انصراف پوششیها ۱۰۵۶ میلیارد تومان هزینه روی دست مردم گذاشت
اُشتُلم بیسرانجام مدعیانِ توخالی
مینا محمدزاده
«از اول هم معلوم بود انصراف میدهد.» این جمله، واکنش مسعود پزشکیان به انصراف امیرحسین قاضیزاده هاشمی، معاون ابراهیم رئیسی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران و البته نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوی بود که ساعات پایانی چهارشنبه ششم تیرماه، بالاخره از نقش سوپرپوششی خود بیرون آمد و اعلام انصراف کرد.
درواقع زنگ اول انصرافها را قاضیزاده به صدا درآورد، یکی از ضعیفترین مدیران دولت رئیسی، که در دوران سه ساله تصدی بنیاد شهید نه در نزد جامعه هدفش یعنی خانوادههای شهدا و جانبازان و ایثارگران جایگاهی داشت و نه در خود دولت به عنوان چهره موثر شناخته میشد. هم او که با آیه و روایت میگفت حضورش بر مبنای شرع بوده. هم او که همواره نامزد پوششی بودن خود را نفی کرده بود و اصرار میورزید که تا پایان در انتخابات خواهد ماند. او که حتی در نامهای به خانواده رئیسجمهور فقید، تاکید کرده بود که «برای دفاع از کارنامه دولت سیزدهم نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده است.» برای اثبات این وفاداری نیز در طول مناظرات و تبلیغات انتخاباتی به نشانه عزاداری پیراهن مشکی به تن داشت و در متن انصراف از انتخابات نیز به تعریف و تمجید بلند بالا از دولت رئیسی پرداخت و درباره انگیزه ورودش به انتخابات نوشت که این ورود بر اساس «عمل به تکلیف شرعی» و با هدف ادای دین به شخص رئیسی بوده است.
به هر حال انصراف داد و در توجیه دلایل انصرافش نیز نوشت: «به خواست شورای عالی اجماع نیروهای انقلاب و بنا به درخواست برخی دلسوزان و علما» انصراف داده است.
نفر دوم اما علیرضا زاکانی بود. این نامزد پوششی اولین بار نبود که در آستانه برگزاری انتخابات انصراف میدهد. سال ۱۴۰۰ نیز در جریان برگزاری انتخابات، به نفع رئیسی از رقابتها کناره گرفت. بسیجی دوآتشه البته به پاس این کنارهگیری شهردار تهران شد.
او که همواره به بیاخلاقی، درشتگویی و یاوهسرایی، شهره است؛ به شیوه همیشگی خود به عرصه انتخابات و مناظرات ورود کرد و بر فهرست صفات رذیله خود تخریبچی و جاده صافکن را هم افزود. این پوششی با علم به اینکه قطعا رأی نخواهد آورد، وعدههای پوپولیستی توزیع طلا بین مردم، بنزین ۱۵۰۰ تومنی، اعطای گوشت دم در خانهها و... سرداد. وظیفه ایجاد تنش در مناظرهها را به عهده گرفت و در جهت تخریب بهویژه پزشکیان و در مواردی پورمحمدی تلاش بیسرانجامی کرد. چشم در چشم مردم نگاه کرد و گفت میمانم و رئیسجمهور میشوم.
زاکانی این حکایت، که ازقضا در جریان اصولگرایی هم چندان محبوبیتی ندارد؛ اتفاقا اگر در کاندیداتوری باقی میماند، تنها چند صد هزار رأی میآورد و وزن سیاسیاش عیانتر میشد.
تا آخر میمونی دیگه؟ حتما! حتما!
اول تیرماه و در جریان سومین مناظره تلویزیونی بحثی کوتاه بین مسعود پزشکیان و زاکانی درگرفت.
در این مناظره پزشکیان در پاسخ به رجزخوانیهای زاکانی با اشاره چندباره به «پوششی بودن»، از او پرسید: «تا آخر میمانی دیگر؟» به تعبیر کاربری در فضای مجازی«تانک قراضه که او را با تریلر بردند»؛ پاسخ داد: «حتما. حتما. میمانم و نمیگذارم شما رئیسجمهور شوید.»
پزشکیان در بخش دیگری از این مناظره هم گفت: «آقای زاکانی صحبتهایی میکنند که لازم نیست جوابشان را بدهیم. چون معلوم نیست تا آخر بخواهند بمانند و دولت تشکیل بدهند.» زاکانی هم در جواب گفت: «از این آرزوها شما خیلی دارید، اما بدانید دارید با یک رئیس جمهور صحبت میکنید». البته که زاکانی انصراف داد درحالیکه عصر چهارشنبه ۶ تیر هم در میدان امام حسین تهران گفته بود: «اگر سه سال پیش کنار کشیدم، به خاطر رئیسی بود، اما امروز تا آخر هستم!»
پوششیها چقدر روی دست بیتالمال هزینه گذاشتند؟
حدود ۲۱ ساعت و ۴۶ دقیقه و ۴۵ ثانیه از زمان پخش برنامههای سه شبکه صدا و سیما در پربازدیدترین و گرانقیمتترین ساعات به پخش پنج مناظره انتخاباتی اختصاص یافت. فعال سیاسی و مشاور محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری اسبق ایران، با آوردن ریز هزینههای نامزدها در تبلیغات چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری، بار مالی انصراف نامزدهای پوششی را محاسبه کرده که حاصل رقم قابلتوجهی است.
عبدالرضا داوری، در این شبکه ایکس نوشت: «بودجه برگزاری انتخابات ۸ تیرماه 1403، ۱.۵۵ همت است؛ هزینه پخش برنامههای تبلیغاتی نامزدها در صداوسیما: ۲۵۰ میلیون تومان در دقیقه؛ تعداد دقایق برنامههای تبلیغاتی هر نامزد: 1080 دقیقه و بار مالی نامزدی هر نامزد: ۵۲۸ میلیارد تومان.» او نتیجهگیری کرد که «انصراف قاضیزاده ۵۲۸ میلیارد تومان برای نظام هزینه داشت.» با ضرب این رقم در عدد دو و با احتساب هزینههایی که انصراف زاکانی به نظام و به عبارت بهتر بیتالمال و مردم تحمیل کرده است به عدد 1056000000000 (1056 میلیارد تومان) میرسیم!
گفتنی است در این محاسبات، سایر هزینهها مانند سفرهای استانی، تبلیغات، اجاره محل و نیروی انسانی در نظر گرفته نشده، بلکه فقط تبلیغات تلویزیونی و حضور در رسانه ملی برآورد شده است.
همچنین یک حساب کاربری منتسب به مسعود پزشکیان در شبکه ایکس، یکی از 6 نامزد این انتخابات نیز نوشت که «آیا میدانید با انصراف زاکانی و قاضیزاده، بیش از یک هزار میلیارد تومان از پول مردم هزینه این پوششیها شده است.» اما رفتارهای تخریبی و وعدههای دروغ و از پی آن انصراف؛ تنها زیان مادی ندارد و این مقوله از منظر بار روانی برای مردم و آثار منفی اجتماعی نیز قابلاعتناست. اکبر نبوی، روزنامه نگار اصولگرا با این رویکرد، نوشت: «انصراف آقای قاضیزاده را به عنوان ایثار و فداکاری و... برایش فاکتور نکنید. او وارد میدان رقابتی شد که خودش نیز میدانست هیچ شانسی ندارد. وقت مردم را گرفت، هزینهی مادی و معنوی ببار آورد و ... پاسخ این هزینهها را چه کسی میدهد؟ آیا او حاضر است از جیب مبارک، جبران خسارت کند؟»
فلاحتپیشه، رئیس سابق کمیسیون سیاست خارجی مجلس، نیز درباره این هزینهها که از جیب عموم میرود؛ خطاب به مردم ایران نوشت: «ببینید پوششیهای گستاخ چطور برای دومین بار کلاهی هزار میلیارد تومانی بر سرملت ایران گذاشتند و البته ببینید مظلومیت پزشکیان و خود را در مقابل الیگارشی قدرت، ثروت و دروغ.»
صلاحیتسنجی شورای نگهبان این بود؟!
زاکانی و قاضیزاده هاشمی با آنکه میدانستند، نمیمانند؛ عامدانه و آگاهانه قصد فریب مردم را داشتند. اصرارهای اغراقآمیز بر ماندن، وعدههای پوشالی، دروغهای جنجالی و هجمهها و رفتار مخرب آنها از نگاه بسیاری از ناظران کاملا نقض قرض کرد. عملکرد این پیمانکاران تخریب شورای نگهبان را نیز بهعنوان نهاد مرجع تأیید صلاحیت، در معرض انتقاد قرار داد که چرا با تأیید چنین افرادی اسباب وهن جبهه انقلاب را فراهم آورده است؟
حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین، که بیشترین هجمههای کاندیداهای اصولگرا و بهویژه قاضیزاده هاشمی و زاکانی در جریان شش مناظره، متوجه او و دولتهای یازدهم و دوازدهم بود و این نامزدها اصرار عجیبی داشتند که تعبیر «دولت سوم روحانی» را برای دولت احتمالی پزشکیان به کار ببرند؛ ۳۰ خردادماه، در جمع اعضای هیأت دولتش گفت که شورای نگهبان ترکیبی درست کرده که «دو نفر از نامزدها در مناظرات به هتاکی و فحاشی» بپردازند.
غلامحسین کرباسچی، فعال سیاسی نیز در واکنش به انصراف کاندیداهای پوششی، نوشت: «آنکه در مناظره تاکید کرد تا آخر میماند و قرار بود نگذارد پزشکیان رئیسجمهور شود کجا رفت؟ برای همه پوششی بودن این دو روشن بود شورای نگهبان که این همه تحقیق راجع به افراد و مسائلشان میکند نمیدانست؟ این همه خسارت مالی و اخلاقی جبران میشود؟»
حسین سلاحورزی، عضو اتاق بازرگانی هم با اشاره به اینکه امام علی (ع) مومن را در امور دنیا راستگو میداند و فردی که در عمل اهل نیرنگ نیست؛ این پرسش را مطرح کرده است که «آیا شورای نگهبان به خاطر اشتباه و خطا در تایید دروغگویان و نیرنگبازان از مردم عذرخواهی رسمی میکند؟» همچنین محمد هاشمی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با خبرآنلاین با مقایسه وعدهها و رفتارهای تخریبی زاکانی با شعبان بیمخ، میگوید: «مردم از فردی که قرار است رئیسجمهور شود، توقع این قبیل برخوردها را ندارند و انتظار دارند که رئیس جمهور با منطق باشد و اخلاق و رفتار اسلامی داشته باشد اما{عملکرد زاکانی}نشان میدهد که شورای نگهبان واقعبینانه عمل نکرده و یا نشناخته و با ملاحظاتی، فردی را تایید کرده که از نظر مردم واجد شرایط نیست و خلاف حکومت اسلامی و فرمایشهای رهبری عمل میکند، تاثیر منفی دارد.»
او ادامه میدهد: «برخی افراد که بعضاً در محافل خصوصی صحبت میکنند میگویند اگر رئیسجمهور این آقا است و یا قرار است این فرد رئیسجمهور شود و یا شورای نگهبان این افراد را میپسندد باید فاتحه مملکت را خواند.»
وجود کاندیدای پوششی
نوعی مهندسی رقابت است
تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب، درباره نقش پوششی قاضیزاده و زاکانی به «انتخاب» گفت: وجود کاندیدای پوششی نوعی مهندسی رقابت است که یک جبهه سیاسی زمان بیشتری برای صحبت داشته باشد. حرفهای قاضیزاده هاشمی و زاکانی با حرفهای جلیلی کاملاً هماهنگ شده بود. یک متن کپی را هر دو میخواندند. اینها برای زمان خریدن و پوشش دادن جلیلی وارد انتخابات شدند. اینها میخواستند یک حرف را ۳ بار به مردم بزنند تا اثر بگذارند. این اقدام آنها نیز عادلانه نیست که دقیقه نود کنار بکشند. اگر میخواستند به نفع جلیلی کنار بروند، در محل کار خود باقی میماندند و وقت مردم را هم نمیگرفتند. آنها نهایت میتوانستند یک بیانیه بدهند و از جلیلی دفاع کنند، اما کاملاً مهندسی شده وارد شدند.
محمدصادق جوادی حصار، درباره میزان آرای کاندیداها پوششی گفت: نظرسنجیها نشان میدهد که کلاً ۲ تا ۳ درصد آرا متعلق به زاکانی و قاضیزاده است. در شهرداری تهران و بنیاد شهید، نهایتاً میتوانستند مقداری رأی جمع کنند. غیر از این در متن جامعه، زاکانی و قاضیزاده اصلاً ادبیات جدیدی ندارند و حرفهای جلیلی را میزنند. در مجموع رویکرد پوششیها، تنها تخریب بود و آرای قابلتوجهی نیز دور آنها جمع نشد.
آمدن و رفتن زیانبار
برخی از تحلیلگران آمدن و رفتن زاکانی و قاضیزاده را بیمعنا و حتی به ضرر جناح اصولگرا میدانند. احمد زیدآبادی، روزنامهنگار اصلاحطلب مینویسد: «علیرضا زاکانی و قاضیزادۀ هاشمی آمدند کار را به زیان جبهۀ خود و به نفع رقیب به پیش بردند و سپس از گردونۀ انتخابات خارج شدند!»
زیدآبادی معتقد است که «این ساز و کاری که سبب آمدن و رفتن این دو نفر شد، مشکل اصلی حکمرانی در این کشور است و تا اصلاح نشود، چشمۀ امیدی نخواهد جوشید.» به هر حال این اشتلمگویانِ مدعی بنابر درخواستهای جدی زعمای قوم اصولگرایی کنارهگیری کردند و بر کارنامه خود انگ پوششی را پررنگتر به ثبت رساندند.
دیدگاه تان را بنویسید