سلامت جامعه به سلامت کودکان وابسته است
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
بدونشک کودکی یکی از مهمترین و موثرترین دورانهای زندگی هر انسانی است. دورانی که پایههای اجتماعیشدن و ساختارهای اصلی شخصیت کودک بنیان گذاشته میشود. روانشناسان معتقدند شخصیت هر انسانی بطور کلی در 6 سال اول زندگی او شکل میگیرد، بنابراین خانواده به عنوان رکن اساسی تربیت، در شکلگیری نخستین تجربههای فرزند خویش نقش بسیار مهمی ایفا میکند. بر این اساس به دلیل اهمیت کودکان به عنوان سرمایههای ارزشمند اجتماعی «یونیسف»- انجمن بینالمللی ویژه کودکان سازمان ملل- در سال 1953 میلادی روز 8 اکتبر، مصادف با 16 مهرماه را «روز جهانی کودک» نامگذاری کرد؛ روزی که بهانهای است تا والدین، خانوادهها، معلمان، مربیان و تمام افراد جامعه برای لحظهای فرصت را مغتنم شمارند و دمی درباره دنیای کودکان و راههای برآوردهکردن نیازهای اولیه آنان بیندیشند. کودکانی که برخلاف تصور انسانها کمتوقعترین موجودات زمینی هستند؛ دلشان به اندازه کف دستشان کوچک و آرزوهایشان ساده و دستیافتنی است؛ رویای زندگی در جهانی پر از شادی، صلح، مبرا از رازهای زندگی و بدور از هرگونه خشونت را در سر دارند تا در آن بتوانند در فضایی خلاقانه در جهت شکوفایی استعدادهای خویش تلاش کنند. در علم روانشناسی تجربیات سالهای ابتداییِ کودکی زیربنای مهم کل زندگی فرد را شکل میدهد؛ از اینرو ایام کودکی از مهمترین و حساسترین دورههای رشدی-تحولی شکلگیری شخصیت محسوب میشود. به همین ترتیب «هفته جهانی کودک» فرصتی را فراهم آورد تا به بهانه آن قدری درباره اهمیت جایگاه کودکان به عنوان تنها سرمایههای روشنکننده آینده کشور به صحبت بپردازیم. براساس پژوهشها و تحقیقات انجام شده روانشناسان معتقدند ریشه همه آسیبهای اجتماعی در دوران کودکی نهفته است؛ به همین ترتیب اگر به نیازهای طبیعی در حیطه تکاملی کودکان به درستی پاسخ داده شود، کودکان مسیر سلامت روانی- جسمانی را بطور مطلوبتری طی خواهند کرد؛ لذا اگر بستر فرهنگی و آموزشی مناسب در متن خانواده فراهم نباشد و کودکان سالهای اولیه زندگی خویش را در محیطی تنشزا توام با خشونت و اضطراب، تنبیههای کلامی و فیزیکی سپری کنند، قطعا ممکن است در دوران بزرگسالی و دیگر مراحل زندگی به انواع و اقسام مشکلات رفتاری و آسیبهای روانشناختی مبتلا شوند. از اینرو ضروری است کودکان در محیط سالم خانوادگی، آموزشی و اجتماعی رشد یابندتا خاطراتی شیرین از ایام کودکی در ذهن خویش ثبت کنند. درواقع میتوان گفت والدین با فراهم آوردن فضای خانوادگی گرم و صمیمانه توام با برقراری نظم، آرامش و امنیت نه تنها نیاز اولیه و اساسی کودکان را که محبت، پذیرش و همدلی است، پاسخ دادهاند بلکه بیشترین فرصت را برای رشد و پرورش همهجانبه شخصیت آنان نیز فراهم آوردهاند.
جامعه علمی روانشناسی براساس تحقیقات و پژوهشهای انجام شده، بزرگترین شکست و ناکامی برای کودکان را برآورده نشدن نیازهای اولیه آنها میداند. کودک هنگامیکه احساس کند والدین با کنترلگری و تحقیر کردن فقط بدنبال امر و نهی کردن هستند، احساس سرشکستگی و دوست داشتنی نبودن را در خود پرورش میدهد و به هر میزانی که این احساس در او پرورانده شود به همان ترتیب از توانمندیهای او برای بالفعل کردن استعدادهای بالقوه نیز کاسته میشود. نکته حائز اهمیت آن است که والدین باید این مطلب را درنظر بگیرند که کودکان با استعدادها و ظرفیتهای اجتماعی، روانی و جسمانی متفاوتی متولد میشوند، از اینرو پدران و مادران متناسب با توانمندیهای درونی فرزندشان باید شرایط مناسبی را فراهم آورند تا کودک از طریق تعامل و پرورش ارتباطات اجتماعی بتواند سیر تکاملی و رشد ظرفیتهای وجودی خویش را به نحو احسن سپری کند.
بر این اساس به والدین که تنها حامیان فرزندان هستند توصیه میشود برای شناسایی ظرفیتهای درونی کودکان و نوجوانان خود از راهبردها و مساعدتهای روانشناسان استفاده کنند، زیرا اگر استعدادهای بالقوه در وجود آنها به موقع شناسایی نشود و زمینه بالفعل کردن نیز مورد حمایت قرار نگیرد، پتانسیلهای درونی کودک پژمرده میشود. همچنین از والدین درخواست میشود برای رشد جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان و نوجوانان ضمن تعهد و پذیرش مسئولیتهای فرزندپروری، گرمای وجود و دستان نوازشگرانه خویش را از آنان دریغ نکنند تا به این ترتیب بتوانند سرمایههای اجتماعی ارزشمندی را که سرنوشت آینده کشور با چارچوب ذهنیت و شخصیت آنان گره خورده است، به ایران عزیزمان تحویل دهند.
دیدگاه تان را بنویسید