جان هافمن در یادداشتی تحت عنوان «فرصت برای دیپلماسی ایران و آمریکا رو به اتمام است، ترامپ باید با ایران به توافق برسد» در نشریه هیل نوشت: احتمالاً تنش بین ایران و ایالات متحده یکی از اولین چالش‌های بزرگ سیاست خارجی برای دولت آینده ترامپ خواهد بود. اقدامات اخیر تهران، ایران را از هر زمان دیگری در تاریخ این کشور به تولید سلاح هسته‌ای نزدیک‌تر کرده است و و این در حالی است که خطر جنگ بین اسرائیل و ایران - با دخالت مستقیم ایالات متحده - همچنان بالاست.

به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده: سیاست فشار حداکثری ترامپ - که تا حد زیادی توسط دولت بایدن نیز ادامه یافت - در نهایت نتوانست برنامه هسته‌ای تهران را مهار و رفتار بدخواهانه آن را در داخل یا خارج از کشور محدود کند. این سیاست همچنین به قدرت گرفتن تندرو‌ها در داخل ایران کمک کرد.

مسعود بولوس، مشاور ترامپ در امور خاورمیانه، اخیراً ادعا کرده است که ترامپ آماده «مذاکرات جدی» با ایران است. تهران نیز به نوبه خود، اخیراً تحت رهبری رئیس جمهور اصلاح‌طلب مسعود پزشکیان به سمت لحنی آشتی جویانه‌تر - هرچند محتاطانه - حرکت کرده است. سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران در ماه نوامبر به تلویزیون دولتی این کشور گفت که تهران آماده از سرگیری مذاکرات بر سر برنامه هسته‌ای خود است، اما هشدار داد که فرصت برای چنین مذاکراتی محدود است.

این فرصت برای مذاکرات ممکن است برای مدت طولانی باز نماند. دو مانع اصلی برای مذاکرات از طرف ایالات متحده وجود دارد.

اول، دهه‌ها سکون سیاسی، واشنگتن را به سمت مقابله با ایران سوق می‌دهد. این ریشه در یک سوءتفاهم اساسی یعنی وجود تهدیدی از جانب ایران برای منافع ایالات متحده دارد. درباره این تهدید در داخل واشنگتن بسیار اغراق شده است.

ایران درگیر مجموعه‌ای از فعالیت‌های بدخواهانه در سراسر خاورمیانه است، اما توانایی آن برای تهدید منافع کلیدی ایالات متحده محدود است. ایران فاقد قدرت نظامی و اقتصادی برای تسلط بر خاورمیانه در آینده قابل پیش‌بینی است. اقتصاد آن در مقایسه با همسایگانش مانند عربستان سعودی کوچک است. به تصویر کشیدن ایران به عنوان بازیگری قادر به تسلط بر خاورمیانه، مترادف با انجام تبلیغات برای جمهوری اسلامی است.

دومین مانع برای مذاکرات، هم از اعتراضات اسرائیل و هم از تشدید مداوم تنش در خاورمیانه ناشی می‌شود. هرگونه توافق بین ایالات متحده و ایران احتمالاً با مخالفت شدید بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل که مدت‌ها از تشدید تنش با تهران استقبال کرده است، روبرو خواهد شد.

در آخرین قسمت از این اقدام متقابل مداوم، اسرائیل در ماه اکتبر پدافند هوایی ایران را هدف قرار داد. ایران متعهد شده است که به حمله اسرائیل پاسخ دهد، اما تاکنون از این کار خودداری کرده و این فرصت را برای ایالات متحده فراهم نموده تا این چرخه را متوقف کند.

جایگزین احتمالی دیپلماسی، جنگ بین ایالات متحده و ایران است که برای ثبات منطقه‌ای و منافع ایالات متحده فاجعه بار 

خواهد بود.

همچنین چنین وضعیتی در تهران نتیجه معکوس خواهد داشت. حملات پیشگیرانه علیه تأسیسات هسته‌ای ایران - که احتمالاً در از بین بردن کل برنامه هسته‌ای ایران ناکام خواهد بود - خطر تشویق بیشتر تهران به تلاش سریع برای رسیدن به بمب را در پی دارد. پدافند هوایی و قابلیت موشکی بالستیک ایران هزینه‌های مالی و انسانی قابل توجهی را به ارتش ایالات متحده تحمیل خواهد کرد.

وقتی صحبت از ایران به میان می‌آید، بهترین گزینه ترامپ دیپلماسی است. او باید برای کاهش تنش با تهران تلاش کند، یک گام ضروری به سوی رهایی بسیار ضروری ایالات متحده از خاورمیانه.