شب همه شب شکسته خواب به چشمم

گوش بر زنکِ کاروانستم

با صدا های نیم زنده زدور

هم‌عنان گشته، هم زبان هستم.

جاده اما از همه کس خالی ست

ریخته بر سرآوار، آوار

این منم مانده به زندانِ شبِ تیره که باز

شب همه شب

گوش بر زنگ کاروان هستم

 تاریکی شب در شعر «نیما» تصویری از کودتا علیه نهضت ملی است. 

امروز بسیاری در مورد کودتای ۲۸ مرداد نوشته‌اند. بخشی از این نوشته‌ها حتی متاثر از حال و هوای این روزهای ایران هم هست. در این فرصت، قصد کاوش تاریخی این کودتا را ندارم؛ اما چند تامل ۲۸ مردادی را از زاویه‌ای دیگر مطرح می‌کنم:

1- حافظه تاریخی ملت ایران  به خوبی به خاطر دارد که دل بستن به قدرت خارجی سرابی بیش نیست. بیگانگان از شرق تا غرب حتی برای کسب منفعتی کوچک، ملت‌های دیگر را درگیر رنج‌های بزرگ خواهند کرد.

در این حافظه، از اشغال ایران توسط روس‌ها و انگلیسی‌ها با کنده شدن از خاک‌های این سرزمین تا کودتا علیه دولت‌های ملی نقش بسته است. ماجراهای سالهای اخیر نباید دستاویزی برای حافظه‌زدایی تاریخی شود.

2- جامعه‌ای مایوس و پر از ابهام، جامعه‌ای است که هرگونه اتفاق بزرگی در آن متصور است. جامعه‌‌ای که در آن امید کاسته شده باشد به سمت بی‌تفاوتی کشیده می‌شود. جامعه ناامید برای نجات خود به هر دستاویزی چنگ خواهد انداخت.

من معتقدم که با وجود تمام موانع و مشکلاتی که سبب کندی حرکت در مسیر رشد، توسعه اقتصادی گردیده، راه برون رفت و حرکت به سوی ایرانی پیشرفته را باید در درون جامعه جست؛ در استقرار دولتی خردمند، عادل و متعادل، در بین مردمی امیدوار به آینده و در گفتگوی همدلانه میان نخبگان جامعه.

 3- حکومت کودتا، یعنی حکومتی که مشروعیتش از معادلات جهانی گرفته شده و در نهایت دیر یا زود سقوط خواهد کرد. حکومت‌ها و دولت‌هایی که در پیوستگی مداوم با جامعه باشند و به طور مستمر از سوی جامعه مشروعیت‌زایی شوند، می‌توانند ضمن حفظ بقای خود، جامعه را نیز به سمت سعادت و پیشرفت سوق دهند. رژیم شاه با مشروعیت کودتایی در یک دوره تاریخی نتوانست مشروعیت‌زایی مداوم را تجربه کند و نهایتا در یک بزنگاه فرو ریخت. همچنین دولت مصدق به رغم اقبال عمومی، نتوانست حمایت جامعه را در یک پیوستار قوی با خود قرار دهد. 

4- جدال‌های بیهوده نخبگان مذهبی، سیاسی و روشنفکران جامعه‌ای پر از ابهام را دامن زد و جامعه پر از ابهام همچون جامعه مایوس، به سمت بی‌تفاوتی میل 

پیدا می‌کند.

کودتای شوم و تلخ ۲۸ مرداد را ترکیب دولتی محبوب اما متزلزل، اختلاف نخبگان و گروههای مرجع وقت و هم چنین عدم گفتگو با مردم و در جریان قرار نگرفتن جامعه و ناامیدی مردم رقم زد که حاصل شوم آن به تاراج رفتن منابع، از دست رفتن دستاوردهای بزرگ تاریخی به ویژه مشروطه، سیطره و دخالت فزاینده بیگانگان در امور داخلی کشور شد.

 باقی ماندن طولانی مدت آثار کودتای ۲۸ مرداد بر جامعه ایران، حتی دستاوردهای مشروطه را نیز متاثر کرده و به عقب راند. بهرحال، معتقدم بازخوانی و درک متن اجتماعی حوادث ۲۸ مرداد، همواره آموزه‌هایی برای ما در بر دارد.