اختلافات زودهنگام انتخاباتی میان اصولگراها؛
مناقشه بر سر «اصلح»
بیرمقی اصلاحطلبان و تردید در پیروزی انتخاباتیشان، بارقه امیدی شده است برای اصولگرایان؛ از این رو هشت ماه مانده به انتخابات، بازار را حسابی گرم کردهاند. استراتژیشان برای چسباندن نان در این تنور گرم نیز وحدت حداکثری اصولگرایان است؛ وحدتی که حالا با مناقشه بر سر «اصلح»، سراب مینماید.
محبوبه ولی
محمدرضا باهنر، مشاور علی لاریجانی، نماینده دورههای دوم، سوم، چهارم، پنجم، هفتم، هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی که اتفاقا در همه دورهها بجز دوره دوم و سوم عضو هیأت رئیسه و گاه نیز نایب رئیس مجلس بوده است، به نظر میرسد قرار است یکی از صحنهگردانان اصلی صحنه انتخابات اسفند باشد. او در تمام این ماههایی که وارد گود انتخابات شده، بیش از هر چیز و به انحای مختلف بر وحدت حداکثری اصولگرایان تاکید کرده و میکوشد تا زیر چتر شورایی به نام شورای وحدت، آن وحدت رویایی را حاصل کند.
در همین راستا چندی پیش خبر رسید که به توصیه آیتالله مصباح یزدی، پدر معنوی جبهه پایداری، پایداریها که قبلا در جلسات شورای وحدت شرکت نمیکردند، مدتی است که در این جلسات شرکت میکند.
هنوز حضور آنها در جمع رفقا به جان اصولگرایان ننشسته بود که با حاشیههای اظهارات آیتالله مصباح یزدی، زخم اختلاف در تن این جریان سیاسی سر باز کرد. او در دیدار ۳۱ خردادماه با اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری تاکید کرد که «بسیاری از مشکلات انقلاب در طول این سالها، ناشی از عدم انتخاب اصلح بوده است و باید بنایمان این باشد که افراد اصلح را بشناسیم و به آنها رأی دهیم.»
صالح مقبول یا اصلح غیرمقبول؟
خوب این تازه «ب» بسم الله است و جدل بر سر اینکه حالا این «اصلح» چه کسی است و چه مرجعی قرار است اصلح بودن آن را تایید کند. واکنشها به اظهارات آیتالله مصباح یزدی حاکی از این بود که اگر قرار باشد اصلح موردنظر همان اصلح مورد نظر پایداریها باشد، سایر اصولگرایان سر سازگاری با او نخواهند داشت؛ مخصوصا که اولین نمونه از انتخاب اصلح آنها که به ذهن متبادر میشود محمود احمدینژاد است که مورد حمایت تام و تمام این جریان بود. عباس سلیمینمین با همین اشاره به طعنه از آیتالله مصباح و پایداریها پرسید که «آیا احمدینژاد گزینه اصلح بود؟»
سلیمینمین، چهره سیاسی اصولگرا در گفت وگویی که در واقع واکنش او به صحبتهای آیتالله مصباح بود، گفت: «اینکه گروهی روی نظر خود بایستند که از نظر من اصلح این افراد هستند و دیگران باید آن را بپذیرند به هیچ وجه قابل قبول نیست و در واقع با پیروان چنین تفکری نمیتوان هیچ کار مشترکی انجام داد و به اجماع رسید.»
اما آب پاکی را محمدرضا باهنر روی این ایده ریخت و در نشست خبری روز یکشنبه (۱۶ تیرماه) خود ضمن اعلام مخالفت با طرح ایده «نامزد اصلح» گفت: «باید از کسی حمایت کنیم که صلاحیت لازم و امکان رأیآوری هم داشته باشد چون فعالیت سیاسی منوط به کسب نتیجه است. ما صرفاً در انتخابات «صالح مقبول را به اصلح غیرمقبول» ترجیح میدهیم. حمایت از کسی که رأی ندارد کار بیهودهای است.»
جبهه پایداری دیروز به اظهارات او واکنش نشان داد و در صفحه توئیتری خود نوشت: جناب آقای محمدرضا باهنر درحالی [این سخنان را] بیان کرده که «آیتالله مصباح معتقد است باید از اصلح حمایت شود حتی اگر رأی نیاورد»، که اساساً این ادعا برخلاف دیدگاه علامه مصباح یزدی است که به دفعات فرمودند: «معرفی اصلحی که امکان رأیآوری آن فراهم نیست، کار لغوی است.»
اصلحگزینی به سبک جبهه پایداری
گرچه این توئیت جبهه پایداری حاکی از این بود که اتفاقا آیت الله مصباح نیز به عنوان پدر معنوی پایداریها «صالح مقبول» را به «اصلح غیرمقبول» ترجیح میدهد اما اظهارات این چند روزه سیاسیون حکایت از این دارد که آنها چنین دیدگاهی نسبت به جبهه پایداری ندارند.
محسن غرویان، مدرس حوزه علمیه قم که از قضا در گذشته از یاران نزدیک مصباح یزدی بود نیز یکی از آنهایی است که به اظهارات آیت الله واکنش نشان داد و با بیان اینکه نامزدهای اصلح جبهه پایداری، مورد قبول مردم نیستند، گفت که «اینگونه اظهارات بسیار کلی و مبهم است زیرا همه گروهها و جناحها بر انتخاب اصلح تاکید دارند اما بحث در این است که مصداق فرد اصلح کیست و شرایط اصلح چیست؟»
مصادیق اصلح در میان پایداریها به هیچ وجه مورد توافق دیگر اصولگرایان نیستند؛ در میان آنها علاوه بر احمدی نژاد میتوان به سعید جلیلی نیز اشاره کرد که اظهارات اخیر یک عضو ارشد جبهه پایداری درباره چگونگی انتخاب سعید جلیلی به عنوان کاندیدای اصلح برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم سر و صدای زیادی به پا کرد.
قاسم روانبحش، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری هفته گذشته در برنامه تلویزیونی دست خط درباره نحوه انتخاب جلیلی گفت: «آقای جلیلی را در میان نامزدهایی که بودند اصلح تشخیص دادیم. دو بار پایاننامههای دکتر جلیلی مطالعه شد. آقای علمالهدی استاد راهنمای ایشان بودند و با ایشان صحبت شد. هم پایاننامه فوق لیسانس و هم پایاننامه دکتری که بالاخره از کسی میخواهیم حمایت کنیم، کسی نباشد که محل تامل باشد. در جمعبندی نهایی جبهه به این جمعبندی رسید که در میان نامزدهای موجود آقای دکتر جلیلی اصلح هستند.»
خوب این تازه «ب» بسمالله است و جدل بر سر اینکه حالا این «اصلح» چه کسی است. واکنشها به اظهارات آیتالله مصباح حاکی از این بود که اگر قرار باشد اصلح مورد نظر همان اصلح مورد نظر پایداریها باشد، سایر اصولگرایان سر سازگاری با او نخواهند داشت
این اظهارات روانبخش دستاویزی شد در دست مخالفان تا به آن استناد کنند و لنگی پای استدلال پایداریها برای تعیین و تشخیص اصلحها را اثبات کنند.
ایده «اصلح» از زبان صادق محصولی
با این حال به نظر میرسد جبهه پایداری همچنان بر رأی خود مصمم است. روز گذشته گفتگویی با صادق محصولی، وزیر کشور دولت محمود احمدینژاد که اکنون نیز قائم مقام جبهه پایداری است منتشر شد. او در این گفتگو دیدگاهی مطابق دیدگاه آیت الله مصباح را مطرح کرده و گفته است: « جبهه دارد تلاشهای خود را انجام میدهد و سعیاش بر این است که از افراد متعهد، دلسوز،کاربلد و متخصص دعوت کند و آنها را متقاعد کند که در انتخابات شرکت کنند. تا آنجایی هم که میتوانیم از نیروهای انقلابی متخصص و دلسوز حمایت میکنیم. نگاه اگر ارزشی باشد نباید گفت هر کسی از حزب من بود باید انتخاب شود، بلکه باید گفت هر کس تعهد و تخصص داشت و اصلح بود باید به مجلس برود.»
صادق محصولی، قائممقام جبهه پایداری با بیان اینکه جبهه پایداری برنامه جامعی برای اداره کشور تهیه کرده، میگوید: اجماع این برنامه با گروههای خودی کار خیلی سختی است. ما بحث انسجام تشکیلاتی را در بین گروهها نمیبینیم
او در عین حال با اشاره به برنامه جامعی که جبهه پایداری برای اداره کشور تهیه کرده، افزوده است: «اجماع این برنامه با گروههای خودی کار خیلی سختی است. ما بحث انسجام تشکیلاتی را در بین گروهها نمیبینیم. گروههای خودی هنوز درگیر موضوعاتی مانند شیخوخیت و اینکه این پدربزرگ جریان است و ... هنوز درگیر این چیزهای مقدماتی هستند.»
رفقای نارفیق
بدین ترتیب به نظر میرسد زنجیره وحدت اصولگرایان قبل از آنکه قوام و دوامی بیابد در حال از گسیختن است و داد اصولگرایان این بار هم از رفقای پایداری خود بلند است؛ آنچنانکه که غرویان بعد از اظهارات آیتالله مصباح درباره انتخاب اصلح گفت: «جبهه پایداری وحدت و ائتلاف را به این معنی میداند که دیگران همه بیایند و حرفهای آن را تایید کنند در حالی که معنای ائتلاف و وحدت این است که همه گروهها اطراف این وحدت حاضر باشند و در مواردی از حرفهای خود کوتاه بیایند وگرنه اینکه به طور کلی گفته شود کسی زیر ائتلاف نزند همه آن را قبول دارند اما خود همین گویندگان چنین اظهاراتی کسانی بودند که در انتخابهای گذشته ائتلاف را بر هم زدند.»
دیدگاه تان را بنویسید