یک شوخی ساده با ترابشریت
آسیه ویسی
در ساختمانی که من در آن کار میکنم، تمام شیرهای آب، «چشمی» هستند، یعنی فقط کافی است دستمان یا ظرفمان را بگیریم زیر شیر آب، تا خود به خود، آب از آن جاری شود. ما روزی هشت ساعت با چنین شیرآبهایی سر و کار داریم و همین باعث شده، به هر مکان اداری دیگری و یا به دانشگاه هم که میرویم، ناخودآگاه، دستمان را زیر شیر آب میگیریم و نگه میداریم و منتظر میمانیم تا آب جاری شود. بعد که چنین اتفاقی نمیافتد، عمیقا احساس گولخوردگی میکنیم؛ ذهنمان بدجوری با عادتهایش ما را بازی میدهد. البته جالبترین قسمت ماجرا این است که چنین اتفاقی در خانه و در رابطه با شیرهای آب خانه، برایمان نمیافتد. اینهم از بازیهای ذهن بازیگوش ماست؛ فضاها را به خوبی تفکیک کرده و انتظارات مخصوص از هر فضا را طبقهبندی کرده است!همین مسأله در رابطه با گوشیهای همراه، ساعتها، لپتاپها و اکثر دستگاههای هوشمند که صفحات تاچ یا لمسی دارند هم اتفاق افتاده، ما تقریبا دیگر نمیتوانیم با دستگاههای غیر لمسی، با آن سرعت و تمرکزی که الان داریم، کارکنیم.
مشکل کجاست؟
برخی از جامعهشناسان یکی از ویژگیهای زندگی جدید را «شتاب اجتماعی» آن میدانند. همه ما این احساس را داریم که زمان بسیار سریع میگذرد. این روزها، برای انجام هر کاری به لمس دکمههای تلفن همراه، لمس دکمههای دستگاههای هوشمند دیجیتال خانه یا مراجعه به صفحه یک استارت آپ برای دریافت خدمات و خرید، عادت کردهایم. منتظریم صرفا با یک لمس ساده، همه کارهایمان انجام شود و البته که میشود. و کالا و خدمتی که میخواهیم دم در خانه، تحویل داده میشود. ما همینکه به خانه میرسیم، با لمیدن برای استراحت، شروع میکنیم به گرفتن خدمات «لمسی» از جامعه. تقریبا میتوانیم تمام نیازهای زندگیمان را با «لمس» کردن دکمههای دیجیتال، تامین کنیم. میتوانیم بههمین راحتی فیلم ببینیم و کتاب بخوانیم و لباس بخریم، بی آنکه قدمی از در خانه بیرون بگذاریم و وقت و هزینه اضافی صرف کنیم.
ما داریم به چگونه انسانهایی تبدیل میشویم؟ منظور این است که اگر قرار باشد، در مورد انسانهایی از نوع ما تعریفی به دست داده شود، این تعریف چگونه خواهد بود؟
برخی از روانشناسان و فیلسوفان، از نوع جدیدی انسان سخن میگویند که نامش را گذاشتهاند:«ترابشریت (فرابشریت)» که جنبشی فکری و فرهنگی است که میگوید با پیشرفت فنآوری و افزایش در دسترس بودن آن، میتوان از افزایش سن و پیر شدن، جلوگیری کرد یا به توانمندسازی انسانها به لحاظ تواناییهای فیزیکی، ذهنی یا روانشناختی، اقدام کرد. این مکتب فکری، چنین تغییرهای بنیادی در وضعیت انسانها را ممکن و آنرا هم ضروری و هم خوشایند میداند. متفکران ترابشریت، درباره مزیتها یا خطرهای بالقوه فنآوریهای نوپدیدی که میتوانند به محدودیتهای بنیادین انسان پایان دهند، مطالعه میکنند و همچنین درباره مسألههای اخلاقی که در گسترش دادن یا استفاده از این فنآوریها پیش میآید، بحث میکنند. آنها پیشبینی میکنند که انسانها، در نهایت میتوانند خودشان را به موجوداتی تبدیل کنند که آنچنان نسبت به انسانهای فعلی ارتقاء یافتهاند که بتوان آنها را پساانسان نامید.
البته صحبت از چنین انسانی در جامعه ما، با بحرانهایی که درگیرشان هستیم، فعلا و صرفا یک شوخی است. پس زیاد جدی نگیرید!
دیدگاه تان را بنویسید