بسیار شکست باید، تا پخته شود خامی
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
بر هیچ یک از ما اهمیت «شکست خوردن» به عنوان پلی برای رسیدن به موفقیت پوشیده نیست، چرا که موفقیت به صورت یکباره و تصادفی در زندگی هیچ فردی حاصل نمیشود. از دیدگاه روانشناختی توفیق دستیابی به موفقیت در گرو باز کردن آغوشتان برای پذیرش شکست است؛ آن موقع است که نیروی اراده بر شما چیره میشود و به شما قدرت دوباره بلند شدن، ادامه دادن و تجربه کردن را میدهد؛ به عبارتی تا شکست را تجربه نکنید، لذت شیرینی عمیق پیروزی و موفقیت را نخواهید چشید. از اینرو یکی از مهمترین مواردی که والدین در تربیت فرزندان باید مدنظر داشته باشند، پرورش شخصیت کودکشان است که ساختار و ابعاد اصلی آن از همان دوران اولیه کودکی شکل میگیرد؛ وقتی با نگاه دقیق و موشکافانهای به الگوها و سبکهای فرزندپروری والدین در جامعه مینگریم، مشاهده میکنیم والدین براساس یک سری باورهای فرهنگی غلط همچون «نمیخواهم فرزندم همان راهی که من رفته ام را برود و شبیه من بشود» یا «نمیخواهم او اشتباه مرا تکرار کند» که برپایهی ترس فرزندشان از شکست خوردن است، آنها را به سمت محافظه کار بودن سوق میدهند و به همین ترتیب قدرت ریسکپذیری، خلاقیت، جسارت و شجاع بودن را از آنان سلب می کنند و همین امر سبب میشود تا نسلهای جدید بیشتر از گذشته به والدینشان متکی و وابسته شوند. بر همین اساس تحقیقات و پژوهشهای روانشناسی اظهار دارند خانواده، محیط و بستری که شخصیت کودک تا قبل از سن نوجوانی و بلوغ در آن رشد میکند، یکی از مهمترین منابع مهم و اثرگذار در شکل گیری شخصیت، باورها و دنیای ادراکی کودک است؛ به همین ترتیب هرچقدر والدین محیط درون خانواده را برای کشف و شکوفایی پتانسیلهای نهفته و استعدادهای درونی فرزندانشان مهیا کنند و از شیوههای هراس و ترساندن از شکست برای رسیدن به موفقیت استفاده نکنند، میتوانند فرزندانی سالم، شجاع، مصمم، استوار، خوداتکا، و با اعتماد به نفس را به جامعه تحویل دهند. به اعتقاد بسیاری از روانشناسان پرورش روحیهای مستقل و متکی بر خود در سنین پایین، یکی از مسئولیتهای مهم بر دوش والدین است که در انجام آن نباید کوتاهی یا سهلانگاری شود. پیرو همین نکته روانشناسان به والدین توصیه میکنند یکی از راهکارهای مفید برای شکلگیری و پرورش روحیه استقلال طلبی این است که اجازه «شکست خوردن» را به فرزندان بدهید و بگذارید آنان از سنین کم سن و سال «احساس شکست» را تجربه کنند و همچنین راههای مقابله با آن را نیز بیاموزند تا به این طریق زمینه لازم برای رشد و شکوفایی خوداتکایی و اعتماد به نفس در آنها فراهم شود. کارشناسان حوزه روانشناسی اظهار دارند «بردن و باختن»، «از دست دادن و بدست آوردن» از جمله اتفاقات طبیعیای محسوب میشوند که همه انسانها در خلال زندگی روزمره آن را تجربه کردهاند. از اینرو بسیار مهم است والدین از همان ابتدای دوران کودکی تحمل باختن و از دست دادن جایگاه برنده بودن در زندگی را به فرزندانشان آموزش دهند تا آنها بتوانند در کنار بدست آوردن موفقیت، پیروزی و برنده بودن، طعم تلخ از دست دادن و شکست خوردن را نیز بچشند و تجربه کنند تا در دوران بزرگسالی در برخورد با مسائل و مشکلات مهمتر زندگی آسیب و لطمه کمتری ببینند. پژوهشگران و روانشناسان معتقدند پذیرفتن برخی از واقعیتهای زندگی مثل «برد و باخت» در میان بعضی از کودکانی که روحیه رقابت طلبی دارند کار بسیار ساده ای نیست و این دسته از کودکان به هنگام شکست بسیار خشمگین میشوند، فحش میدهند،وسایل را پرت میکنند، اشک میریزند و یا واکنشهای نامناسب دیگری از این دست را از خود بروز می دهند، به همین ترتیب به والدین این فرزندان توصیه میشود همواره و در هر حال به فرزندانشان متذکر شوند که پیروز شدن و بردن آنها برایشان هیچ اهمیتی ندارد، و مساله مهم برای آنها فقط «میزان تلاش» آنها است که برای انجام فعالیت یا هدفی بکار میبرند؛ با اتخاذ این روش والدین به مرور زمان توانایی لازم برای درک باخت و شکست را به فرزندانشان آموزش میدهند و فرزندان نیز با بزرگتر شدن میآموزند که در زندگی واقعی گاهی برندهاند و گاهی بازنده؛ همینکه فرزندان با تمام وجودشان احساس کنند و متوجه شوند والدین تنها برای میزان تلاش آنها ارزش و احترام قائل هستند، در این هنگام است که درمییابند بعد از شکست نباید مایوس شوند و برای کسب مجدد اهدافشان، باید دوباره امتحان کنند. باتوجه به مطالب ذکر شده میتوان گفت اگر میخواهید فرزندانی خودمتکی و با اعتماد به نفس داشته باشید، کافی است نحوه مدیریت واکنشها و برخوردهای مناسب بعد از هر شکستِ فرزندانتان را فرابگیرید؛ همچنین سطح انتظارات و توقعاتتان را متناسب با تواناییها و ویژگیهای سنی آنها تنظیم کنید و در مسیر شناخت و آشنایی با خصوصیات و ویژگیهای فرزندانتان از راهنماییهای متخصصین روانشناس نیز بهره ببرید.
دیدگاه تان را بنویسید