رویای پایداریها برای انتخابات اسفند؛
بازگشت به عصر طلایی قدرت
اصلاحطلبان کاسه چه کنم چه کنمشان پُر از زهر ناامیدی شده و امیدی ندارند که بتوانند دوباره جامعه را قانع کنند که به آنها رأی دهند تا جایی که حتی زمزمه میکنند شاید این بار اصلا لیست ندهند! اصولگرایان چالش وحدت دارند و تکثر ساز تا جایی که شایع شده محمدرضا باهنر و ناطق نوری و علی لاریجانی میخواهند خط خود را از اصولگرایی جدا کنند. در این بین اما پایداریها کرسی ریاست استراتژیکترین کمیسیون مجلس را به دست آوردهاند و میگویند که بر خلاف مجلس دهم، برای انتخابات اسفند میخواهند لیست مستقل بدهند.
محبوبه ولی
به زبان ساده اعضای جبهه پایداری در میان جریانهای سیاسی و بهطورکلی فضای سیاسی کشور به عنوان «اصولگرایان تندرو» شناخته میشوند؛ البته خود پایداریها این توصیف را یک «برچسب» میدانند و تاکید میکنند آنها صرفا صریحاللهجه و بیرودربایستی هستند نه تند. اما به هر حال صریحاللهجه یا تند، اصل موضوع این است که آنها برای هر دو طیف اصولگرا و اصلاحطلب معنی دردسر میدهند؛ دردسر سنگاندازی پیش پای اصلاحطلبها و ساز ناکوک زدن با اصولگرایان.
دوران باشکوه قدرت
مجلس نهم در قبضه آنها بود؛ از مجموع 30 کرسی نمایندگی تهران، 16 کرسی در اختیار لیست پایداری بود و در میان نمایندگان سایر شهرها نیز 65 کرسی به لیست جبهه پایداری یا لیست مشترک آنها با اصولگرایان رسید و این تعداد پرشمار باعث شد که فراکسیون مستقل جبهه پایداری را نیز در مجلس نهم تشکیل دهند.
پایداریها در مجلس دهم اما از آن دوران باشکوه افول کردند. اصولگرایان آنها را مجاب به ائتلاف کردند و پایداریها برای مجلس دهم لیست مستقلی ارائه نکردند. از سوی دیگر اصلاحطلبها نیز این ریسک را پذیرفتند که هر چهره گمنام و ناشناختهای را تحتعنوان اصلاحطلب زیر چتر حمایتی خود بگیرند و راهی مجلس کنند تا پای پایداریها را از بهارستان ببُرند. هرچند که این ریسک بهای گرانی برای جریان اصلاحات داشت اما به هر حال منجر به این شد که تعداد پایداریها در مجلس دهم به 30 نفر هم نرسد و آنها با این شمار کم ناکام از تشکیل دوباره فراکسیون جبهه پایداری و ناچار به ادغام در میان اصولگرایان دیگر شدند.
خیز بلند پایداریها
با این حال همین شمار کم نیز بارها در مجلس دهم گرد و خاک کرده است. طومارنویسی آنها در جریان بررسی لوایح مربوط به FATF و حضورشان در تجمعهای اعتراضی دانشجویان و بسیجیان در برابر مجلس، تنها نمونهای از تاخت و تاز آنها در مجلس دهم است. بسیاری مواقع نیز مغلوب اکثریت شدند و چوب اقلیت بودنشان را خوردند. حالا اما در آستانه انتخابات مجلس یازدهم، نشانههایی بروز و ظهور کرده حاکی از خیز بلند پایداریها برای بازگشت به قدرت گذشته.
نشانههای خیز پایداریها برای بازگشت به قدرت، هر دو طیف اصولگرا و اصلاحطلب را نگران کرده، تا جایی که باعث شده هر دو سعی کنند با چراغ سبز نشان دادن به پایداریچیها، آنها را به سوی خود جلب و تندرویهایشان را مهار کنند
در رقابت بر سر کرسیهای مهم بهارستان در سال آخر مجلس دهم، همزمان که امیدیها یک به یک این کرسیها را از دست میدادند، مجتبی ذوالنوری، عضو جبهه پایداری ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس را که برای 14 سال در اختیار علاءالدین بروجردی بود و فقط برای یک سال هم به فلاحتپیشه رسید، از آنِ خود کرد. این پیروزی برای پایداریها که تعدادشان در مجلس دهم اقلیت است، پیروزی کمی نیست.
نشانه دیگر از تلاش آنها برای بازگشت به قدرت، اعلامشان برای ارائه لیست مستقل در انتخابات است. مجید متقیفر، سخنگوی آنها پارسال خیلی سربسته در این باره حرف زد و گفت: «در انتخابات مجلس دهم، علیرغم اینکه جبهه پایداری لیست جداگانه نداد و یک لیست از طرف جریان اصولگرایی ارائه شد، امّا نتیجه انتخابات به گونهای دیگر رقم خورد. این نشان داد که شکست و پیروزی در انتخابات، الزاماً منوط به ارائه لیست مشترک نیست.»
اردیبهشت امسال اما محمد سلیمانی، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری با وضوح بیشتری از لیست مستقل سخن گفت. او صریحا اظهار کرد که «در تهران فعلا بنای ما بر لیست مستقل است چون از سوی جریانهای دیگر شرایط نامشخص است و روند شفافی نمیبینیم، اما سیاستهایمان درباره کلانشهرها و شهرستانهای دیگر را هم اعلام میکنیم.»
ائتلافهای بزرگ در هر کدام از دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب، پایداریها را ناامید خواهد کرد؛ آنچنانکه غلامعلی جعفرزاده، سخنگوی فراکسیون مستقلین در مجلس با اشاره به استقبال از ناطق نوری در جریان چپ، میگوید: پایداریها از شکلگیری این ائتلاف وحشت دارند، چون پیروزیاش قطعی است
یارکشی از جمع تندروها
این نشانهها از بازگشت دوباره پایداریها به قدرت، هر دو طیف اصولگرا و اصلاحطلب را نگران کرده است و به نظر میرسد این نگرانی و البته احتمال پیروزیهای کم و بیش پایداریها باعث شده تا هر دو طیف سعی کنند این بخش از اصولگرایان را به سوی خود فرابخوانند.
حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اخیرا گفته است که با توصیه آیتالله مصباح یزدی، جبهه پایداری در جلسات شورای وحدت شرکت میکند. چندی پیش آیتالله مصباح یزدی به عنوان پدر معنوی با اعضای جبهه پایداری دیدار و آنها را دعوت به همگرایی کرد و خطاب به آنها گفت: «سهمخواهی یعنی دنیاطلبی؛ سهمخواهی چیست؟! یعنی اگر من میدانم فردی از یک گروه دیگر اصلح است، به او رأی ندهم بلکه به هم گروهی خود رأی بدهم. اما چرا او را انتخاب نکنم؟! فردا که خودم بخواهم رأی بدهم، اگر به او رأی ندهم چه حجتی پیش خدا دارم؟» آیتالله مصباح ائتلاف را مفید تلقی کرده و گفته اگر ائتلاف برای این باشد که بنشینند و واقعاً اصلحها را انتخاب کنند، مفید است.
در جبهه مقابل هم احمد مازنی، نماینده اصلاحطلب و از طراحان ایده گفتوگوی ملی به پایداریها چراغ سبز نشان داده و گفته است: «ما ابتدا با کسانی که معتدل و علاقهمند هستند در موضوعات مشترک کار میکنیم. به مرور انشاءالله نوبت افراد تندرو هم میشود و قطار گفتوگوی ملی برای جبهه پایداری هم جا دارد.»
معادله انتخابات
هر کدام از این دو جریان که پایداریها را به سمت خود جلب کنند، خواهند توانست با مهار تندروی آنها، این جریان را به نفع خود کنترل کنند؛ اما در شرایط موجود به نظر میرسد جبهه پایداری منتقد سرسخت اصلاحطلبان است و با اصولگرایان نیز فاصله معناداری را حفظ کرده است؛ از سوی دیگر با توجه به تضعیف جریان اصلاحطلب در انتخابات پیشرو، جبهه پایداری این توانایی را در خود میبیند که بتواند به تنهایی وارد عرصه رقابت شود و پیروز از آن بیرون بیاید.
این معادله در شرایطی شکل گرفته که اصولگرایان و اصلاحطلبان هر دو برای انتخابات مجلس یازدهم سردرگم و پراکندهاند و در این میان پایداریها فرصت عرض اندام بیشتری پیدا میکنند، اما در عین حال اگر ائتلاف بزرگی میان برخی چهرههای اصولگرا و اصلاحطلب شکل بگیرد یا اینکه یکی از این دو جریان بنیه و وحدت خود برای شرکت در انتخابات را تقویت کند، این معادله بر هم خواهد خورد و جبهه پایداری مجددا ناگزیر به ائتلاف با دیگرانی خواهد شد که چندان دل خوشی هم از آنها ندارد.
آنچنانکه غلامعلی جعفرزاده، سخنگوی فراکسیون مستقلین در مجلس روز گذشته با اشاره به استقبال از ناطق نوری در جریان چپ، گفت: «پایداریها از شکلگیری این ائتلاف وحشت دارند، چون پیروزیاش قطعی است.»
حال اینکه سرنوشت پایداریها در مجلس یازدهم چه خواهد بود، بستگی به بازی بازیگران بزرگ اصلاحطلب و اصولگرا در روزهای پیشرو دارد. اینکه آنها موفق شوند اسباب پیروزی خود در انتخابات اسفند را فراهم کنند یا نه، تعیین خواهد کرد که طیف تندروی اصولگرایان به دوران باشکوه قدرت خود در مجلس نهم باز خواهد گشت یا اینکه مانند مجلس دهم همچنان در اقلیت باقی خواهد ماند.
دیدگاه تان را بنویسید