توی دل هم را خالی نکنیم
آسیه ویسی
-سیبزمینی را همراه با مشتی خاک، وزن میکند و میفروشد
- کد ملیاش را میفروشد تا دیگری با آن خودرو بخرد و احتکار کند
-دارو گران و نایاب شده و وزیر بهداشت میگوید برای دو سال عمر بیشتر، این هزینه، صرف نمیکند
-صبح زود که برای خرید میروی، میشنوی که فروشنده به شاگردش اخطار میدهد: امروز هم همه چی دوبرابر دیروز
-برای خرید به هایپرمارکتها که میروی، میبینی که مردم، چرخهای خرید را از هر چه که باید و نباید، پر کردهاند و البته هر خانواده دو سه چرخ به دنبال خود میکشد
-یک سخنگوی سابق میگوید مردم خودشان انتخاب کردهاند، پس تحمل خواهند کرد
-یک نفر دیگر میگوید مردم یمن چه طور لنگ میبندند و نان خشک سق میزنند؟
-با مسموم و فوت شدن عده زیادی در اثر مصرف مسکرات تقلبی، میفهمیم که آنطور که رسانه ملی ما را نشان میدهد، خیلی هم ملت علیهالسلامی نبودهایم
-آمار ازدواج کودکان و طلاق بزرگسالان همچنان بالا میرود، فساد و تنفروشی و اعتیاد، فراگیر شده و توجیههای عقلانی و اخلاقی برای خودش پیدا کرده است
-مشخص میشود مدرک خیلی از مسئولان، که تا به حال دلسوزانه برای ملت زحمت کشیده و انرژی و زمان گذاشته و فرزندانشان را-فرزندان خودشان را- به جایی رساندهاند، جعلی بوده
-خبری منتشر میشود که عدهای رفتهاند، جلوی بنیاد شهید صف کشیدهاند تا درصد جانبازیشان را افزایش دهند
-خبر میرسد که بعضیها در بعضیها نهادها، راههای دور زدن قانون منع بهکارگیری بازنشستگان را یافتهاند
-خبر میرسد که تعدادی موجود نامرئی، دریافتهایی داشتهاند که هنوز هویتشان شناسایی نشده و کلا کسی نمیداند اینها کیستند و یا اصلا وجود دارند یا نه
-...
هر صبح که بیدار میشویم، انواع و اقسام کانالهای خبرگزاریها و دوستان و آشنایان، این اخبار را در دامنمان میگذارند و مدام داغ دل را تازه میکنند و نمک روی زخم عمیقمان میپاشند.
درست است که روز و روزگارمان، شبیه آخرت شمر شده است، اما بدانید و آگاه باشید که همه، تاکید میکنم:«همه» این خبرها را از شبکههای مجازی و واقعی میشنوند و میخوانند، پس چه اصراری در بازتکثیرشان دارید؟ چرا با فوروارد کردن چندین بارهشان به تمام دوستان و آشنایان و فامیل، دل هم را خالی میکنید؟ چه اصراری دارید که مدام دردها را یادآوری کنید و نگذارید یکی که میخواهد در خودش باشد، فیلمی ببیند، دو ورق کتاب بخواند، نیم ساعت قدم بزند، حالش خوب شود... شاید حالش خوب شود؟
چهمان شده است؟ میخواهیم به هم اطلاع بدهیم که اوضاع از آنچه که فکرش را میکنیم بدتر است؟ میخواهیم با در میان گذاشتن اینهمه مشکل و بدبیاری و کژرفتاری فلک و خودمان با همدیگر، ادای درد دل کردن را دربیاوریم؟ اگر درد دل این است، بهتر است که هرکسی دردش را توی خودش نگه دارد و مدام با «باز ارسال» این اخبار، دل دیگران را خالی نکند.
این روزها، هر خبر، حکم آن گلوله برفی کوچکی را دارد که با غلتاندن روی برف، بزرگ و بزرگتر میشود. با خبرهای بد و با یکدیگر چنین نکنیم. باورکنید همه مردم، از همه خبرها، باخبرند! حتی بچهها هم دیگر درباره گرانی و دلار و احتکار، صحبت میکنند. خبر تازهای هم که من برایتان دارم این است که خیلیها دارند برای زمان کوپنی و کارتی شدن کالاهای اساسی و ایجاد بازار سیاه، آماده میشوند. خوب... من هم سهم خودم را در خالی کردن دل شما ادا کردم!
دیدگاه تان را بنویسید