طهمورث حسینی

با اعلام نتایج رسمی چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، یک جمله آشنا در این چند سال باز هم شنیده شد:«این انتخابات رکورد پایین‌ترین میزان مشارکت را به دست آورد.» در حالی که در انتخابات اسفند ماه سال گذشته مجلس شورای اسلامی، تنها 6/40 درصد حائزین شرایط در انتخابات شرکت کرده بودند؛ در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و بر خلاف همه پیش‌بینی‌ها مشارکت به زیر 40 درصد رسید تا کمترین میزان مشارکت به نام این انتخابات ثبت شود.

مسعود پزشکیان با 42 درصد و سعید جلیلی با 38 درصد آرا به دور دوم راه یافتند تا روز جمعه 15 تیرماه شاهد رقابت این دو برای رسیدن به پاستور باشیم.

اعتراضی با مهر عدم مشارکت

در ادوار مختلف انتخابات ریاست ‌جمهوری، تنها دوره سیزدهم که به راهیابی مرحوم ابراهیم رئیسی به دولت انجامید، مشارکتی پایین‌تر از نیمی از حائزین شرایط اتفاق افتاد. اما انتخابات چهاردهمین دوره، آن رکورد را هم شکست. انتخاباتی که نشان داد بیش از 60 درصد مردم در آن شرکت نکرده‌اند.

بسیاری از تحلیلگران با احتساب آرای مسعود پزشکیان به عنوان تنها کاندیدای تحول‌خواه بر این باورند که اکثریت جامعه با سیاست‌های حاکمیتی اعمال شده در سال‌های اخیر مخالفند. سایت عصر ایران نوشت: « نان که رأی ندادند و آنان که به پزشکیان رأی دادند گروهی قدرتمند و بر اساس تحلیل وضعیت انتخابات و آرا، اکثریتی حدوداً 80 درصدی هستند که خواهان تغییرند.»

کمپین‌های هر دو کاندیدا با نگرانی چشم انتظار تصمیم قهرکنندگان با صندوق هستند. جلیلی و یارانش امیدوارند با عدم مشارکت مردم، با خیالی آسوده از سازماندهی رای هوادارانشان پیروز انتخابات شوند. در مقابل کمپین مسعود پزشکیان که امیدوار بود با افزایش مشارکت، در همان دور اول پیروز شود حالا چشم امید به تغییر نظر قهرکنندگان با صندوق دوخته است

علی ربیعی، سخنگوی دولت دوازدهم هم در تحلیلی نوشت: «سقوط منحنی مشارکت در ۱۴۰۳ نسبت به ۱۴۰۰ نشان می‌دهد طبقات و دهک‌های پایین جامعه در نتیجه سیاست‌های فقرگستر، طبقه متوسط به دلیل عدم گشایش‌ها و در حالت کلی‌تر عموم مردم به ویژه نسل جدید از سیاست‌های تنش‌زا و تنگناگستر اجتماعی و فرهنگی به ستوه آمده‌اند. این است علت اصلی نزول مستمر آرا، آدرس غلط ندهید!»

وی اضافه کرد: «پیام کسانی که شرکت نکردند، واضح، روشن و قابل دریافت است. باید از خودمان بپرسیم بر سر ایران و آرمان‌های اصلی انقلاب یعنی حق تعیین سرنوشت شهروندان به شیوه انتخابات چه آمده است؟»

محمد جواد آذری جهرمی هم تاکید کرد: «برنده انتخابات مهم است اما مهمتر از آن، 60 درصدی نورچشمانی هستند که به دلایل مختلف تصمیم گرفتند در انتخابات حاضر نشوند چون تاکنون صدایی برای همنوایی با آن نشنیدند.ایران متعلق به همه است، متعلق به همه این ۶۰ درصد هم. باید صدایشان بود که ایران، ایران همیشگی بشود.»

محمد سرافراز، رئیس اسبق صدا و سیما نیز در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:« با وجود تبلیغات پرحجم رسانه ملی و وعده‌های رنگارنگ داوطلبان ریاست جمهوری، مشارکت سیاسی افزایش نیافت. آرای کاندیدای مورد نظر کاهش یافت.‌ آب در هاون کوبیدند. ای کاش عبرت بگیرند.»

سروش محلاتی اما با زبانی صریح‌تر سیاست‌های دینی را هم مورد نقد قرار داد و آنطور که رسانه شفقنا نقل کرده، گفته است: «در انتخابات اخیر از سه جهت تاکید بر مشارکت بود؛ یک جهت تاکید نظام و رهبری بود، دوم تاکید مراجع تقلید داشتند و جنبه سوم تاکید شخصیت‌ها، گروها و احزاب بر مشارکت بود. با همه این تاکیدات مشاهده می کنیم اکثریت مردم به این دعوت ها لبیک نگفتند و استدلال هایی که ما داشتیم آنها را قانع نکرد و نپذیرفتند.»

سروش محلاتی تصریح کرده است: «این عدم مشارکت یک واکنش نه فقط در برابر سیاست های جمهوری اسلامی بلکه واکنش در برابر امور دینی هم هست چون دعوت و استدلال دینی هم برای شرکت در انتخابات از سوی علمای دین صورت می‌گیرد. مردم می خواهند نشان دهند که ما اینها را نمی‌پذیریم. ما تقریبا بیش از ۹۰ درصد سرمایه انسانی خود را به میدان آوردیم که بسیاری به طور کلی تشویق به مشارکت کرده و برخی هم از نامزدها اعلام حمایت کردند و نتیجه همه فعالیت ها این بود که نسبت به گذشته چند درجه تنزل پیدا کردیم. امید است این امر موجب تنبه ما شود و ما را به فکر فرو ببرد که مشکل چیست و چگونه باید حل کرد؟»

بسیاری از تحلیلگران با احتساب آرای مسعود پزشکیان به عنوان تنها کاندیدای تحول‌خواه بر این باورند که اکثریت جامعه با سیاست‌های حاکمیتی اعمال شده در سال‌های اخیر مخالفند. هم آنان که رأی ندادند و هم آنان که به پزشکیان رأی دادند را باید اکثریتی حدوداً 80 درصدی دانست که خواهان تغییر و اصلاح رویه‌ها هستند

جامعه دوم و خطای نظرسنجی‌ها

در انتخابات این دوره ریاست جمهوری شاهد انواع نظرسنجی‌ها توسط نهادهای رسمی پژوهشی و برخی موسسات دیگر بودیم که از قضا همگی دارای خطای تحلیل بودند. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که به دلیل شرایط حاکم بر انتخابات ایران در بررسی متغیرهای موثر بر انتخابات باید به تئوری خاصی که مردم در گفتمان عمومی برای تبیین رفتار خود ارائه می‌کنند، رجوع کرد و در این راستا باید «روند خردورزی عامه» را دنبال کرد تا بتوان با گفتمان‌های غالب بر جهت‌گیری اذهان آشنا شد.

محمدرضا جوادییگانه، جامعه‌‌شناس درباره پیش‌بینی‌هایی که پیش از انتخابات با توجه به نظرسنجی‌ها ارائه می‌شد و با واقعیت متفاوت شدند، در توئیتی نوشت: «مشکل اصلی نظرسنجی‌ها در پیش‌بینی نادرست نتایج انتخابات، در ندیدن جامعه دوم بود. نظرسنجی‌ها، آنها را که حاضر به پاسخ دادن به پرسشگر نمی‌شدند در محاسبات خود در نظر نمی‌گرفتند و هیچ اطلاع و تحلیلی در باره آنها نمی‌دادند. این گروه از مردم، حدود چهل درصد بودند.»

محسن گودرزی، جامعه‌شناس و پژوهشگر افکار عمومی نیز درباره خطای نظرسنجی‌ها می‌گوید: «میزان امتناع از پاسخ در این نظرسنجی‌ها زیاد بود. به عبارت دیگر، بخش قابل‌توجهی از مردم که معمولاً از گروه‌ها به‌شدت ناراضی‌اند، در نظرسنجی‌ها مشارکت نمی‌کنند. از این رو، نظرسنجی‌ها به سمت افراد کمتر ناراضی 

سوگیری دارد.»

دور دوم در انتظار تصمیم ناراضیان

15 تیرماه رقابت جلیلی و پزشکیان، رئیس‌جمهور آینده ایران را تعیین می‌کند اما کمپین‌های هر دو کاندیدا با نگرانی، چشم انتظار تصمیم قهرکنندگان با صندوق هستند. جلیلی و یارانش امیدوارند که میزان مشارکت افزایش نیافته و بر اساس الگوی انتخابات دو مرحله‌ای، حتی کاهشی شود تا با خیالی آسوده از سازماندهی رای هوادارانشان پیروز انتخابات شوند. در مقابل کمپین مسعود پزشکیان که بود با افزایش مشارکت مردم، در همان دور اول پیروز شود حالا چشم امیدش را به تغییر نظر قهرکنندگان با صندوق دوخته است.

محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی تلاش به ترغیب قهرکنندگان دارد و می‌گوید:« کسانی قهر ماندند که می‌توانستند پزشکیان را در مرحله اول راهی پاستور کنند. با رای ندادن حکومت سقوط نمی‌کند اما رنج و رفاه فرزندانمان تا اندازه زیادی در انتظار مرحله دوم انتخابات است.»

وی افزود: «اصرار به رای دادن نکنیم. خودشان می‌دانند. اما به این نکته باید توجه داد که برای خونخواهی و دفاع از همانها که مظلومانه در این سال‌ها آسیب دیدند لازم است رای بدهیم تا کمتر تکرار شود. کسانی در خارج از کشور پس از انتخاب جلیلی یا پزشکیان به زندگی عادی بر می گردند، نوش جانشان. اما برای مردم داخل ایران خیلی اوضاع زندگی، آرامش، آزادی با جلیلی و یا پزشکیان فرق می‌کند.»

عباس کاظمی، جامعه‌شناس اما می‌گوید: «بعد از حوادث سال 1401 بخش زیادی از مردم به این نتیجه رسیدند که انتخابات جوابگو نیست و به سمت الگوی عدم مشارکت با دو استراتژی «رای نمی‌دهیم تا سیستم دست به اصلاحات بنیادین بزند» یا «با ناکارآمدی خودش مضمحل شود» رسیده است»

پانزدهم تیرماه مشخص می‌شود که ترس از گسترش افراطی‌گری، قهرکنندگان را پای صندوق رای خواهد کشاند یا آنان باز هم ترجیح می‌دهند با شیوه اعتراضی سال‌های اخیر، پیام خود را به سیستم منتقل کنند.