بیتفاوت نبودن به مسائل اجتماعی خوب است؛اما
از کنشگریهای اجتماعی، سیاست زدایی کنیم
کنش اجتماعی شامل طیف وسیعی از فعالیتهای مختلف در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، محیط زیستی است که برای ایجاد تعادل یا جلوگیری از تغییر در این زمینهها و با هدف بهبود در جامعه اتفاق میافتد. فعالیتهای کنشگرانه، گستره وسیعی دارند و از نوشتن نامههای سرگشاده به روزنامهها و سیاستمداران تا بایکوت اقتصادی، راهپیمایی خیابانی، اعتصاب، تحصن و اعتصاب غذا را شامل میشود. کنشگری میتواند فردی یا گروهی سازمان یافته یا غیر سازمان یافته باشد. متاسفانه در ایران اگر قرار باشد فعالیت اجتماعی انجام شود، رنگ و بوی سیاسی به خود میگیرد و افرادی که وارد این فضا میشوند، آسیب میبینند. همین مسئله باعث شده خانوادهها رغبتی به آشنایی فرزندان با فعالیتهای اجتماعی از سنین کودکی نداشته باشند
آذر فخری، روزنامهنگار
اغلب شهروندان، چه با مسئلهای مخالف باشند، چه با آن موافق باشند، عکسالعمل نشان میدهند. این عکسالعملها، از خیلی آرام و در حد چند جمله شروع میشود، تا خیلی تند و اعتراضهای خیابانی و اعتصابهای عمومی. این کنش اجتماعی و بیتفاوت نبودن به مسائل اجتماعی که طبعا طیف وسیعی از ماجراهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را در دل خود دارد، طبیعی است. طبیعی است که یک شهروند، از یک سیاستگذاری خوشش بیاید یا با آن مخالف باشد. طبیعی است که هر شهروندی، عکسالعمل خود را در این زمینه نشان بدهد. البته، شکل نشان دادن عکسالعمل است که گاه موجب مشکلاتی میشود؛ اگر در راس هرم جامعه، افرادی نشسته باشند که چشم بینا و گوش شنوا داشته باشند، کنشهای اجتماعی خوب شنیده و خوب دیده میشوند و اتفاقا راهگشای مسئولان در ادامه اجرای تصمیمهای گوناگون خواهند بود. این یعنی اهمیت دادن به نظر شهروندان و نوع کنش و بازخوردی که نشان میدهند.
اما معمولا، راس هرم و متولیان امور جوامع انسانی، پس رسیدن به راس و تصدی بر آن، فراموش میکنند که با انتخاب همین شهروندان به آن مقام دست یافتهاند و در واقع شغلشان، نوعی خدمات اجتماعی است که باید درست و بهموقع و مبتنی بر اصول علمی به شهروندان ارائه شود؛ و چون فراموش میکنند، با هر کنشی از سوی شهروندان، بهصورت ضربتی و کوبنده برخورد میکنند و اجازه ادامه روند کنشگری را به افراد جامعه نمیدهند. به این ترتیب است که معمولا بین دولت و مردم، فاصلههای دردناک و گاه غیر قابل ترمیم ایجاد میشود.
یک مثال جالب از استقبال کنشهای اجتماعی دم دست، خبر رفراندوم عمومی کشور سوئد در رابطه با استفاده از تولیدات تراریخته بود؛ این که آیا مردم حاضرند از این مواد استفاده کنند یا نه و به چه میزان و به چه شکلی! کشوری که در کوچکترین مسائل خود به آرای عمومی مراجعه میکند، طبعا به کنشهای اجتماعی و نظر احاد جامعه اهمیت میدهد. در حالیکه در کشور ما، با کمترین کنش اجتماعی، برخوردهای سرکوبگرانه و تدافعی انجام میشود و موجب میشود که رفتارها، اعتراضها، شکایتها و گلهها، به شکلی زیرزمینی ادامه پیدا کند و مدام حادتر و حادتر شود. مسئله مهم در رابطه با انسان ایرانی، کمبود و ضعف در کنشهای اجتماعی است. انسان ایرانی، در پیلهای از بیتفاوتی و بیمیلی، گرفتار آمده و نمیتواند در برابر ناهنجاریهای موجود در جامعه، واکنش مناسب از خود نشان بدهد و گاه بیصدا و ساکت، تسلیم وقایعی میشود که از بن و اساس زندگی مادی و معنویاش را تحت تاثیر قرار میدهد؛ چرا که برخوردهای بازدارنده با دیگران، باعث شده او سکوت و حاشیه امنش را ترجیح بدهد.
کنش اجتماعی چیست؟
کنش اجتماعی شامل طیف وسیعی از فعالیتهای مختلف در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، محیط زیستی است که برای ایجاد تعادل یا جلوگیری از تغییر در این زمینهها و با هدف بهبود در جامعه اتفاق میافتد. فعالیتهای کنشگرانه، گستره وسیعی دارند و از نوشتن نامههای سرگشاده به روزنامهها و سیاستمداران تا بایکوت اقتصادی، راهپیمایی خیابانی، اعتصاب، تحصن و اعتصاب غذا را شامل میشود. کنشگری میتواند فردی یا گروهی سازمان یافته یا غیر سازمان یافته باشد. کنشگرانی هم هستند که تلاش میکنند تا به جای اعمال فشار بر دولت، برای تغییر و بازنگری در قوانین، مردم را به تغییر رفتارشان ترغیب کنند. این نوع کنشگری، معمولا سازندهتر است و بهتر جواب میدهد زیرا مردم را مسئول رفتار و هنجارسازی یا هنجارشکنی خود میداند و خود مردم را درگیر تغییر و تبدیل میکند. و درواقع مردم را به سوی نوعی فعالیت پرثمر مدنی سوق میدهد و آنها را از پیله بیتفاوتی خارج میکند.
محمدعلی الستی، استاد دانشگاه و جامعهشناس در ادامه تعاریف بالا چنین میگوید: به رسمیت شناختن تفاوت میان فعال سیاسی و مطالبهگر اجتماعی، مهم است. تفاوت میان فعال سیاسی و مطالبهگر اجتماعی، در هدف، وسیله و حوزه عملشان است. هدف کنشگر سیاسی قدرت و وسیلهاش رقابت و مبارزه در فضای سیاسی است. در حالیکه هدف کنشگر مدنی توسعه و وسیله او تعامل فرهنگی و اجتماعی است. ممکن است این سوال به وجود آید که آیا فعال سیاسی دنبال توسعه و کنشگر مدنی دنبال قدرت نیست؟ باید بگوییم که جواب به این سوال «نه» است. کنشگران مدنی که قاعدتاً مطالبههای اجتماعی را پیگیری میکنند، وسیلههایشان هم معلوماند و امید دارند تا با راه اصولی، به نتایج اصولی برسند.اینرا هم در نظر داشت که محل حرکت دو مقوله سیاسی و کنشگری مدنی فرقهایی اساسی دارند. اگر بخش بالای صفحهای را متعلق به حاکمیت و قسمت پایین را برای مردم ببینیم، در نظامهای غیرمدنی بین حاکمیت و مردم فضایی خالی وجود دارد. یکشبه کسی میآید و به سمت مهم ریاستجمهوری میرسد و بعد از پایان دورهاش دوباره به جمع مردم بازمیگردد و هیچکدام از جریانهای سیاسی مسئولیت کارنامهاش را به عهده نمیگیرند. در جوامع غیرمدنی فاصله بین حاکمیت و مردم خالی است. به همین دلیل در حالی که یکی از شعارهایشان «پاسخگویی مسئولان» است، مشخص نیست که مردم از کجا باید پرسشگری را بیاموزند، چون خلأ جامعه مدنی که باید به مردم پرسشگری را یاد بدهد، به وضوح احساس میشود. در واقع کنشگر سیاسی بین حاکمیت و مردم بهطور دائم در حرکت است. زمانی که قدرت دارد، جزیی از حاکمیت است و موقع خروج از قدرت بین مردم قرار میگیرد. اما کنشگر مدنی یا مطالبهگر اجتماعی نه در حاکمیت قرار دارد و نه قرار است با مردم همنشین شود، که این دقیقاً فرق دو مقوله را نشان میدهد. در جوامع توسعهیافته، راه رسیدن به قدرت از مسیر توسعه مدنی میگذرد یعنی رسیدن به حاکمیتی که قرار است مردم را نمایندگی کند و همچنین در مقابل آنها خود را پاسخگو بداند، این در شرایطی است که جامعه مدنی در واقع این کار را انجام دهد و به درستی بین حاکمیت و مردم وساطت کند. در فقدان کنشگری مدنی و مطالبهگری اجتماعی، سیاست که بهنظر میرسد برای اداره اصولی جامعه ضروری است، با تخریب نهادهای محدودکننده خود که همان احزاب، رسانههای آزاد و NGها هستند، سعی میکنند مانعها را از پیشرو بردارند.
ایرانیها از کنش اجتماعی واهمه دارند
یلدا راهدار، جامعه شناس، معتقد است که کنشگران اجتماعی معمولا با مباحث سیاسی درگیر نمیشوند. اما متاسفانه در ایران اگر قرار باشد فعالیت اجتماعی انجام شود، رنگ و بوی سیاسی به خود میگیرد و افرادی که وارد این فضا میشوند، آسیب میبینند.
همین مسئله باعث شده خانوادهها رغبتی به آشنایی فرزندان با فعالیتهای اجتماعی از سنین کودکی نداشته باشند، اگر طیف گستردهای از افراد کنشگر اجتماعی در ایران وجود داشت امروز در مسائلی همچون فرهنگ، محیط زیست، اشتغال و کارآفرینی و... وضعیت بهتری داشتیم.
راهدار تاکید میکند که کنشگر اجتماعی باید متوجه باشد بهعنوان یک انسان، در جامعه چند میلیونی زندگی میکند و باید نسبت به مسائل پیرامونش حساس باشد و راه حلهایی را برای مشکلات موجود ارائه کند.
اما متاسفانه، مدارس ما روز به روز از اینگونه مفاهیم تهیتر میشود؛ حتی مفاهیم عادی هم در مدارس آموزش داده نمیشود و فرهنگیان نیز انگیزهای برای پرداختن به این مسائل ندارند.
خانوادهها هم به دلیل عدم آگاهی عمومی از این موضوع، بیتفاوت هستند و به همین دلیل افرادی وارد جامعه میشوند که نسبت به این مشکلات جامعه و راهکارها کاملا نا آشنا هستند.
به دلیل نبود آموزش کافی در خانواده ها، مدارس و دانشگاه ها، نتوانستهایم کسانی را وارد جامعه کنیم که ایدههای خلاقانه داشته باشند. کسی که با مفاهیم کنشگری اجتماعی آشنایی نداشته باشد و از طرفی مهارتهای لازم را هم ندارد، چگونه میتوان از او انتظارایجاد تحول اساسی در جامعه را داشت؟
زمانی که فعالیت های اجتماعی تحت تاثیر فضای سیاسی قرار میگیرند، نمیتوان انتظار داشت که کنشگران اجتماعی کار خارقالعادهای انجام دهند. و توصیه میشود که افراد خود را درگیر چنین مسائلی نکنند؛ چرا که ممکن است آسیبهایی به آنها وارد شود. در حالی که حاکمیت باید بپذیرد که در فعالیت های اجتماعی حتی اگر نگاه افراد منتقدانه باشد، لزوما مفهوم سیاسی ندارد و تجمیع توانمندی کنشگران اجتماعی با ایدههای خلاق و نو میتواند به توسعه اجتماعی کمک کند.
دیدگاه تان را بنویسید