یک نگاه زیر چشمی به «بدن»های رسانهای
بدن یا تختهسیاهی برای خودنمایی
بسترهای ارتباطی امروزی، کارکردی نمایشی دارند. ما در فضای مجازی با بدنی رسانهای مواجه هستیم که نه با خصلتهای فیزیکی بلکه با ویژگیهای مجازی تعریف میشود. برای ایرانیان، حضور تنانه، یا تنیافته در فضای مجازی و بهخصوص اینستاگرام، در اولویت است. آنها در همین فضا، رها از چهارچوبهای اجتماعی و اجبارها و فشارهای رسمی و حاکمیت، بخش مهمی از هویت خود را با تنانگی نشان میدهند. در واقع بدن متنی فرهنگی است. بدن نماد و مدل جامعه است که میتواند شاخصهای باشد قابل مشاهده برای نظامهای اجتماعی. زمانی که از تیپ بدنی اجتماعی صحبت میکنیم یعنی از بازنمود بدن رسانهای حرف میزنیم تصویری که ما ازبدن خود داریم، تصویری «ذهنی» است که ما از بدن فیزیکی خود داریم. تصویر «بدن» با دریافتها، اندیشهها، احساسها و تجربههای بدنی، رابطه مستقیم دارد. در واقع تصویری که ما از بدن خود داریم به آنچه که واقعا به آن شبیه هستیم مربوط نمیشود
آذر فخری، روزنامهنگار
بیایید ماجرای «خود»مان را با یک پرسش شروع کنیم: به نظر شما، فردی که روی بدنش خالکوبی میکند، چه منظوری از این کار دارد؟ بگذارید به این پرسش یک پرسش دیگر هم اضافه کنیم: چرا فردی، لباسی با عکس یا نماد خاصی روی پیش سینهاش انتخاب میکند و برای این انتخاب، حتی هزینه زیادی هم میدهد؟
به این دو پرسش، میتوان پرسشهای بسیار دیگری هم اضافه کرد، از مدل و رنگ موی خاص تا نوع ست کردن لباس با کفش و کیف و روسری تا ست کردن لباس با رنگ چشم با رنگ ماشین و ... این پرسشها، میتوانند تا ابد ادامه پیدا کنند. ما با «بدن» خود و لباسی که میپوشیم، این روزها، یک ابژه رسانهای هستیم؛ بیآن که کلمهای بر زبان بیاوریم با انتخاب چاق یا لاغر بودنمان و نوعی پوشش، درباره سلیقهها و ایدههای مطلوب خود، به دیگران پیام میدهیم. اما البته در انتخاب استایل بدن و پوشش خود، این تنها خودمان نیستیم که تصمیم میگیریم. خودآگاه یا ناخودآگاه، خود ما هم تحت تاثیر نگاه دیگران و انتخابها و قضاوتهایشان قرار میگیریم.
در واقع «بدن» امروز دیگر صرفا یک سوژه برای علوم زیستی و مطالعات پزشکی نیست. امروز بدن موضوعی است مورد علاقه روانشناسان و جامعهشناسان. تصویری که ما از بدن خود داریم، تصویری «ذهنی» است که ما از بدن فیزیکی خود داریم. تصویر «بدن» با دریافتها، اندیشهها، احساسها و تجربههای بدنی، رابطه مستقیم دارد. در واقع تصویری که ما از بدن خود داریم به آنچه که واقعا به آن شبیه هستیم مربوط نمیشود!
بدن-رسانه-بدن
بدن به نادرست یک پدیده بدیهی به نظر میرسد. بدن یک داده ساده و بدون شبهه نیست، بلکه حاصل یک تبیین اجتماعی و فرهنگی است. خانم دکتر راودراد استاد علوم ارتباطات در ادامه چنین توضیح میدهد: بدن، یک تبیین فرهنگی-اجتماعی در ساختار جامعه است. ارتباط ویژه فرد با بدن خود بهخصوص به باورها ادراکات افکار و احساسات و فعالیتهای مرتبط با ظاهر فیزیکی فرد مرتبط است. تصویر ذهنی بدن بهشدت با ایدهآلهای زیبایی مرتبط است. در واقع تصویر ما از بدنمان تحت تاثیر اطلاعاتی است که روزانه درباره آنچه زیبا و جذاب است و آنچه زیبا و جذاب نیست، دریافت میکنیم. امروزه رسانهها به ما میگویند که ظاهر ما باید چگونه باشد. رسانهها در جهت برقراری ارتباط بین ویژگیهای شخصیتی افراد عمل میکنند. شخصیتهای خوب در فیلمها همیشه از زیبایی خاصی برخوردارند. شخصیتها هر چهقدر بیشتر باهوش و نقش مثبتی داشته باشند؛ خوش اندامتر و خوش سیماترند و در غیر این صورت زشت، چاق، قد کوتاه و ...
در واقع بدن متنی فرهنگی است؛ بدن نماد و مدل جامعه است که میتواند شاخصهای باشد قابل مشاهده برای نظامهای اجتماعی. زمانی که از تیپ بدنی اجتماعی صحبت میکنیم یعنی از بازنمود بدن رسانهای حرف میزنیم. بدنی که اطلاعات زیادی در مورد بستر فرهنگی اجتماعی که در آن رشد کرده به بیننده میدهد و در عین حال با گرفتن اطلاعات جدید از رسانه، به تغییر و بازنمایی خود به خواست مدل ارائه شده از طریق رسانه ادامه میدهد.
بدن-فضای مجازی-رسانه
زندگی اغلب ما بیشتر در فضای مجازی میگذرد. در این فضا، علاوه بر خودمان، با اجرا کنندگانی مواجهیم که «خود» را فقط به واسطه بدنهایشان تعریف میکنند. از طریق بدن به نمایش موارد خواستنی سبک زندگی مشغولاند. خانم راودراد معتقد است: بسترهای ارتباطی امروزی، کارکردی نمایشی دارند. ما در فضای مجازی با «بدنی رسانهای» مواجه هستیم، که نه با خصلتهای فیزیکی بلکه با ویژگیهای مجازی تعریف میشود. برای ایرانیان، حضور تنانه، یا تنیافته در فضای مجازی و بهخصوص اینستاگرام، در اولویت است. آنها در همین فضا، رها از چهارچوبهای اجتماعی و اجبارها و فشارهای رسمی و حاکمیت، بخش مهمی از هویت خود را با تنانگی نشان میدهند.
در این رویکرد نمایشی-رسانهای، سه وجه «اجرا، نشان دادن خود، و نحوه تاثیرگذاری» وجود دارد. «اجرا» بهعنوان تمام فعالیتهای یک فرد تعریف میشود که در یک مناسبت مشارکت کنندگان دیگر را تحت تاثیر قرار میدهد. فرد در این حالت اجرا، رفتار خود را با نشانههایی درمیآمیزد و برجسته میکند تا از دیگران تایید بگیرد. در این حالت «بدن» برای اجرای نقشها و بهعنوان واسطهای میان هویت فردی و هویت اجتماعی، ایفای نقش میکند. خانم راودراد به نظر«جودیت باتلر، فیلسوف پساساختارگرای آمریکایی» در این زمینه اشاره میکند که هویت امری طبیعی و ثابت نیست بلکه اکتسابی و معنا دار است. در این معنا، جنسیت هم نوعی اجراست و چگونگی آن، مبتنی بر جامعه و فرهنگ در یک لحظه تاریخی خاص است. باتلر معتقد است همانگونه که میآموزیم زبان را بسته به موقعیت استفاده کنیم، میآموزیم که به گونهای نقشهای خود را اجرا کنیم که یاد گرفتهایم. پس بدنهای ما بخشی از یک اجرا هستند. اجرایی که دائما به نمونههای پیشین خود اشاره میکنند.
دکتر راودراد، درباره این هویت یابی بدنی، میگوید: در این اندیشه، هویت و خود در هر دو بافت «واقعی و مجازی» و «آفلاین و آنلاین» ماهیتی نمایشی دارند و بر اساس همین ماهیت نمایشی به چهار دسته تقسیم میشوند. چهار دستهای که در میان کاربران ایرانی فضای مجازی نمود بیشتری دارد و البته نقش «عکس» و «عکاسی» در این مورد بسیار مهم است.
اول «بدن اغواگر» را داریم. در این نوع اجرا، بر نمایش اندامهایی خاص تاکید میشود. اندامهایی که بالقوه دارای جاذبه جنسی هستند و به نحوی به تصویر کشیده شدهاند که این ویژگی در آنها بارز و برجسته شود. این کاربران بر «زیبایی بدن» خود متکی هستند. بنابراین در «عکاسی» از این نوع بدنها معمولا اغراق اتفاق میافتد و تلاش میشود تمامی بدن یا اندامی خاص در محور عکس قرار بگیرد.
دوم «بدن ورزیده» که باز نمودی است از قدرت، تنومندی و عضلانی بودن و شامل افرادی میشود که به صورت حرفهای ورزش یا بدنسازی میکنند. این افراد حتی در مورد وزن و قدشان به دیگران اطلاعرسانی میکنند. در این عکسها، بدن توسط تکنیکهای عکاسی دست کاری میشود. بعضی مولفهها حذف یا برخی اضافه میشوند. آرایش مو و صورت در این اجراهای بدنی، اهمیت چندانی ندارد.
سوم «بدن آشکار» است و شامل «عکس»های شخصی از لحظهای دلانگیز، ثبت خاطره، مطلع کردن دیگران از وقوع یک حادثه و ... در این نوع اجراهای بدنی و عکسها، هیچ فرم خاصی از عکاسی رعایت نشده و عکسهای به اشتراک گذاشته شده، جلوه بصری خاصی ندارد. اما فرم چهره برای صاحب عکس مهم است و اگر خودش در این عکس خوب نیفتاده باشد، عکس را به اشتراک نمیگذارد. حتی اگر موقعیت عکس و اتفاقی که از آن عکاسی شده، برایش مهم باشد. در اینجا فرد تاثیرگذاریش را مدیریت میکند و مراقب است عکس طوری نباشد که مورد قضاوت منفی قرار بگیرد. در «بدن آشکار» معمولا سوژه عکس لباس رسمی مطابق با مد روز میپوشد و از بدننمایی خود داری میکند.
و در نهایت با «بدن پنهان» مواجهیم. فرد در این نوع بازنمود از بدن، وجوهی از خودش را با استفاده از تکنیکهای ویژه عکاسی، پنهان میکند. در این نوع اجرا، آرایش صحنه مهم است. عکس معمولا تکی است. به ظاهر بدن اهمیتی داده نمیشود اما با موشکافی دقیق متوجه میشویم که در این عکس، عنصر مهم و مورد توجه همان «بدن» است. بدنی «گزینش شده» که نوع پوشش در آن نقش مهمی ایفا میکند و بار معنایی عکس بر روی پوشش است، تا ذوق و سلیقه کاربر را نشان بدهند. در این نوع از اجرا، معمولا «صورت و قیافه» به اشتراک گذاشته نمیشود. بدن و پوشش مورد توجه است. چهره در اینجا به دلیل پنهان نگه داشته شدنش، اتفاقا وجهی «یگانه» پیدا کرده است و مدام کنجکاوی بیننده را تحریک میکند.
فضای مجازی-بدن- عکس
امروزه با وجود فضای مجازی چون اینستاگرام، ارائه روایتی بصری از خود و هویت، یکی از مهمترین ویژگیها و کارکردهای عکسها شده است.
درون یک عکس اینستایی، چهره و ژست بدنی، بیش از هر چیزی جلب نظر میکند. به همین دلیل سهم قابل توجهی از بازنمود خود، در عکسها به «بدن» اختصاص دارد. نمایش بدن به وسیله عکس کارکردی اجتماعی دارد. چرا که مواجهه دیگران، با سوژه درون عکس موجب شکلگیری تصویری کلی از آنها میشود.
خانم راودراد، استاد علوم ارتباطات میگوید: امروز عکس بعد و اهمیت جدید پیدا کرده است: مخاطبان شبکههای اجتماعی مجازی با فاصله گرفتن از یک تولیدکننده صرف و قرارگرفتن در جایگاه تولید کننده-مصرف کننده، قدرت معنا بخشی و اثرگذاری پیدا کردهاند. مخاطبان این شبکهها، نوعی کنشگر ارتباطی هستند که با بهرهگیری از ویژگیها و قابلیتهای اینستاگرام، آنچه را میبینند تایید، انکار یا تشدید میکنند. در این فضا نه تنها «بدن» خصوصیات ویژهای پیدا میکند بلکه نوعی دگردیسی در نحوه مواجهه افراد با بدنشان اتفاق میافتد.
فضای مجازی باعث شده، از میزان کاربری خانوادگی عکاسی، کاسته شده و بر میزان کاربری فردی اضافه شود؛ عکسها دیگر ابزاری برای یادآوری نیستند، بلکه وسیلهای برای ایجاد ارتباط هستند. وسیلهای نه فقط برای به اشتراک گذاشتن خاطرهها، بلکه برای به اشتراکگذاری تجارب. اکنون بدن «ظرفی» با تواناییها و خصوصیات ثابت نیست؛ بلکه در پیوند و تعامل با دیگران مدام آفریده و بازآفریده میشود.
دیدگاه تان را بنویسید