تغییرات اقلیمی و فجایع زیستمحیطی غیر قابل انکارند
توسعه پایدار؛ ناپایدار شده است
مدارک و شواهد علمی نشان میدهد که تغییر اقلیم وجود دارد. افزایش دمای کره زمین، افزایش ذوب شدن یخها، افزایش طراز آب و ... مستنداتی برای تایید تغییر اقلیم هستند. بحث اصلی این است که در مورد تغییر اقلیم چه کاری میتوانیم انجام دهیم. به نظر میرسد که لازم است دانشمندان این موضوع را برای مردم خوب و به زبانی قابل فهم تشریح کنند. چرا که برخی ایده تغییر اقلیم را نمیپذیرند. ما، یعنی بسیاری از مردم ما، و نیز برخی از مسئولین نیز در زمره انکارکنندگان هستند و اگر نه در حرف، اما در عمل، تقریبا هیچ وقعی به فجایع زیستمحیطی که در کشورمان در حال وقوع است نمینهند اغلب مردم جهان، مبتلا به نظریه «توطئه» هستند و معتقدند که قدرتها، برای حفظ خود و منافعشان، این جار و جنجال را به راه انداختهاند و در صدد آن هستند که مردم را در استفاده از طبیعت و برآورده کردن نیازهای طبیعی زیستی، محدود کنند و همه زمین را در انحصار خود درآورند
آذر فخری، روزنامهنگار
اگر چه اخبار حوادث مختلف اقلیمی را هر روز میشنویم؛ حوادثی مانند زلزلههای شدید همراه با سونامی، رانش زمین، فرونشست زمین، خشک شدن دریاچهها و تالابها، انقراض گونههای گیاهی و جانوری مختلف...، اما هنور بسیاری از مردم و نیز دولتها، هشدار درباره تغییرات اقلیمی را نوعی فریب میدانند و یا باور نمیکنند و یا بدتر از آن، منکر هر گونه تغییری میشوند.
بسیاری از مردم، و نیز برخی از مسئولین نیز در زمره انکارکنندگان هستند و اگر نه در حرف، اما در عمل، تقریبا هیچ وقعی به فجایع زیستمحیطی که در کشورمان در حال وقوع است نمینهند. این در حالی است که اکثر مردم، نسبت به محیط زیست، نیالودن آن با زبالههایی که دیر یا هرگز تجزیه نمیشوند و نیز محافظت از منابع طبیعی مثل آب و خاک، کاملا بیتوجهاند. نمونهاش، برجای زبالههای پیکنیکی است که بعد از هر مسافرت، مردم از خود برجای میگذارند.
تغییر اقلیم یک زنجیره بهم پیوسته است که از فعالیت های توسعه ای به خصوص مصرف سوختهای فسیلی آغاز میشود و پیامدهای متعددی داردک میزان تولید گازهای گلخانهای، کنترل آن و در نهایت پدیدههای ناشی از آن، از قبیل گرم شدن زمین، زیر آب رفتن سکونتگاهها، توفانها، سیلها و یا خشکسالیهاست. در حالیکه مهمترین فاجعهها بعد از این مرحله به وقوع خواهد پیوست. این پدیدهها آوارگی و بی خانمانی، مهاجرتهای کلان، بیتابعیتی- امروزه ده میلیون نفر بیز تابعیت در جهان وجود دارد- بیکاری، فقر و نا امنی در پی خواهد داشت. تغییر اقلیم، زندگی صدها میلیون انسان را تغییرداده ومصیبتهای فراوان کرده، اما بیشتر آنها حتی آگاهی ندارند که قربانی تغییرات اقلیم هستند.
استیون هاوکینگ که بارها و بارها از ترس خود نسبت به گرمایش زمین صحبت کرده، معتقد بود زمین در سالهای آینده به قدری گرم خواهد شد که زندگی بر روی آن برای بشر غیرقابل تحمل خواهد بود، و بشر باید خود را آماده مهاجرت از زمین بکند. چون به زودی زمین مانند سیاره ناهید، غیر قابل زیست خواهد بود.
بر اساس یافته های ناسا سیاره ناهید، که دومین سیاره نزدیک به خورشید است، چهار میلیارد سال قبل بیشترین شباهت را به زمین داشت و برای حدودا دو میلیارد سال قابل سکونت بود. یعنی در سطح آن آب جاری بود و دمایی متعادل شبیه دمای زمین داشت.
رئیس بخش اطلاع رسانی IPCC -هیئت بین دولتی تغییرات اقلیمی- جاناتان لین میگوید: مدارک و شواهد علمی نشان میدهد که تغییر اقلیم وجود دارد. افزایش دمای کره زمین، افزایش ذوب شدن یخها، افزایش طراز آب و ... مستنداتی برای تایید تغییر اقلیم هستند. بحث اصلی این است که در مورد تغییر اقلیم چه کاری میتوانیم انجام دهیم. به نظر میرسد که لازم است دانشمندان این موضوع را برای مردم خوب و به زبانی قابل فهم تشریح کنند. چرا که برخی ایده تغییر اقلیم را نمیپذیرند. در حالیکه شواهد مختلف رخداد این پدیده را ثابت میکند. رئیس بخش اطلاع رسانی IPCCمیگوید تاثیر تغییرات اقلیم غیرقابل انکار است، برای افرادی که تغییر اقلیم را نمیپذیرند باید در مورد تاثیرات این پدیده صحبت کرد. هیچ دانشی تغییر اقلیم را انکار نمیکند. گزارشهای IPCC صرفا اطلاعات فیزیکی نیست، بلکه از جوانب مختلف از جمله توسعه اقتصادی نیز مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین لازم است بین یافتههای علمی و سیاستگذاریها جانب احتیاط رعایت شود.
عدم اعتماد عمومی به قدرت
شاید این موضوع برایتان جالب باشد که در همین قرنی که در آن زندگی میکنیم، و با وجود پیشرفتهای فراوان در فضانوردی و فرستادن انواع ماهوارهها به خارج از جو زمین و عکسبرداریهای مختلف از زمین، 16 درصد از مردم جهان هنوز معتقدند که زمین «تخت» است و کروی نیست! بر اساس همین اعتقاد، زمینتختگرایان گزارشهای ناسا را درباره شکل قطب جنوب، دروغ میپندارند. در واقع آنها اصلا به وجود چیزی به نام نیمکره جنوبی اعتقاد ندارند. و هر داده و اطلاعاتی در این زمینه را نوعی فریبکاری از سوی سیاستمداران حاکم میدانند و تغییرات اقلیمی را انکار میکنند. و این البته طبیعی است؛ افرادی که هیچ قطبی برای زمین قائل نیستند، چگونه میتوانند بپذیرند که یخهای قطب در حال ذوب شدن است؟!
اما این اعتقاد، مختص زمین تختگرایان نیست؛ اغلب مردم جهان، مبتلا به نظریه «توطئه» هستند و معتقدند که قدرتها، برای حفظ خود و منافعشان، این جار و جنجال را به راه انداختهاند و در صدد آن هستند که مردم را در استفاده از طبیعت و برآورده کردن نیازهای طبیعی زیستی، محدود کنند و همه زمین را در انحصار خود درآورند. مردم می گویند، حتی اگر تغییراتی در اقلیم اتفاق می افتد، ربطی به دست کاریهای مردم ندارد و این تغییرات «مردمزاد» نیست. بلکه دست خود قدرت ها در کار است.
ناباوران میگویند: حکومتها و دانشمندان بهشدت غیر قابل اعتماد و فاسدند، پس چرا باید به آنها اعتماد کرد؟ چرا کسی که درمورد شکل زمین به حکومتها و دانشمندان بدگمان است، گزارشهای همین سیاستمداران و سازمانهای علمی را در مورد تغییرات اقلیمی، جعلی نداند؟
دانشمندان چه میگویند؟
در مورد زمینتخت باوران، بخش مهمی از استدلال تغییرات اقلیمی مردمزاد علمی بر این پایه است که شدت دمای هوا هم در تابستان و هم زمستان افزایش یافته است. از قرار معلوم، یک مدل زمین تخت نمیتواند از این ایده پشتیبانی کند. در واقع قابل قبولترین مدلهای زمین تخت که میگویند خورشید در مداری مدور و ثابت در بالای دیسک تخت در حال چرخیدن است، نشان میدهند که اصلا هیچ فصلی نباید وجود داشته باشد؛ چه رسد به اینکه شدت دمای فصلی در چند دهه علت تغییرات اقلیمی محسوب شود!
ادوین آلدراین، با اشاره به این که بدون مصرف گازهای گلخانهای دما منفی 18 کاهش درجه مییابد میگوید:افزایش جمعیت و استفاده از وسایل حملونقل عمومی از جمله دلایل افزایش دما در کره زمین است. معاون رئیس کارگروه اول IPCC بر اساس یافته ها میگوید: گرمایش زمین به صورت یکنواخت اتفاق نمیافتد؛ بیشترین گرمایش در نواحی قطبی تأثیر گذاشته است. تغییرات سطح دریاها که بر اساس تصویربرداری ماههای اخیر انجام گرفته، نشان میدهد افزایش دمای این مناطق زیاد است.
آلدراین به دو احتمال برای افزایش دما در میان اندیشمندان همکار خود در IPCC اشاره می کند: افزایش 2 درجهای و 4 درجهای دما. با افزایش 4 درجهای دما، ما با مشکلات اساسی در تأمین مواد غذایی جهان مواجه خواهیم شد. او می گوید حتی مداخله ما به صورت مثبت خالی از خطر نخواهد بود؛
هر مداخلهای هم داشته باشیم باز هم در آینده تغییرات آب وهوایی را تجربه خواهیم کرد.
بر اساس آن چه آلدراین می گوید، این تغییرات اقلیمی در کشورهایی مثل ایران که با مشکل بیابانزایی دست و پنجه نرم میکند، قابل لمستر است اما همه کشورها به نوعی از این مسئله تاثیر خواهند پذیرفت.
پرهیزکار، رئیس سازمان هواشناسی کشور میگوید: رشد توسعهای در منطقه ما نمونه عینی توسعه ناپایداراست، ما بیش از حد توان منطقه خود توسعه و برداشت داشتهایم و این روش باعث شده منابع سطحی آبیمان را از دست بدهیم و برای ادامه روند توسعه به لایههای آبهای زیرزمینی تکیه کنیم که متأسفانه آبهای زیرزمینی هم به دلیل محدودیت در حال از بین رفتن هستند.
وی هشدار میدهد که کاهش بارش 10 ساله در ایران شاهدی بر این تغییرات است علاوه بر این ما دچار افزایش دما در مناطق کشورمان شدهایم که گاهی این تغییرات دمایی از دو درجه هم بیشتر بوده است. در این شرایط لازم است تمام برنامههای توسعهای با توجه به تغییر اقلیم بازنگری شود تا شاهد توسعه ناپایدار نباشیم.
رابطه جهان بینی ما و انکار واقعیتها
چند تحقیقِ مهم که در سالهای اخیر توسط محققان در دانشگاه ییل انجام شده، نشان میدهد که رابطه زیادی بین داشتن جهانبینی عمیقاً «برابرگرایانه» و «جماعتگرایانه» و «پذیرفتن اجماع دانشمندان» مبنی بر واقعی بودن خطر تغییر اقلیم وجود دارد. افرادی که جهانبینیشان، عمیقاً آنها را به سمت کُنِش دستهجمعی، عدالتِ اجتماعی، دغدغهمندی نسبت به تبعیض و نابرابری در جامعه و شکاکیت نسبت به قدرت شرکتها متمایل میکند، راحتتر تغییر اقلیم را به مثابه خطری واقعی و جدی میپذیرند. از آن طرف، افرادی که دارای جهانبینیِ عمیقاً «سلسلهمراتبگرا»، «فردگرا» و «تقدیرگرا» هستند، اغلب با وفاقِ علمی دانشمندان درباره واقعی بودن تغییر اقلیم مخالفت میکنند. معمولاً جهانبینی این افراد آنها را به مخالفت با حمایت دولت از اقشار کمدرآمد و اقلیتها، پشتیبانی از حمایتِ گسترده دولت از صنایع و اعتقاد به اینکه «هر چه نصیبمان میشود حقمان است» متمایل میکند.
محققِ ارشد این تحقیقها به نام «دان کاهان» رابطه محکم بین «جهانبینی» و پذیرش دانشِ تغییر اقلیم را مرتبط با پدیده «ادراکِ فرهنگی» میداند. ادراکِ فرهنگی فرایندی است که همه ما، صرفِ نظر از باورهای سیاسیمان، به کمکِ آن اطلاعاتِ جدید را تصفیه میکنیم تا بتوانیم از تصویر مطلوبی که از یک جامعه خوب داریم محافظت کنیم. اگر اطلاعات جدیدی که به ما ارائه میشود با این تصویر مطلوب سازگار باشد، ما به آن خوشآمد میگوییم و به راحتی میپذیریم. اما اگر این اطلاعات باورهای ما را به چالش بکشند، مغزمان فوراً پادتنهای ذهنی لازم را برای دفع تهاجم انجام شده تولید میکند.
دیدگاه تان را بنویسید