میرا قربانی‌فر

سفر پرماجرای ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه به منطقه قفقاز و به خصوص باکو، هر چند در میانه جنگ اوکراین که حالا دیگر دو سالی از آن می‌گذرد برای بسیاری از کشورهای اروپایی ابعاد ناخوانده و مهمی داشت، اما در این میان برای ایران نیز خالی از اهمیت نبود.

در همین سفر بود که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در مصاحبه‌ای با کانال یک این کشور، بدون استفاده از واژه کریدور گفت: «ما طرفدار انعقاد سریع یک معاهده صلح میان باکو و ایروان و رفع انسداد ارتباطات هستیم. متأسفانه با توجه به جلوگیری از ارتباطات از منطقه سیونیک، ارمنستان در حال نقض توافق‌نامه‌‌ای است که توسط پاشینیان امضا شده و درک چنین رویکردی دشوار است.»

کریدور زنگزور در شرایطی که روسیه نیز همچون ایران از چندین کریدور منطقه‌ای جا مانده برای این کشور دارای اهمیت است، اما در مقابل مرزهای تاریخی ایران با ارمنستان را دچار خدشه می‌کند و ازاین‌رو کشور ما به قطع باید در برابر این تصمیم و ایجاد دالان جعلی زنگزور مقاومت کند

اشاره این وزیر خارجه اما به دالان ‌‌زنگزور یا کریدور تازه‌ای به نام ‌‌زنگزور است.

مساله‌ای که به نظر می‌رسد دیگر تنها منوط به تصمیمات سیاسی و جغرافیایی ایروان و باکو نیست و باید تهران نیز درباره آن وارد میدان مذاکرات شود.

روسیه بازیگر تازه دالان ‌‌زنگزور

اما مساله مهم این است که به نظر می‌رسد باکو و آنکارا اکنون توانسته‌اند روسیه را نسبت به برتری‌های احداث دالان ‌‌زنگزور برای این کشور قانع کنند. کمااینکه برخی کارشناسان معتقدند اکنون قطع صادرات گاز روسیه به اروپا و متعاقب آن توافق باکو برای انتقال گاز بیشتر به اروپا  باعث می‌شود که هدف اصلی سفر پوتین به باکو مسائل اقتصادی و انرژی باشد. 

در واقع اثر پروانه‌ای جنگ اوکراین در منطقه و بحران انرژی اروپا و نیاز روسیه به صادرات انرژی می‌تواند از اصلی‌ترین دلایل سفر پوتین باشد. شاید پوتین تصور می‌کند با انتقال گاز روسیه به باکو و افزایش حجم گاز صادراتی جمهوری باکو به اروپا، روسیه به طور غیرمستقیم از مزایای گاز صادراتی استفاده خواهد کرد و حتی با یک واسطه همچنان می‌تواند گاز خود را به اروپا صادر کند.

در این میان کریدور زنگزور در شرایطی که روسیه نیز همچون ایران از چندین کریدور منطقه‌ای جا مانده برای این کشور دارای اهمیت است، اما در مقابل مرزهای تاریخی ایران با ارمنستان را دچار خدشه می‌کند و ازاین‌رو کشور ما به قطع باید در برابر این تصمیم و ایجاد دالان جعلی زنگزور مقاومت کند.

سیاستگذاری منطقه‌ای رهبری 

در برابر دست‌اندازی به مرز ایران 

اما باید توجه داشت که پیش از این که در روزهای اخیر وزیر خارجه روسیه تلویحا از این دالان یاد کند، در اوایل مردادماه و در گرماگرم تنفیذ و تحلیف مسعود پزشکیان بود که رهبر انقلاب در دیدار با نخست‌وزیر ارمنستان به این مساله پرداختند و به نوعی می‌توان گفت که تکلیف موضوع را دست‌کم در راهبرد سیاست خارجی ایران مشخص کردند.

رهبری سه‌شنبه 9 مرداد ماه در دیدار با نیکول پاشینیان و ضمن تشکر از حضور او در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور و همچنین مراسم تشییع شهید رئیسی، بر حفظ تمامیت ارضی ارمنستان تاکید کردند و گفتند: «جمهوری اسلامی ایران مسیر زنگزور را به ضرر ارمنستان می‌داند و همچنان بر این موضع خود ایستادگی دارد.»

احتمالا اشاره رهبری در این دیدار به مواضع دیدار با رئیس‌جمهور ترکیه، بازمی‌گردد. 

آیت‌الله خامنه‌ای ۲۸‌ تیر ‌۱۴۰۱ در دیدار با رجب طیب اردوغان، با ابراز خرسندی از بازگشت قره‌باغ به آذربایجان، گفته بودند که «اگر سیاستی مبنی بر مسدود‌ کردن مرز ایران و ارمنستان وجود داشته باشد، جمهوری اسلامی با آن مخالفت خواهد کرد؛ چرا‌که این مرز، یک راه ارتباطی چند هزار ساله است.» 

ایشان در دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و در همان روز نیز یک بار دیگر به صراحت تأکید کردند: «جمهوری اسلامی، سیاست‌ها و برنامه‌هایی را که منجر به بسته‌شدن مرز ایران و ارمنستان شود، هرگز تحمل نخواهد کرد.» 

در واقع رهبر انقلاب نهم مردادماه و در دیدار با نخست‌وزیر ارمنستان برای بار چندم به صراحت به این موضوع و دستکاری در مرزهای ایران واکنش نشان دادند.

پشت‌پرده‌های یک دالان جنجالی 

اما چرا دالان زنگزور این همه برای باکو و ترکیه مهم است و در مقابل ایران و ارمنستان درباره آن مقاومت می‌کنند. به زبان ساده این طور می‌توان گفت که «دالان زنگزور» مفهومی در توصیف یک دالان حمل و نقل است که در صورت اجرای آن به باکو اجازه دسترسی بلامانع به جمهوری خودمختار نخجوان از طریق استان سیونیک ارمنستان آن هم بدون پست‌های بازرسی ارمنستان را می‌دهد. همچنین ایجاد این دالان  باعث قطع کامل و دائم مرزهای ایران و ارمنستان می‌شود؛ مرزهایی که برای دهه‌‌ها وجود داشته است.

کریدور جعلی ‌‌زنگزور از زمان جنگ دوم قره‌باغ مورد تاکید باکو و آنکارا بود و دولت الهام علی‌اف از سال 2020 به بعد همواره در پی پروژه‌های عمرانی گسترده‌ای برای گسترش این دالان بود که بخشی از آن نیز شامل احداث 3 فرودگاه بین‌المللی با طول باند بیش از 3 هزار متر (مناسب برای فرود هواپیماهای سنگین) در شهرهای زنگیلان، لاچین و فضولی- که از این سه، دو اول افتتاح شده و دیگری نیز تا پایان امسال افتتاح خواهد شد و همچنین احداث قریب به 700 کیلومتر جاده برای اتصال مناطق مختلف قره‌باغ به یکدیگر و اتصال آن به مرز ارمنستان است.

دالانی که کریدور ایران به قفقاز جنوبی را قطع می‌کند

اما حقیقت این است که ایجاد این دالان جعلی برای ایران، یک زیان تمام عیار است. این دالان در مرحله اول، مرز ایران و ارمنستان را قطع کرده  و ارتباط ایران به قفقاز جنوبی و دریای سیاه را محدود و تنها به مسیر باکو و ترکیه منحصر می‌کند. 

در واقع ایران یک کریدور مهم از ارمنستان به قفقاز جنوبی و دریای سیاه را از دست داده و در یک شرایط بن‌بست ژئوپلتیکی قرار می‌گیرد که تنها مسیر برایش از ترکیه و باکو است و این در مقابل، قدرت بازیگری ترکیه را در این منطقه افزایش می‌دهد و تهران را در موضع ضعف می‌گذارد.

از سوی دیگر در مقابل از بین رفتن منافع ایران و ارمنستان، بازیگران دیگری نه‌تنها به منطقه اضافه می‌شوند که حتی منافعی برای خود دست‌وپا خواهند کرد.

البته ایالات متحده آمریکا و ناتو را می‌توان از بازیگران پشت صحنه در این بازی خطرناک دالان‌‌ها دانست.

با افتتاح زنگزور ایران یک کریدور مهم از ارمنستان به قفقاز جنوبی و دریای سیاه را از دست داده و در یک شرایط بن‌بست ژئوپلتیکی قرار می‌گیرد که تنها مسیر برایش از ترکیه و باکو است؛ در مقابل این دالان، قدرت بازیگری ترکیه را در این منطقه افزایش می‌دهد و تهران را در موضع ضعف می‌گذارد

حضور بازیگران فرامنطقه‌ای 

در دالان زنگزور 

برای آمریکا، مرز مشترک جمهوری باکو با ایران و روسیه، روابط نزدیک با ترکیه و مساله ترانزیت انرژی، مهم است. از سوی دیگر با پیوند خوردن ترکیه به این دالان، ناتو در واقع وارد منطقه می‌شود و حوزه نفوذ خود را گسترش می‌دهد. مساله‌ای که حتما روسیه به آن تمایلی ندارد و بازی دوگانه این کشور با این دالان نیز تاکنون بیش از همه برای همین موضوع بوده است. اما حال طرف‌های روس شاید به دنبال راهکاری دیگر باشند و یا صادرات گاز آن قدر برایشان دارای اهمیت شده باشد که بدون نام بردن از دالان زنگزور از آن حمایت کنند.

از سوی دیگر با دوری سال‌های اخیر ارمنستان و روسیه به نظر می‌رسد که این آمریکایی‌‌ها هستند که تلاش دارند خلا حضور روسیه را با حضور در قالب ناتو پر کنند و اتفاقا فارغ از ایجاد کریدورهای تازه برای ترکیه و افزایش قدرت منطقه‌ای آنکارا، به نظر می‌رسد که ترکیه علاوه بر پیگیری منافع خود، اهداف ناتو را نیز در این بازی پیش می‌برد. ازسوی‌دیگر باید تاکید داشت که نفوذ ناتو در منطقه، پس از روسیه بیش از همه ایران را تهدید خواهد کرد. تنش بین جمهوری اسلامی و برخی از کشورهای عضو ناتو ابدا موضوع پنهانی نیست و نمی‌توان به راحتی از کنار آن عبور کرد.

ناتو همواره در آرزوی رسیدن به دریای خزر و جایی میان ایران و روسیه ایستادن بوده و دالان زنگزور به این آرزو جامه عمل می‌پوشاند؛ همان اهدافی که اکنون باکو و آنکار نیز در پی آن هستند.

با این شرایط دیگر نباید عجیب باشد که جمهوری اسلامی ایران، توامان هم از تمامیت ارضی کشورهای همسایه خود حمایت کرده و هم به طور جدی بر تغییرناپذیر‌بودن مرزهای جغرافیایی چندصد ساله‌اش اصرار ورزد. رهبر ایران نیز به طور مکرر در سال‌های اخیر بر این سیاست خارجی مهر تایید زده است. کما این که باید تاکید کرد نقض تمامیت ارضی کشورها و تغییر مرزهای جغرافیایی، آسیب‌ها و تهدیدهای امنیتی جدی برای منطقه ایجاد خواهد کرد و و تحولات سیاسی را در مسیر نادرستی پیش می‌برد که می‌تواند موقعیت منطقه‌ای تهران را نیز دچار بحران کند. 

آیت‌الله خامنه‌ای ۲۸‌ تیر ‌۱۴۰۱  در دیدار رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، با ابراز خرسندی از بازگشت قره‌باغ به آذربایجان، گفتند که «اگر سیاستی مبنی بر مسدود‌ کردن مرز ایران و ارمنستان وجود داشته باشد، جمهوری اسلامی با آن مخالفت خواهد کرد؛ چرا‌که این مرز، یک راه ارتباطی چند هزار ساله است.» 

اکنون اما به نظر می‌رسد لزوم گفت‌وگو میان ایران و روسیه درباره دالان زنگزور به طور جدی وجود دارد و اگر روسیه بخواهد بدون توجه به چارچوب گروه 3+3 احداث دالان زنگزور را پیش ببرد باید با مخالفت شدید ایران روبرو شود؛ هرچند این چارچوب باید شامل سه کشور ارمنستان، آذربایجان و گرجستان با همراهی ایران، روسیه و ترکیه باشد و بعید است روسیه با نادیده گرفتن آن درصدد تحمیل خواسته‌های خود در منطقه بدون جلب رضایت ایران و ارمنستان برآید، اما اکنون لزوم گفت‌وگو در سیاست خارجی ایران بیش از همیشه احساس می‌شود.

روسیه و ایران دستکم در مساله سیاست منطقه‌ای منافع مشترکی در باقی ماندن مرزها به شکل همیشگی آن دارند و شاید در گفت‌وگوها بتوان این منافع مشترک را بهتر پیش برد.