اعتماد مردم، به پلیس مشروعیت میبخشد
پلیس؛ کلیددار اعتماد و امنیت اجتماعی
آمارها نشان میدهند که معمولا بین احساس امنیت مردم با اعتماد آنها به پلیس رابطه مستقیمی وجود دارد. حتی در این میان، باید به خصوصیات فردی افراد پلیس در میزان جلب اعتماد افراد جامعه، تاکید کرد. هر چه پلیس خصوصیات فردی مطلوبتری داشته باشد (ظاهر، رفتار و منش) بهتر میتواند اعتماد دیگران را جلب کند. اعتماد، شکننده است. با کوچکترین خطا از طرف پلیس، ممکن است به اعتماد شهروندان به پلیس خدشه وارد شود، در نتیجه پلیس باید برای حفظ و ارتقا و بهبود اعتماد شهروندان، صمیمانه تلاش کند گاهی لازم است پلیس، بهصورت داوطلبانه در گروهها و تشکلهای اجتماعی و محلی به صورت داوطلبانه شرکت کند. البته پیش از ورود به چنین جمعهای محلهای، پلیس باید صداقت، صراحت، اطمینان و معاشرتپذیری خود را به آنها ثابت کرده باشد
آذر فخری، روزنامهنگار
اول : در امتداد پیادهروی خیابان ولیعصر قدم میزنم. عصری شلوغ است و مردم نه برای خرید، بلکه درست مثل من، بیشتر برای پرسهزنی و تماشای ویترینها، به خیابان آمدهاند. در ضمن تماشای ویترینهای یک شکل، با مدلهای تکراری و خسته کننده، صدای دختری که همراه با یک دختر و پسر دیگر جلوتر از من راه میروند، توجهم را جلب میکند: «گفت: من پلیسم، مامور قانونم. بهش گفتم: تو مامور قانونی، مجری قانون که نیستی!»
حالا برای من این سوال پیش آمده بود که فرق بین «مامور قانون» بودن با «مجری قانون» بودن، در چیست؟ خیلی با خودم کلنجار میروم. از اولین قوانین راهنمایی و رانندگی که یاد میگیریم این است که وقتی پلیس هست، اگر تشخیص و دستور بدهد، میتوان و باید از قانون عدول کرد. یعنی قوانین هم حتی حد و مرزی برای اجرایی شدن دارند و با حضور مامور قانون، آن قطعیت خود را از دست میدهند. پس چهطور است که این دختر جوان با چنین تفکری، با پلیس برخورد میکند و او را با چنین سفسطهای به چالش میکشد. طبعا آن پلیس هرگز نمیتواند از پس پاسخ دادن به دختری دانشگاه دیده و با چنین توان سخنوری، برآید و احتمالا تسلیم این استدلال ناقص و غلط شده است.
دوم: همکارم بالای سرم ایستاده و تعریف میکند که دیشب که داشت به خانه میرفت، در راه پلیسی را دیده که به سه جوان دستبند زده و آنها را کشانکشان به سوی کلانتری میبرد. همکارم میگوید:« ظاهر جوانها اصلا نشان نمیداد که اهل خلاف باشند. این سه جوان مدام به رهگذرهایی که به آنها برمیخوردند توضیح میدادند که هیچکاری نکردهاند و این پلیس، بیخودی آنها را دستگیر کرده و پلیس هم با نشان دادن کیسه سیاهی که در دست داشته، بر توضیح آنها اضافه میکرده که اینها خلاف سنگینی مرتکب شدهاند. معلوم نیست در آن کیسه چه بود. بیچاره جوانها! پایشان که به کلانتری برسد اول و قبل از هر سوالی، حسابی کتکشان میزنند؛ حالا چه خلافی کرده باشند، چه بیگناه باشند!»
تقسیم کار
و اعتماد اجتماعی
امروز، جوامع انسانی بسیار گسترده و پیچیدهاند. همین گستردگی و پیچیدگی، باعث شده افراد جامعه اداره و تنظیم امور جامعه را در بین خود تقسیم کنند. حتی خانوادهها بسیاری از کارکردهای خود را به نهادهای مدونی مانند «نیروی انتظامی» واگذار کرده است؛ حفاظت از جان و مال و ناموس و نیز تامین امنیت اجتماعی افراد، از جمله وظایفی است که بر عهده «پلیس» و نیروی انتظامی است. قاعدتا، پلیس در هر حادثهای باید و ضرورتا، اولین نیرویی باشد که در صحنه حاضر میشود؛ هر چند طبق روال عادی فیلمهای هالیوودی و نیز رویه مرسوم و واقعی پلیس، به گونهای شرطی شدهایم که معمولا، پلیس آخرین نیرویی است که وارد میدان میشود و تنها نقش گزارشدهنده را بازی میکند تا مگر سر فرصت برود دنبال پیگیری ماجرایی که رخ داده.
به نظر میرسد، با توجه به اتفاقات مختلفی که افتاده و ما روایتشان را از اینوآن شنیدهایم، مردم اعتماد خیلی زیادی به پلیس ندارند و در بسیاری موارد ترجیح میدهند، خودشان با کدخدامنشی و با آمیختن درجاتی از خشونت، مشکل را در میان خودشان حل کنند. پس چنین به نظر میرسد که تقسیم کار اجتماعی در زمینه تامین امنیت جانی، مالی و ناموسی، و سپردن آن به نهادی چون نیروی انتظامی، با توجه به کارکرد و شواهد موجود، چندان موفق نبوده و نتوانسته اعتماد عمومی و صد درصدی افراد جامعه را به خود جلب کند. در واقع مردم «اتکا»ی خیلی کمی به پلیس دارند. و منظور از اتکا در اینجا، یعنی اعتماد کردن به یک نفر یا نهاد و سپردن کاری به او. البته اعتماد، پدیده و مفهومی ذهنی است و تعریف قطعی و جامعی نمیشود از آن به دست داد. اعتماد، بسته به شرایط و موقعیت زمانی و مکانی، تعاریف متفاوتی پیدا میکند. امیل دورکیم جامعهشناس، اعتماد را آرامشی میداند که حاصل زندگی مسالمتآمیز بشر در کنار همنوعانش در حالت صلح و به دور از هرگونه دشمنی و خصومت است. در چنین حالتی، و در اثر اعتماد است که مردم یک جامعه، منابعی را در اختیار افرادی قرار میدهند تا آنان با استفاده از این منابع، امنیت عمومی جامعه را تامین کنند.
اعتماد اجتماعی و پلیس
علی اصغر فیروزجائیان، دکترای تخصصی جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران، با اشاره به نظریات تونکیس به دو گونه جامعه گمانشافت و گزلشافت اشاره میکند. اجتماع گمانشافت، در ابعاد بسیاری مانند یک خانواده گسترده عمل میکند و روابط در آن چهره به چهره است. ولی در جامعه گزلشافت، آدمها روابط صرفا ابزاری با یکدیگر دارند. چرا که جستوجوی سود و قدرت در انسان مدرن، ذاتی است. پس اعتماد فقط در جامعه گمانشافتی وجود دارد و فقط در این جامعه، روابط بر اساس اعتماد و اراده طبیعی مبتنی بر احساسات و تمایلات طبیعی اتفاق میافتد. آمارها نشان میدهند که معمولا بین احساس امنیت مردم با اعتماد آنها به پلیس رابطه مستقیمی وجود دارد. حتی در این میان، باید به خصوصیات فردی افراد پلیس در میزان جلب اعتماد افراد جامعه، تاکید کرد. هر چه پلیس خصوصیات فردی مطلوبتری داشته باشد (ظاهر، رفتار و منش) بهتر میتواند اعتماد دیگران را جلب کند. سن و جنسیت افراد هم در میزان اعتماد به پلیس نقش دارد. طبعا افراد سالمند اعتماد بیشتری به پلیس دارند تا افراد جوان و نیز زنان. گرچه زنان و دختران، به پلیسهای کلانتری محل خود، بیشتر اعتماد میکنند تا به پلیسهای محلهها یا شهرهای دیگر و بنابراین بومی بودن پلیس هم نقش موثری در این اعتماد دارد.
مساله مهم دیگری که فیروزجائیان مطرح میکند میزان «دگرخواهی» پلیس در رابطه با مردم است، یعنی اینکه پلیس خود به عنوان سرمایه اجتماعی، مردم را بهعنوان سرمایه اجتماعی، بر خود و منافعش مقدم بداند و عملکردش مبتنی بر منافع شخصی خودش نباشد. برای نشان دادن میزان دگرخواهی، گاهی لازم است پلیس، بهصورت داوطلبانه در گروهها و تشکلهای اجتماعی و محلی به صورت داوطلبانه شرکت کند. البته پیش از ورود به چنین جمعهای محلهای، پلیس باید صداقت، صراحت، اطمینان و معاشرتپذیری خود را به آنها ثابت کرده باشد! این بدهوبستانهای عاطفی بین پلیس و افراد جامعه است که موجب اعتماد دوطرفه میشود و روحیه همبستگی اجتماعی را افزایش میدهد؛ موردی که جامعه ما با توجه به تغییرات و تحولات اخیر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و...، بسیار به آن نیازمند است.
پلیس به حمایت مردم نیازمند است
اعتماد مردم، به پلیس مشروعیت میبخشد. این که مردم در مسائل مختلف اجتماعی، به پلیس، حضور و ورودش اعتماد کند، یعنی از پلیس حمایت کرده است.
فیروزجائیان معتقد است امروزه اغلب مدیران اجرایی، متفقالقول هستند که حمایت و پشتیبانی مردم از پلیس برای موفقیت فعالیتهای پلیسی مهم است. نهتنها حمایت مردم برای مشروعیت پلیس بنیادی است بلکه کمک و حمایت مردم در کاهش جرم نیز مؤثر است. علاوه بر اینها شواهد زیادی وجود دارد که حمایت مردم از پلیس بستگی به رفتار منصفانه و حرفهای پلیس دارد. وقتی مجریان قانون در اجرای قانون بین افراد تبعیض قائل شوند، در این صورت مردم رویههای اعمال قانون را عادلانه نمیدانند، در این شرایط مردم نسبت به مجریان قانون بیاعتماد خواهند شد.
بدون اعتماد عمومی به پلیس انجام فعالیتهای پلیسی مشکل و تأمین امنیت عمومی مشکل خواهد بود. نهتنها پلیس به اعتماد مردم برای اجرای مؤثر و کارآمد قوانین مشروع نیاز دارد، مردم نیز برای بهرهمندی از خدمات پلیس به اعتماد کردن به آنها نیاز دارند؛ مردمی که به پلیس اعتماد نداشته باشند، بعید است وقتی شخصاً نیاز به حمایت و کمک دارند پلیس را در جریان بگذارند و به همین صورت، احتمال اینکه جامعه برای حفظ و دفاع از ارزشها و هنجارها به پلیس تکیه بکند بعید و نظر میرسد. کسی که به پلیس بیاعتماد است کمتر احتمال دارد وقتی قربانی جرم شده از پلیس کمک بخواهد و کمتر احتمال دارد با پلیس برای کنترل جرم و جنایت همکاری کند. کسانی که به پلیس بیاعتمادند بیشتر احتمال دارد از افسر پلیس حتی در طول یک ترافیک معمول بترسند و اعتقاد داشتهاند که پلیس با او مانند همه اعضای جامعه رفتار نمیکند.
وقتی پلیس با شهروندان منصفانه و بیطرفانه رفتار کند، از نظر شهروندان مشروع و معتمد شناخته می شود و شهروندان با میل و با اراده خود از قوانین پیروی خواهند کرد. اما اگر شهروندان احساس تبعیض کنند (با فرض گرفتن مناسبات مالی یا رابطهای که بین پلیس ا فراد اتفاق می افتد)، نهتنها مشروعیت پلیس زیر سؤال میرود بلکه به بدبینی نسبت به حاکمیت هم منجر خواهد شد.
اعتماد، شکننده است. با کوچکترین خطا از طرف پلیس، ممکن است به اعتماد شهروندان به پلیس خدشه وارد شود، در نتیجه پلیس باید برای حفظ و ارتقا و بهبود اعتماد شهروندان، صمیمانه تلاش کند. پیشنهاد دکتر فیروزجائیان این است که به آموزش مهارتهای مناسب به مأموران پلیس از جمله مهارتهای ارتباطی خوب و مناسب برای ارتباط به شهروندان، تبعیض قائل نشدن بین شهروندان، احترام به عقاید و باورهای شهروندان، حمایت از همه شهروندان صرفنظر از قومیت و مذهب آنها و ... برای انجام فعالیت در این شهر با توجه به خصلت متنوع آن (چند قومی و مذهبی بودن آن) توجه شود.
دیدگاه تان را بنویسید