تاملی بر تاثیر برنامههای انتخاباتی و مناظره اول بر مرددین و تحریمکنندگان انتخابات؛
این خاکستری «غلیظ»، سفید خواهد شد؟
محبوبه ولی
در انتخابات ریاست جمهوری سال 96، از مجموع 56 میلیون و 410 هزار و 234 واجد شرایط رأیدهی، 41 میلیون و 366 هزار و 85 نفر، یعنی بیش از 73 درصد رأی دادند.
از این میزان یک میلیون و 200 هزار و 931 رأی، یعنی معادل 2.9 درصد آرای ماخوذه، سفید و باطله بود.
پیروز انتخابات یعنی حسن روحانی 23 میلیون و 636 هزار و 652 رأی، برابر با 57.14 درصد آرا را کسب کرد.
چهار سال بعد در انتخابات سال 1400، تعداد واجدین شرایط رأیدهی به 59 میلیون و 310 هزار و 307 نفر رسید. یعنی تعداد واجدین شرایط شرکت در انتخابات نسبت به دوره قبل افزایش یافت، اما میزان مشارکت به 28 میلیون و 989 هزار و 529 نفر در انتخابات افت کرد و درصد مشارکت 48.8 اعلام شد.
از این میزان، سه میلیون و 740 هزار و 688 رأی، معادل 13.06 درصد آرای ماخوذه، باطله و سفید بود. بدین ترتیب سهم آرای باطله در انتخابات سال 1400، بیش از چهار برابر دور قبلی شد.
ابراهیم رئیسی به عنوان پیروز انتخابات 18 میلیون و 21 هزار و 945 رأی کسب کرد که 62.9 درصد کل آرای ماخوذه بود.
همانطور که مقایسه دو دوره نشان میدهد، اعداد و ارقام در این دو دوره تفاوت فاحشی با هم دارند و حال در آستانه انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، آنچه سرنوشت این انتخابات را رقم خواهد زد، میلیونها رأیی است که در فاصله دو انتخابات 1396 و 1400 «خاموش» شدند.
فاصله رأی 41 میلیونی سال 96 تا رأی 28 میلیونی سال 1400، 13 میلیون است. البته اگر بخواهیم آخرین انتخابات ریاست جمهوری را به طور مجزا مرور کنیم، باید گفت که قریب به 31 میلیون نفر از واجدین شرایط حاضر نشدند پای صندوق بروند و رأی دهند.
و اکنون در حالی که تنها 10 روز تا روز انتخابات هشتم تیر باقی مانده، آنچه نتیجه این معادله را تعیین خواهد داد، همان متغیر مشارکت است.
نسل Z خاکستری و نسلهای سوخته خاکستری حاد!
اصلاحطلبان همه توش و توان سیاسی و رسانهای خود را برای سرمایهگذاری روی تککاندیدای اصلاحات و بیدار کردن آن رأیهای خاموش به میدان آوردهاند.
ناظران سیاسی، حتی شماری از اصولگرایان، متفق معتقدند که اگر درصد مشارکت افزایش یابد، پزشکیان پیروز انتخابات است. آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات طی اظهاراتی گفته است: «با کسانیکه در انتخابات مشارکت نمیکنند همدل هستم، چون بارها و بارها آمدند، اما به نقطه اول برگشتند. اگر با جامعه گفتگو و به راه حل تمرکز کنیم، آقای پزشکیان دور اول پیروز انتخابات خواهند شد البته کار، کار سختی است.»
در اظهار نظری دیگر، محسن هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی و رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران گفته است: «نسل Z پای کار بیاید، مشارکت بالای 70 درصد میرود.»
حتی اولین فیلم تبلیغاتی مسعود پزشکیان که از تلویزیون پخش شده و گفته میشود که زیر تیغ سانسور هم رفته است، «زد» نام دارد. این فیلم پزشکیان را در میان جمعی از جوانان و نوجوانان و پرسش و پاسخ با آنها نشان میدهد.
با تمام اینها اما 10 روز مانده به انتخابات، آیا شواهدی از بیدار شدن آرای خاموش دیده میشود؟
محمدرضا تاجیک، از نظریهپردازان اصلاحطلبان در مصاحبهای با «جماران» گفته است: «این قشر خاکستری، اکنون دیگر «خاکستری کدر» شده است. این قشر خاکستری، همانی نیست که در گذشته تجربه کردهایم، بدنش کرخت شده است. آحاد این قشر، کنشگران مختلف را تجربه کردهاند، آستانههای انتخابات بسیاری را تجربه کردهاند، وعدههای بسیار شنیدهاند، گفتمانهای زیبایی را به تماشا نشستهاند، شعارهای بسیار فریبایی را از این و آن شنیدهاند، اما در فردایش چیز دیگری را تجربه کردهند. در نهایت، به این تجربۀ تاریخی رسیدهاند که از ماست که بر ماست.
نظرسنجیها از افزایش مشارکت نسبت به انتخابات 1400 خبر میدهند، اما هنوز تکرار مشارکت 70 درصدی و حتی 60 درصدی را پیشبینی نکردهاند. در نظرسنجیهایی که سطح مشارکت را افزایشی نشان میدهند، در بهترین حالت مشارکت 52 درصد پیشبینی شده است
بنابراین، این قشر خاکستری به اصطلاح فزونخاکستری یا حادّ خاکستری، دیگر با محرکهای عادی، شعارهای تکراری، وعده وعیدها و گفتمانهای زیبا به حرکت درنمیآید، بلکه احتیاج به محرکهای بسیار قویتر و جدیتر دارد، محرکهایی بازیگران این صحنۀ تسابق سیاسی را وارد منطقه قرمز میکند. در منطقه سفید، زرد و حتی نارنجی دیگر نمیتوان این بدن کرخت را به حرکت درآورد، لذا باید وارد منطقه قرمز شد. اما منطقه قرمز هم خط قرمز نظام است و هم خط قرمز کاندیداهایی است که اکنون به رسمیت شناخته شدهاند. پس چه باید کرد؟ یا چه میتوان کرد؟»
مناظره اول؛ بیرمق و کسالتبار
برای کاندیداهای اصولگرا تبلیغات، میزگردهای سیاسی و اقتصادی در حضور کارشناسان و مناظرهها، صرفا فرصتی برای از میدان به در کردن رقیب و خلق دوباره همان انتخاباتی است که در 1400 رخ داد و نتیجه مطلوب را به اصولگرایان هدیه کرد.
برای اصلاحطلبان و تنها کاندیدایشان اما تمام این تحرکات انتخاباتی در خدمت سفید کردن قشر خاکستری و بیدار کردن آرای خاموش است.
شماری از ناظران اما معتقدند در حالی که تنها 10 روز تا هشت تیر فرصت باقی است، این خاکستری غلیظ هنوز آنگونه که بتواند نتیجه انتخابات را تعیین کند، بیدار نشده است.
اولین مناظره انتخاباتی ریاست جمهوری چهاردهم، دوشنبهشب برگزار شد؛ مناظرهای که بسیاری منتظر آن بودند اما پس از آن، تحلیلگرانی چون احمد زیدآبادی اشاره کردند که اولین مناظره «بیرمق و کسالتبار» بود.
از شش کاندیدا، چهار تن چهرههای تکراری بودند که مواضع و گفتههایشان نیز تکراری، شعاری و ملالآور بود.
اگر بخواهیم آخرین انتخابات ریاستجمهوری را به طور مجزا مرور کنیم، باید گفت که قریب به 31 میلیون نفر از واجدین شرایط حاضر نشدند پای صندوق بروند و رأی دهند. و اکنون آنچه نتیجه معادله انتخابات را تعیین خواهد داد، همین متغیر مشارکت است
چهره پنجم مصطفی پورمحمدی بود که میان خود و پنج کاندیدای دیگر فاصله معناداری ایجاد کرد تا مستقل جلوه کند؛ هرچند که مواضعش بیشتر به اصلاحطلبان نزدیک بود اما به هر تقدیر او کاندیدای اصلاحطلبان نیست.
کاندیدای اصلاحطلبان و آنکه بناست رأیهای خاموش را بیدار کند، مسعود پزشکیان است. محمد عطریانفر، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب درباره اینکه او چگونه در مناظره اول ظاهر شد، گفته است که در این مناظره «رتبه اول متعلق به پورمحمدی بود؛ بعد از او نیز پزشکیان و قالیباف نمره
معادل داشتند.»
رحمان قهرمانپور، کارشناس سیاسی و کمپینهای انتخاباتی نیز در این باره گفته است: «مسأله آقای پزشکیان این بود که باید با این مناظره یک روحیه جدیدی به بدنه اصلاحطلبی میداد که آنها مردم و رأیدهندگان را بسیج و کسانی که نمیخواهند رأی بدهند را قانع کنند. اما امید و تکانهای که میتوانست ایجاد کند را ایجاد نکرد.» او اضافه کرده: «به نظر من آقای پزشکیان انتظارات را برطرف نکرد و این میتواند در ادامه مسیرش دشواری ایجاد کند؛ به این معنا که اصلاحطلبان در اجماع روی او خیلی اتفاق نظر نداشته باشند.»
حمایت تمام قد اصلاحات از پزشکیان
اصلاحطلبان در این لحظه اما گزینه دیگری جز پزشکیان برای انتخابات ریاست جمهوری ندارند. او اکنون درون رینگ است و جریان اصلاحات فارغ از اینکه او در چهار مناظره بعدی در 31 خرداد و یک، چهار و پنجم تیر، انتظارات را برآورده میکند یا نه، با تمام توان و ظرفیت میکوشد از آن تمام قد حمایت و ضعفهای احتمالی را جبران کند.
نمونهاش حضور طوفانی محمدجواد ظریف در کنار او در گفتوگوی تلویزیونی که چنان از مسعود پزشکیان، برجام و سیاست خارجی دولت روحانی دفاع کرد که برخی پس از آن نوشتند «ظریف یک تنه پزشکیان را به ریاست جمهوری نزدیک کرد.»
ظریف پس از آن گفتوگوی تلویزیونی، در ایکس و در واکنش به توئیت محمدجواد آذری جهرمی که نوشته بود: «بیایید باهم برگردیم به زندگی...»، نوشت: «همراه شو عزیز، کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود / برای ایران»
در کنار اینها، نظرسنجیها از افزایش مشارکت نسبت به انتخابات 1400 خبر میدهند، اما هنوز تکرار مشارکت 70 درصدی و حتی 60 درصدی را پیشبینی نکردهاند. در نظرسنجیهایی که سطح مشارکت را افزایشی نشان میدهند، در بهترین حالت مشارکت 52 درصد پیشبینی شده است.
برخی تحلیلگران معتقدند که اگر مشارکت در این سطح باشد، پیروزی با محمدباقر قالیباف است. برخی دیگر دومرحلهای شدن انتخابات را پیشبینی میکنند. اگر سطح مشارکت در این حد باشد، کار برای اصلاحات و پزشکیان کماکان سخت است.
با این حال 10 روز تا هشتم تیر مانده است و باید منتظر ماند و دید موجی که به راه افتاد این قدرت را خواهد داشت که آن قشر «خاکستری حاد» که خستگی و ناامیدی و خشم پیوند او با صندوق رأی را گسسته است، دوباره به سوی صندوق انتخابات بکشاند یا نه!
دیدگاه تان را بنویسید