نازنین مستور

«من به عنوان یک استاد علوم سیاسی که تخصص اصلی‌ام تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر ایران بوده است، می‌گویم که که ما موضوعی به نام وفاق ملی نه در ایران و نه در هیچ کشور دیگری نداریم. فرض کنید، در انتخابات اخیر آمریکا که در چند روز گذشته برگزار شد، یک نفر می‌گفت که باید به سمت وفاق ملی برویم، چه معنایی در آمریکا داشت؟ هیچ.

وفاق ملی در ایران، مصر، پاکستان و انگلستان و ... معنا ندارد. برای اینکه کنشگران، احزاب، تشکل‌های مختلف سیاسی افراد مختلف که در حوزه سیاست هستند؛ به دنبال مسائل و منافع و باور و اعتقاد خودشان هستند و موضوعی به نام وفاق ملی نمی‌تواند به وجود بیاید.»

آنچه آمد، بخشی از اظهارات صادق زیباکلام در مصاحبه با سایت خبرآنلاین است و یکی از ده‌ها گفت‌وگویی است که روزانه در نکوهش و سرزنش ایده وفاق و غیرعملی بودن آن انجام می‌شود. 

در تمام آنها اما یک نکته عمدتا مغفول آن است که، نسبتی که در ایران میان دولت و گروه‌های فشار برقرار است، در بسیاری از کشورها وجود ندارد؛ نسبت سایه‌های قدرتمند با دولت در صحنه اما ضعیف!

 به نظر می‌رسد همین نسبت مسعود پزشکیان را ناگزیر به طرح ایده «وفاق ملی» کرد؛ ایده‌ای که بسیاری از مخالفان جدی دولت را نیز وارد بدنه دولت کرده و پست‌های کلیدی را به آنها داده است. 

ابتدا تحلیل‌ها بر این بود که مسعود پزشکیان از این طریق درصدد مهار مخالفانشان است تا آنها را از کارشکنی در کار دولت بازدارد و در خط دولت قرار دهد. داستان موضع دولت در برابر مخالفانش اما به همین جا ختم نشد و تا آنجا پیش رفت که امروز بسیاری به وضوح یا در لفافه آن را دولت «ترسو» می‌خوانند!

برخلاف سایر گروه‌ها که امکان برگزاری تجمعات اعتراضی را ندارند، کفن پوشان همیشه این مصونیت و مجوز را دارند که لشکر خود را به خیابان بیاورند و فضا را علیه هر آنچه باب میلشان نیست متشنج کنند؛ رعب و وحشت بیافرینند و دولت را مرعوب خود کنند

 لکنت آن وزیر و تکذیب این وزیر

دو ماه پیش که وزیر ارتباطات دولت مسعود پزشکیان در جواب این سوال که فیلترینگ برداشته خواهد شد یا نه، با نگاه و لحنی ترس‌خورده گفت که «به این سوال نمی‌توان پاسخ بله یا خیر داد»، اولین نشانه‌ها از معذوریت‌های دولت بروز کرد؛ معذوریت‌هایی که از آنها تعبیر به «ترس» دولت شد. 

بسیاری وزیر ارتباطات را بابت بی‌عملی‌اش در موضوع فیلترینگ و نداشتن پاسخ روشن درباره آن، به باد انتقاد گرفتند و با اشاره به وعده‌های انتخاباتی مسعود پزشکیان در خصوص رفع فیلترینگ، از وزیرش خواستند حال که نمی‌تواند به صراحت پیرامون رفع فیلترینگ صحبت کند و گام‌های جدی برای آن بردارد، دست کم بگوید که چه گروه‌ها و افرادی در پشت صحنه مانع تحقق چنین وعده‌ای می‌شوند.

این اتهام «ترس» داشت به حاشیه می‌رفت که اواخر هفته گذشته خبر دیدار ایلان ماسک و نماینده ایران در سازمان ملل منتشر شد و در رسانه‌های داخلی نیز بازتاب گسترده پیدا کرد. تحلیل و گمان‌ها در باب آن به راه افتاد و از این دیدار به عنوان مقدمه‌ای برای شکل‌دهی مذاکره و توافق میان ایران و دولت آتی آمریکا یاد شد. 

روزنامه کیهان اما با بلافاصله، دولت را زیر آتش سنگین توپخانه خود گرفت و با همان کلیدواژه‌ نخ‌نمای «خیانت»، در مطلبی با عنوان «ملاقات پنهان با نماینده ترامپ ساده‌لوحی یا خیانت؟!»، نوشت که «رکن داخلی کارزار غرب علیه ایران در سودای تکرار دیپلماسی التماسی است.»

اتهام بستن کیهان به دولت در حالی است که امیرسعید ایروانی، نماینده ایران در سازمان ملل که طبق اخبار ادعایی با ایلان ماسک دیدار کرده، در دولت ابراهیم رئیسی منصوب شده و از چهره‌های معتمد نهادهای بالادستی است. 

پس از یادداشت کیهان، سخنگوی وزارت خارجه دیدار ایروانی و ماسک را تکذیب کرد و عباس عراقچی به عنوان وزیر خارجه دولت نیز چندین بار بر آن تکذیب صحه گذاشت و گفت: «برخی چون دوست داشتند این دیدار رخ داده باشد، بدون شواهد آن را پذیرفته و حتی تأیید و تحلیل کردند. برخی دیگر، بدون توجه به روند تصمیم‌گیری در حوزه سیاست خارجی در کشور و با تصور خطای دولت، شتاب‌زده اتهام زدند. برخی هم بعد از تکذیب وزارت امور خارجه هنوز تشکیک می‌کنند!»

تکذیبیه وزارت خارجه در حالی بود که خبر دیدار ایلان ماسک و نماینده ایران، سه روز تمام در رسانه‌ها و دست به دست می‌چرخید. دولت بابت همین تاخیر در تکذیب هم مورد عتاب و خطاب کیهان قرار گرفت که چرا در خصوص آن تعلل کرده است.

در برابر قدرت گروه‌های فشار، دولت عملا دست بسته است. با این حساب چرا دولت نباید از آن‌ها بترسد؟ چرا نباید مراعات کند که خاطرشان را مکدر نکند؟ گروه‌های لجوج و تندرویی که فقط کافی است احساس کنند که عملکرد دولت اندکی با تمایلات آنها زاویه دارد

 چرا دولت می‌ترسد؟

ادبیات کیهان و واکنش وزارت خارجه یک بار دیگر این گمان را تقویت کرد که سایه‌هایی در پشت پرده دولت را می‌ترسانند! احمد زیدآبادی در همین باره نوشت: «روزنامۀ کیهان با لحنی طلبکارانه، پیروزی خود را جشن گرفته است. طلبش این است که چرا خبر با تأخیر ۳۶ ساعته تکذیب شده و جشنش هم برای این است که با یک نهیب و تشر آن، مقام‌های وزارت خارجه ماست‌ها را کیسه کردند و با دستپاچگی، ترس و واهمۀ خود را از کیهان به نمایش گذاشتند!»

او با طرح این سوال که قرار است از این به بعد چه شود، ادامه داد: «اگر دیدار با ایلان ماسک این همه ترسناک است، دیدار با سایر مقام‌های دولت ترامپ که تکلیفش روشن است! یعنی قرار است از این پس وزارت خارجه و دستگاه دولت، فرمان خود را طبق تمایلات کیهان تنظیم کنند؟ تمایل کیهان روشن است؛ خروج از ان.پی.تی. اخراج ناظران آژانس، بستن تنگۀ هرمز، قلع و قمع تمام مخالفان و دوختن دهان تمام منتقدان و اعلان جنگ با آمریکا و همۀ متحدانش.»

و در نهایت از دولت پرسید که اگر دولت نمی‌خواهد در مسیر کیهان گام بگذارد، این همه ترس و وحشت و دستپاچگی از یک تشر مدیرمسئول کیهان برای چیست؟

محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی دیگر نیز در واکنشی کنایه‌آمیز خطاب به عباس عراقچی نوشت که «میزان الحراره مواضعتان مردم باشد نه تیترهای روزنامه کیهان.»

همین کنایه‌ها در موضوع کلینیک ترک بی‌حجابی نیز به دولت زده می‌شود و به نظر می‌رسد هرچه می‌گذرد، ضعف و انفعال دولت در برابر گروه‌های فشار بیشتر خود را نشان می‌دهد. 

در میان این طعن و کنایه‌ها اما یک سوال اساسی این است که اصلا چرا دولت می‌ترسد و از چه چیزی می‌ترسد؟ جواب چنین سوالی در تعریف همان نسبت میان دولت و گروه‌های فشار که در ابتدا به آن اشاره شد؛ نسبت دولت با گروه‌هایی که می‌توانند با غوغاسالاری و هیاهو پای هر دولتی را بشکنند؛ آنهایی که هم سلاح دارند، هم مجوز لشکرکشی‌های خیابانی، هم صدا و سیما دارند و هم مصونیت آهنین. 

برخلاف سایر گروه‌ها که امکان برگزاری تجمعات اعتراضی را ندارند، آنها همیشه این مصونیت و مجوز را دارند که لشکر خود را به خیابان بیاورند و فضا را علیه هر آنچه باب میلشان نیست متشنج کنند؛ رعب و وحشت بیافرینند و دولت را مرعوب خود کنند. 

سمبه‌شان در همه حوزه‌ها پرزور است؛ می‌توانند جلوی واردات خودرو را بگیرند، مانع خاتمه دادن به بنگاه‌داری بانک‌ها شوند، می‌توانند جلوی رفع فیلترینگ را بگیرند، انبوهی از انواع مافیا را اداره کنند، می‌توانند در حالی که دولت در تقلای بهبود شرایط منطقه‌ای است، شعار مرگ بر آل سعود را روی آنتن تلویزیون ببرند و می‌توانند هزار چوب لای چرخ دولت بگذارند، بدون آنکه کسی توانایی این را داشته باشد که متعرضشان شود.

در برابر چنین قدرتی، دولت عملا دست بسته است. با این حساب چرا دولت نباید از آن‌ها بترسد؟ چرا نباید مراعات کند که خاطرشان را مکدر نکند؟ گروه‌های لجوج و تندرویی که فقط کافی است احساس کنند که عملکرد دولت اندکی با تمایلات آنها زاویه دارد تا تمام قوای خود را علیه دولت بسیج کنند؛ نمونه‌اش غوغایی که بر سر اظهارات مسعود پزشکیان در اولین نشست خبری‌اش و یا در نیویورک پیرامون رابطه با آمریکا به راه انداختند. 

بسیاری با اشاره به رفتاری که دولت از خود در برابر این گروه‌ها نشان می‌دهد، عنوان «دولت ترسو» را به پیشانی‌اش می‌چسبانند و شاید واقعا دولت پزشکیان برای رویارویی با سایه خوفناک چنین گروه‌هایی آنقدرها که باید شجاع نباشد. مسئله اصلی اما مصونیت این گروه‌هاست که همواره دولت‌ها در جهت امیال و اهداف خود به خدمت می‌گیرند و جایی برای پرداختن به منافع ملی نمی‌گذارند.