بیشتر به سیستم داخل ایران مربوط میشود، با این حال مُصر به رفتن از ایران هستم.»
افزایش روزافزون تعداد متقاضیان
مینا نیز همچون حسین درباره علت مهاجرتش به مواردی مانند عدم ثبات اقتصادی، سیاسی و آینده مبهم ایران اشاره میکند و به ابتکار میگوید: «شرایط فرهنگی کنونی و عدم برخورداری از حداقلترین آزادیها فکر مهاجرت به آلمان را در ذهنم انداخت. برای همین از حدود یک سال پیش کارهای مهاجرتم را آغاز کردم و البته متاسفانه مراحل انجام امور مربوط به مصاحبه و ویزای سفارت آلمان در ایران، وقتگیر و طاقتفرسا است. افزایش روزافزون تعداد متقاضیان ورود به آلمان و عدم نظم و اطلاعات آنها به این مشکلات دامن میزند. قیمت ارز هم که بسیار نوسان دارد درحالی که تمکن مالی، هزینه ویزا و حتی آزمونهای زبان به شدت وابسته به نرخ ارز است.»
او که در مراحل پایانی اخذ ویزا است، توضیح میدهد: «به همه اینها، یادگیری زبان سخت آلمانی را هم باید اضافه کرد. سر و کار داشتن با ادارههای مختلف و درگیر شدن با بروکراسی اداری از دیگر مشکلات است مثلا آزادسازی مدرک تحصیلی دانشجویان دانشگاه سراسری. با این حال مشکلات را پشت سر میگذارم تا آیندهام را تضمین کنم.»
سالانه۶۰هزار نفر از ایران مهاجرت میکنند
اظهارات مردمی نشان میدهد که با وجود همه مشکلات بر سر مهاجرت از ایران به دلیل افزایش تقاضا، با این حال خیلی از آنها انگیزه بالایی دارند تا در سالهای بعدی تحصیل و کار را در یک کشور پیشرفته دنبال کنند. هرچند مسئولان هر از گاهی اعلام میکنند که میزان خروج قشر تحصیلکرده از ایران بالا نیست، اما آمارهای داخلی نشان میدهد سالانه حدود ۶۰ هزار نفر از ایران مهاجرت میکنند که آمار سازمان ملل و صندوق بینالمللی پول، آن را 150 تا ۱۸۰هزار نفر برآورد کرده که ۷۰ تا ۸۰درصد آنها قشر تحصیلکرده و متخصص هستند. همچنین بنابر آمارهای مجلس، وزارت آموزشوپرورش و غیره ۷۰درصد از رتبههای برتر کنکور، المپیادیها و مدالآوران علمی از کشور خارج شدهاند.
آمارهای داخلی نشان میدهد سالانه حدود ۶۰ هزار نفر از ایران مهاجرت میکنند که آمار سازمان ملل و صندوق بینالمللی پول، آن را ۱۵۰هزار تا ۱۸۰هزار نفر برآورد کرده که ۷۰ تا ۸۰درصد آنها قشر تحصیلکرده و متخصص هستند
۷۰ تا ۸۰درصد مهاجران تحصیلکرده و متخصصاند
اگرچه عوامل مختلفی در چنین رویهای قابل بررسی است، اما وقتی بین جمعیت، منابع و امکانات تعادلی وجود نداشته باشد این میزان مهاجرت دور از ذهن نیست. آنهایی که تمایل به مهاجرت دارند، وجود مشکلات اقتصادی و سیاسی را از عمده دلایل تصمیم خود بیان میکنند.
ضمن اینکه آلودگی هوا در شهرهای بزرگ و معضلات زیستمحیطی را هم باید به دیگر مشکلات اضافه کرد. در واقع، آنهایی که بهصورت مداوم وضع کشور را رصد میکنند میدانند مشکلات زیادی آینده ایران را با خطر مواجه میکند. بنابراین آینده خود را در سرزمین پدر و مادری خودشان نمیبینند و این سرنوشت تلخ همه کسانی است که عاشق ایران هستند، اما به آینده آگاهند و البته امیدشان را از دست دادهاند.
دیدگاه تان را بنویسید