امکانات شهری و تاخیرهای فرهنگی

«تابلوهای تبلیغاتی» غول پیکر نصب شده بر دو طرف پل‌های عابر پیاده، قانون‌گرایان را پنهان می‌کنند. بعضی از این تابلوها به مردم پیام‌های اخلاقی مثبتی می‌دهند ولی نکته عجیب ماجرا آن‌جاست که این تابلوها درعین حال که پیام‌های مثبت می‌دهند، آدم‎های مثبت را پنهان می‎کنند. این تابلوها ریاکارند. آن‌چه در ظاهرشان می‌گذرد با آن‌چه در پشت‌شان می‌گذرد کاملا تناقض دارد. پل‌های عابرپیاده، در قالب کلی گذرگاه‌های عرضی غیرهمسطح روگذر طبقه‌بند می‌شوند و نمونه‌ای از امکانات مناسب هستند برای تسهیل عبور و مرور پیاده، به‎خصوص در مناطق پر جمعیت اگر در هنگام وقوع تصادف عابرپیاده با خودرو، راننده تمام مقررات رانندگی را رعایت کرده باشد، اما عابر از پل یا محل خط کشی عابر عبور نکرده باشد، راننده دیگر مقصر شناخته نخواهد شد

آذر فخری، روزنامه نگار

می‌خواهم از پله‌های پل عابر پیاده بالا بروم که خانم پیری بازویم را می‌گیرد و از من می‌خواهد به او در عبور از خیابان کمک کنم. شاید اگر هر کس دیگری بود، مجبورش می‌کردم از پل عابر پیاده استفاده کند. احتمالا به زور این مجبورش می‌کردم. اما این بانوی پیر، توان بالا رفتن از این‌همه پله را ندارد. واقعا برایش سخت و حتی غیرممکن است. دو دلم که چه کار کنم. به خیابان و اطرافم نگاه می‌کنم. بیشتر مردم، از پل عابر استفاده نمی‌کنند و همان‌طور زمینی، از خیابان عبور می‌کنند. بماند که هم اعصاب خودشان به هم می‌ریزد و هم اعصاب رانندگان که با توجه و اعتماد به وجود پل عابر، چندان دقتی در رانندگی‌شان ندارند و ناچار از ترمزهای ناگهانی می‌شوند.

چه کنم؟! دست بانوی پیر را می‌گیرم و با آن دست دیگرم از رانندگان تقاضا می‌کنم یا متوقف شوند یا سرعت‌شان را کم کنند؛ طبعا بعضی‌ها قبول می‌کنند و بعضی دیگر بی‌اعتنا و با همان سرعت، رد می‌شوند و می‌روند. به هرحال از خیابان رد می‌شویم.

اما سوال این است که چرا اکثر مردم از پل‌های عابر پیاده استفاده نمی‌کنند؛ حتی آن‌هایی که توان بالا رفتن از پله‌ها را دارند. این بماند. در اکثر پل‌های عابر پیاده، پله برقی هم نصب شده تا افراد ناتوان و سالمند بتوانند از آن‌ها استفاده کنند. اما باز هم مردم عبور زمینی از میان ماشین‌ها را ترجیح می‌دهند.

علت وجودی پل هوایی!

پل‌های هوایی عابر پیاده به منظور بالابردن امنیت جسمانی عابرین برای عبور از عرض خیابان و جلوگیری از اختلاط حرکت سواره و پیاده تعبیه شده‌اند. عبورعابرین پیاده از سطح خیابان باعث ایجاد اختلال در حرکت اتومبیل‌ها می‌شود و خطرات جانی برای عابرین دارد.

کشور ما، کشوری در حال توسعه است، از آن نوع کشورهای در حال توسعه‌ای که شهری شدن در آن، پیش از صنعتی شدن اتفاق افتاده است. این مسئله باعث شده که هر نوع تکنولوژی که وارد شده، فرهنگش، پشت دروازه‌های شهر جا مانده و خیلی دیرتر و با تاخیر، وارد شهرو ذهن و عملکرد مردم شده است. بگذریم از فرهنگ‌های خیلی ضروری تکنولوژیکی که هرگز نتوانسته‎اند وارد شهر و دیار و ذهن ما بشوند!

 بر این اساس، پس از ورود خودرو به کشور ما، از همان ابتدا، سواره‌ها، بر پیاده‌ها اولویت داشتند! و عابرین پیاده در اولویت بعدی قرار گرفتند. اما رفته رفته و با توجه به تصادفات بسیار و کشته شدن عابرین پیاده، انواع قوانین مختلف، برای رانندگان و نیز عابرین تدوین شد. یکی از مسائل مهم در رابطه با خیابان و ماشین، عبورعابرین پیاده ازعرض خیابان بوده و هست. اما هنوز بسیاری از عابرین پیاده، با وجود خطرات جانی فراوان، از پل عابر استفاده نمی‌کنند.

 پل‌های عابرپیاده، در قالب کلی گذرگاه‌های عرضی غیرهمسطح روگذر طبقه‌بند می‌شوند و نمونه‌ای از امکانات مناسب هستند برای  تسهیل عبور و مرور پیاده، به‎خصوص در مناطق پر جمعیت. نکته قابل توجه این است که براساس قانون جدید رسیدگی به تخلفات رانندگی، اگر در هنگام وقوع تصادف عابرپیاده با خودرو، راننده تمام مقررات رانندگی را رعایت کرده باشد، اما عابر از پل یا محل خط کشی عابر عبور نکرده باشد، راننده دیگر مقصر شناخته نخواهد شد. اما سوال این است که چه تعداد از شهروندان از چنین قانونی باخبرند؛ چه به عنوان راننده وسیله نقلیه و چه به عنوان عابر پیاده!

چرا قانون‌گرایان

 سر ندارند؟!

دکترفردین علیخواه، جامعه شناس و استاد دانشگاه، هم در مورد پل‎های عابر پیاده و تقریبا بلامصرف بودن‎شان روایت جالبی دارد: « در کنار پلّه‌های یک پل عابر پیاده شهر ایستاده‌ام و به آدم‌هایی نگاه می‌کنم که برای رفتن به آن‌طرف خیابان از رو یا زیرِ پل تردّد می‌کنند. کسانی که از زیرِ پل به آن‌طرف خیابان می‌روند راحت‌اند. نگاهی  به چپ، نگاهی به راست و رسیدنِ به مقصد! دیگران هم می‌بینند که چگونه آنان این کار را راحت انجام می‌دهند. بدون هیچ رودربایستی! حتّی برخی از آنان سوت زنان می‌روند! آنان بسیار «آشکار»اند. به کسانی نگاه می‌کنم که برای رفتن به آن طرف خیابان از روی پل عابر تردد می‌کنند. اینان کسانی هستند که دشواری بالا رفتن از پله‌های آهنی پل عابر را به جان می‌خرند. بعضی از آن‌ها در بین راه نفس‌شان می‌گیرد. می‌ایستند و نگاهی به پله‌های طی‌شده انداخته و پله‌های باقی مانده را می‌شمارند.

آنان را با چشم‌هایم دنبال می‌کنم. ناگهان در بین راه ناپدید می‌شوند! هستند و ناگهان نیستند!  زانو به بالای آنان کات می‌شود! گویی آدم‌ها را از زانو به بالا با ارّه برقی دو تکه کرده باشند! فقط کفش‌های‌شان معلوم است. آنان بسیار پنهان‌اند. در بالای پل از پایبندان به قانون فقط «پا» می‌ماند! «قانون‌گرایان» را در زمان استفاده از پل عابر از فُرمِ «انسان» بودن خارج می‌کنند. آنان را نصفه و نیمه و ناقص می‌کنند. آنان سانسور می‌شوند! گویی نباید دیده شوند!

«آدمِ بد» قصه این‌ها هستند و نه آنان که سوت زنان قانون را زیر پا می‌گذارند! قانون‌شکنان با خیال راحت راست راست راه می‌روند و قانون‎گرایان پوشانده می‌شوند!

«تابلوهای تبلیغاتی» غول پیکر نصب شده بر دو طرف پل‌های عابر پیاده، قانون‌گرایان را پنهان می‌کنند. بعضی از این تابلوها به مردم پیام‌های اخلاقی مثبتی می‌دهند ولی نکته عجیب ماجرا آن‌جاست که این تابلوها درعین حال که پیام‌های مثبت می‌دهند، آدم‎های مثبت را پنهان می‎کنند. این تابلوها ریاکارند. آن‌چه در ظاهرشان می‌گذرد با آن‌چه در پشت‌شان می‌گذرد کاملا تناقض دارد. برای تابلوهای تبلیغاتی، کولرهای گازی هم نصب کرده‌اند تا مبادا گرم‎شان شود! به ریاکاران خوب می‎رسند! البته یکی از این تابلوها حاوی پیام قابل تأمل و صریحی است: « تارو مار: محافظ پرقدرت! ». «تارو مار» در یک طرف و «محافظ پرقدرت» در طرف دیگر! دومی نتیجه

اولی است!

قانون‌گرایان این شهر به همین شکل محافظت می‌شوند: با تارو مار!»

دلایل مردم چیست؟

این که چرا «پل عایر پیاده» چندان مورد عنایت شهروندان نیست، دلایل بسیاری دارد. این دلایل به سن و جنسیت شهروندان و حتی به خلق و خوی آنان بستگی دارند.  مثلا یکی از آنان می‌گوید: «واقعا از من انتظار دارید از این همه پله بالا بروم و از آن طرف دوباره از این همه پله پایین بیایم؟ نه!» این شهروند هیچ مشکلی ندارد؛ پیر و حتی میانسال هم نیست. تنها دلیلش، تنبلی است:«کی حوصله‌اش را دارد!»

تکلیف میانسالان و افراد مسن هم در جاهایی که پل عابر پیاده، پله برقی ندارد، مشخص است. و بر آنان حرجی نیست.

اما مورد جالبی که یکی دیگر از شهروندان به آن اشاره می‌کند، مکان نامناسب کارگذاشتن پل هاست: «من اگر بخواهم از ایستگاه اتوبوس، تا جایی که پل هوایی نصب شده، بروم، بیست دقیقه تا نیم ساعت از محل کارم دور می‌شوم، و این یعنی تاخیر! به نظر شما بهتر نبود که آن پل را در نزدیکی همین جایی که مردم از اتوبوس پیاده می‌شوند، نصب می‌کردند! آن وقت اولین نفری که از آن پل استفاده می‌کرد خودم بودم!»

دختر جوان دانشجویی می‌گوید من در استفاده از پل عابر مشکلی ندارم و خیلی هم مایلم ازآن استفاده کنم؛ اما با این تابلوهای تبلیغاتی که به دو طرف پل زده‌اند، وقتی وارد پل می‌شوی، اصلا دیده نمی‌شوی. همین تابلوها با پنهان کردن عرض پل، باعث شده‌اند که اکثر این پل‌ها محل خوش‌نشینی معتادها و متکدی‌ها و مواد فروش‌ها شود. حتی یک بار، وقتی شب به خانه برمی‌گشتم، روی پل، یکی از کمرم چسبید و مرا به سمت خودش کشید و خوب اگر دو سه نفری که از روبه‌رو می‌آمدند به دادم نمی‌رسیدند معلوم نبود چه بر سرم می‌آمد. این است که من دیگر از پل عابر استفاده نمی‌کنم!

تکلیف مردم با دلایل موجه یا ناموجهی که در استفاده نکردن از پل عابر می‌آورند، مشخص است.

اما برجسته‌ترین مشکلات پل‌های عابر پیاده این روزها، نداشتن پله برقی و وجود پله‌های فلزی  پُرتعداد است که در زمستان‌ها و روزهای یخبندان، مشکلات خاص خودشان را دارند و مشکل دیگر، وجود تابلوهای عریض و طویل تبلیغاتی است که امنیت پل‎ها را خدشه‎دار کرده است.

این که متصدی پل‎های عابر پیاده، شهرداری است مشخص است، اما این‎که چگونه و چرا همین پل‎ها که برای امنیت مردم هزینه و نصب شده‎اند، در اختیار شرکت‎های مختلف تبلیغاتی قرار می‎گیرند و آن‎ها را بلااستفاده می‎کنند، پرسشی است که معلوم نیست از چه کسی یا کسانی باید پرسیده شود.